۱ هفته پیش
حکایت موش های هم افزا گربه سوءاستفاده چی شهرآرانیوز
در روزگاران قدیم دو موش که در دو سوراخ مجاور میزیستند تصمیم گرفتند برای یافتن غذا با هم همکاری و همافزایی کنند و با تشریک مساعی بهطور مشارکتی به کار و فعالیت و تأمین مایحتاج زندگی بپردازند. دو موش، در روز اول هرچه پیدا کردند با هم تقسیم کردند و خوردند. در روز دوم چیزی پیدا نکردند و نخوردند.
در روز سوم یک ورقه پنیر پارمزان کیلویی چهارصدهزارتومانی پیدا کردند، اما وقتی خواستند آن را با هم تقسیم و تناول کنند، بر سر نحوه تقسیم عادلانه آن دچار اختلاف شدند. دو موش، مشغول اختلاف بودند که گربه پیر و فرتوتی که در آن حوالی زندگی میکرد و شاهد اختلاف آنها بود نزد آنها رفت و پس از سلام و احوالپرسی و تقدیر و تشکر از مراتب همکاری و همافزایی آنها، اعلام آمادگی کرد تا بین آنها داوری کند. دو موش استقبال کردند.
گربه پیر رفت و یک ترازوی کفهای آورد و ورقه پنیر را دو تکه کرد و هر تکهاش را در یکی از کفههای ترازو گذاشت. کفه سمت راست از کفه سمت چپ سنگینتر شد و پایینتر ایستاد. گربه پیر یک چِسقله از پنیر داخل کفه سمت راست کند و خورد. کفه سمت راست سبکتر شد و بالا رفت و کفه سمت چپ سنگینتر شد و پایین ایستاد.
گربه پیر اینبار یک چِسقله از پنیر داخل کفه سمت چپ کند و خورد. اینبار کفه سمت چپ سبکتر شد و بالا رفت و کفه سمت راست سنگینتر شد و پایین ایستاد. گربه پیر بار دیگر یک چِسقله از پنیر داخل کفه سمت راست کند و خورد. کفه سمت راست بار دیگر سبکتر شد و بالا رفت و کفه سمت چپ سنگینتر شد و پایین ایستاد.
گربه پیر خواست بار دیگر یک چسقله از پنیر داخل کفه سمت چپ بکند و بخورد، که دو موش گفتند:ای گربه پیر، آیا میخواهی هی از چپ و راست پنیر بخوری و دست آخر یک تکه کوچک از پنیر بماند و آن را هم بهعنوان دستمزد داوریات برداری و بخوری؟ گربه پیر گفت: بلی. دو موش گفتند: میشود همین دو تکه را که الان نصف اولش شده بدهی ببریم خودمان یک خاکی به سرمان بریزیم؟ گربه پیر گفت: نه. یکی از موشها رو به موش دیگر کرد و گفت: یارانههایمان همینطوری نشد؟
گربه پیر گفت:ای موش نادان، آیا نمیدانی حرف سیاسی زدن در این مکان مانع کسب است؟ موش گفت: نه.گربه گفت: بخورمت؟ موش گفت: تو اگر قوه موش گرفتن و معده موش خوردن داشتی، کارت به حلیهگری و سوءاستفاده از منصب قضاوت و پنیرخوری نیفتاده بود. هنوز جمله موش تمام نشده بود که گربه پیر جستی زد و موش را گرفت و خورد و داستان نیمهتمام ماند.
از سرنوشت موش دیگر و باقیمانده پنیر و ترازوی کفهای تا این لحظه اطلاع دقیقی به دست نیامده است.
عضو شوید:آخرین اخبار کشور را در این صفحه اینستاگرام دنبال کنید
در روزگاران قدیم دو موش که در دو سوراخ مجاور میزیستند تصمیم گرفتند برای یافتن غذا با هم همکاری و همافزایی کنند و با تشریک مساعی بهطور مشارکتی به کار و فعالیت و تأمین مایحتاج زندگی بپردازند. دو موش، در روز اول هرچه پیدا کردند با هم تقسیم کردند و خوردند. در روز دوم چیزی پیدا نکردند و نخوردند.
در روز سوم یک ورقه پنیر پارمزان کیلویی چهارصدهزارتومانی پیدا کردند، اما وقتی خواستند آن را با هم تقسیم و تناول کنند، بر سر نحوه تقسیم عادلانه آن دچار اختلاف شدند. دو موش، مشغول اختلاف بودند که گربه پیر و فرتوتی که در آن حوالی زندگی میکرد و شاهد اختلاف آنها بود نزد آنها رفت و پس از سلام و احوالپرسی و تقدیر و تشکر از مراتب همکاری و همافزایی آنها، اعلام آمادگی کرد تا بین آنها داوری کند. دو موش استقبال کردند.
گربه پیر رفت و یک ترازوی کفهای آورد و ورقه پنیر را دو تکه کرد و هر تکهاش را در یکی از کفههای ترازو گذاشت. کفه سمت راست از کفه سمت چپ سنگینتر شد و پایینتر ایستاد. گربه پیر یک چِسقله از پنیر داخل کفه سمت راست کند و خورد. کفه سمت راست سبکتر شد و بالا رفت و کفه سمت چپ سنگینتر شد و پایین ایستاد.
گربه پیر اینبار یک چِسقله از پنیر داخل کفه سمت چپ کند و خورد. اینبار کفه سمت چپ سبکتر شد و بالا رفت و کفه سمت راست سنگینتر شد و پایین ایستاد. گربه پیر بار دیگر یک چِسقله از پنیر داخل کفه سمت راست کند و خورد. کفه سمت راست بار دیگر سبکتر شد و بالا رفت و کفه سمت چپ سنگینتر شد و پایین ایستاد.
گربه پیر خواست بار دیگر یک چسقله از پنیر داخل کفه سمت چپ بکند و بخورد، که دو موش گفتند:ای گربه پیر، آیا میخواهی هی از چپ و راست پنیر بخوری و دست آخر یک تکه کوچک از پنیر بماند و آن را هم بهعنوان دستمزد داوریات برداری و بخوری؟ گربه پیر گفت: بلی. دو موش گفتند: میشود همین دو تکه را که الان نصف اولش شده بدهی ببریم خودمان یک خاکی به سرمان بریزیم؟ گربه پیر گفت: نه. یکی از موشها رو به موش دیگر کرد و گفت: یارانههایمان همینطوری نشد؟
گربه پیر گفت:ای موش نادان، آیا نمیدانی حرف سیاسی زدن در این مکان مانع کسب است؟ موش گفت: نه.گربه گفت: بخورمت؟ موش گفت: تو اگر قوه موش گرفتن و معده موش خوردن داشتی، کارت به حلیهگری و سوءاستفاده از منصب قضاوت و پنیرخوری نیفتاده بود. هنوز جمله موش تمام نشده بود که گربه پیر جستی زد و موش را گرفت و خورد و داستان نیمهتمام ماند.
از سرنوشت موش دیگر و باقیمانده پنیر و ترازوی کفهای تا این لحظه اطلاع دقیقی به دست نیامده است.
#اخبار #مشهد منبع: شهرآرانیوز
بیشتر...
تبلیغات
تبلیغات
مطالب مرتبط
اداره کل هواشناسی خراسان رضوی در خصوص وقوع دوباره سیل در این استان هشدار نارنجی صادر کرد.
پریروز
وزیر امور اقتصادی و دارایی گفت: ۲۵۰ هزار میلیارد تومان بیش از سقف ترازنامه بانکها برای پروژههای پیشران و ملی به تصویب ستاد اقتصادی دولت رسیده است.
پریروز
سیل برزیل که از هفته گذشته آغاز شده صدها هزار نفر را مجبور به تخلیه منازل خود کرده و جان ۱۵۰ نفر را گرفته است.
پریروز
شاهدان دروغگو یا دلالان کذاب، افرادی هستند که مقابل مجتمعهای قضایی برای شهادت دروغ در محاکم در ازای دریافت پول حاضر میشوند؛ موضوعی که در قانون جرمانگاری شده و قوه قضاییه درصدد است با رصد هوشمند این پدیده مذموم از وقوع و تکرار آن جلوگیری کند.
پریروز
سخنگوی سازمان مدیریت بحران کشور از تشدید سامانه بارشی در روزهای آینده برای استانهای خراسان شمالی، نیمه شمالی خراسان رضوی، گلستان، مازندران، گیلان، اردبیل، مناطق مرکزی و شرقی فارس خبر داد.
پریروز
بارش شدید باران مجددا از شامگاه پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ در مشهد آغاز شد.
پریروز
معاون نخست وزیر اسلواکی میگوید به دلیل پیچیدگی جراحات وارده ، وضعیت نخست وزیر این کشور هنوز «وخیم» است و در بخش مراقبتهای ویژه نگهداری میشود.
پریروز
سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی از حمله اشتباهی نظامیان این رژیم به محل اختفای یک گروه دیگر از صهیونیستها خبر داد.
پریروز
شبکه اسرائیلی «کان» گزارش داد دولت جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا ارسال سلاح به اسرائیل را بعد از تعلیق موقت آن از سر گرفت.
پریروز
بیشتر...