1 سال پیش
رفتار درمانی کودک پررو چگونه است با بچه پررو گستاخ چه کنیم مرکز توانبخشی روشا
برخی والدین با هدف تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس فرزندشان بیش از اندازه از او تعریف میکنند، نتایج یک مطالعه حکایت از آن دارد که مهربانی و رفتار گرم و صمیمانه والدین احتمال داشتن فرزندانی با اعتماد به نفس را افزایش میدهد. از سوی دیگر مهربانی و محبت بیش از اندازه به خودشیفتگی و خودپسندی کودک میانجامد. بسیاری از والدین واقعاً فرزندانشان را بیش از اندازه لوس میکنند؛ هیچ انتظاری از فرزندشان ندارند، اجازه نمیدهند کمترین سختیای را تحمل کند یا با مشکلات مواجه شود تا یاد بگیرد که چگونه برسختیهای زندگی غلبه کند. از طرف دیگر والدین «بدجنس» فقط ادای مهربان بودن را درمیآورند، چون بهجای اینکه همیشه هر چیزی که فرزندشان میخواهد، در اختیارش بگذارند، چیزی را به او میدهند که واقعاً به آن نیاز دارد. البته این طرز تربیت کودک نشانه ی «بدجنسی» و تنگنظری والدین نیست، بلکه صفتی است که فرزندتان وقتی حد و مرزهای سالمی را برایش تعیین میکنید، به شما نسبت میدهد.
چرا برخی والدین بیش از اندازه به فرزندشان محبت میکنند؟
برخی والدین تمام فکر و ذکرشان این است که دوران کودکی فرزند دلبندشان جادویی و فراموشنشدنی باشد؛ آنان برای فرزندشان از هیچ کاری مضایقه نمیکنند، از او در برابر هر گونه آسیب و مشکلی محافظت میکنند، وقتی با مانعی مواجه میشود، شتابان به کمکش میآیند، او را با نهایت همدلی بار میآورند، همیشه به او حق انتخاب میدهند و تمام فرصتها و مزایای دنیا را در اختیارشان میگذارند. «ایدهآل» بودن دوران کودکی مستلزم آن است که والدین شبانهروز کار کنند تا مطمئن شوند که تمام لحظههای بیداری کودک فوقالعاده است. اما این روش تربیت نه برای والدین، نه برای فرزندان روش سالمی نیست. بیش از حد مهربانی کردن به کودک و او را لوس و پررو بار آوردن یکی از عاملهایی است که باعث پر شدن جیب درمانگران و مشاوران خانواده میشود.
چرا مهربانی بیش از حد والدین بد است؟
«مهربانی بیش از حد» خانواده پیامدهای ناخواسته و نامطلوبی به دنبال دارد. اتفاقی که در خانوادههای «بیش از حد مهربان» رخ میدهد این است که اعضای خانواده خود را کاملاً با احساسات دیگران سازگار میکنند و معمولاً خود را به شدت با والدین هماهنگ میکنند. توجه و مراقبت افراطی والدین نقاط ضعفی دارد و زیانهایی را به بار میآورد که در ادامه آنها را توضیح میدهیم.
فرزندتان را برای امروز تربیت میکند، نه فردا
آنچه یک کودک دوساله را خوشحال میکند، با آنچه مایه ی خوشحالی یک انسان بیستساله یا پنجاهساله میشود، تفاوت دارد. وقتی فرزند نوپایتان زمین میخورد، غالباً سرآسیمه به سمتش میدوید تا از روی زمین بلندش کنید و فرصت نمیدهید تا خودش از روی زمین بلند شود. هر روز دهها بار بوسش میکنید و به او میگویید که چه بچه ی فوقالعادهای است. این کارها فرزندتان را در 18 ماهگی بسیار خوشحال میکند. اما پژوهشها نشان میدهد که آنچه فرزندتان در بیست، سی و پنجاه سالگی، علاوه بر پشتکار و تابآوری، برای خوشحالی و خوشبختی به آن نیاز دارد، خصیصههایی است که صرفاً در صورتی در او شکل میگیرد که اجازه بدهید با سختیها مواجه شود و غرور و حس افتخارآمیز ناشی از قویتر بیرون آمدن از سختیها را تجربه کند. بنابراین بسیار مهم است که بین عشق ورزیدن به فرزندتان و آنچه در بلندمدت به صلاحش است، تعادل برقرار کنید.
این روش تربیت تصویری تحریفشده از زندگی واقعی را به کودک نشان میدهد
مهربانی و توجه بیش از حد، مدام از کودک تعریف کردن و محافظت کردن از او در برابر اتفاقات ناخوشایند باعث میشود کودک جهان را مکانی فوقالعاده و عاری از هر گونه مشکل و سختی تصور کند. بنابراین وقتی فرزندتان از زیر بال و پر حمایتگرتان بیرون میآید و میبیند که جهان آکنده از چالشهایی است که باید بر آنها غلبه کند، به نحو دلخراشی شگفتزده میشود و گذران زندگی روزمره به تنهایی برایش دشوار میشود.
این روش کودکان را از درس گرفتن از اشتباههاتشان محروم میکند
لازم نیست حتماً به آتش دست بزنیم تا بفهمیم که آتش میسوزاند، بااینحال بعضی اتفاقات را باید خودمان تجربه کنیم تا در آینده بهتر بتوانیم تصمیم بگیریم. حمایت کردن از فرزندمان در برابر پیامدها و ناملایمات ناشی از اشتباههایش نتیجه معکوس به بار میآورد. اگر آنان از سن پایین یاد نگیرند که چگونه باید موقعیتها را ارزیابی کنند و تصمیمهایی شایسته بگیرند، وقتی در سنین بالاتر در موقعیتهایی پیچیدهتر قرار میگیرند، قضاوت کردن برایشان بسیار دشوارتر خواهد بود.
لوس کردن فرزندان مرز بین کودکان و والدین را محو میکند
وقتی بیش از حد خود را درگیر زندگی فرزندمان میکنیم و وحشتزده نگرانیم که مبادا خشمگینش کنیم، خود را هراسان از بخشهای سخت تربیت فرزندمان کنار میکشیم و در عینحال باعث میشویم که فرزندمان ما را فقط به چشم دوست ببیند و دیگر احترامی برای اقتدارمان قائل نباشد. این وضعیت موجب میشود فرزندمان آزادی بیش از حد پیدا کند و خود با ترس از دست دادن عشق یا تأیید او دست به انتخابهایی نامناسب بزنیم. شکی نیست که داشتن رابطهای مبتنی بر اعتماد با فرزندان بسیار مهم است، رابطهای که کودکان در آن با ما راحت باشند و تجربههایشان را بیواهمه و با خوشحالی با ما در میان بگذارند، اما نادیده گرفتن وظیفه اصلیمان و فراموش کردن جایگاه خود به عنوان پدر یا مادر، نه دوست، به صلاح هیچ کس نیست.
این روش تربیت اتکای بیش از حد و حتی درماندگی را به کودک یاد میدهد
وقتی خود را هر روز برای فرزندمان به آب و آتش میزنیم، به او میگوییم که رویتکالیفشتمرکز کند و انجام دادن کارهای خانه را فراموش کند، بهجای اینکه بگذاریم فرزندمان بامشکلات اجتماعیروبهرو شود و حلشان کند، خود به آنها میپردازیم یا به محض آنکه مشکلی پیش میآید، سرآسیمه به کنارشان میدویم، در واقع این پیام را به او منتقل میکنیم که همیشه آمادهایم تا به دادشان برسیم و اوضاعشان را سر و سامان بدهیم یا بدتر از آن، به او تلقین میکنیم که باورش نداریم و اعتماد نداریم که خودش بتواند مشکلاتش را حل کند.
رویارویی با اجتنابناپذیرها را به تأخیر میاندازد
درد، ناامیدی و شکست بخشهای اجتنابناپذیری از فرآیند رشد به شمار میآیند. شاید بخواهیم که اسباببازی را به نوزادی که سعی دارد خیزان خود را به آن برساند، نزدیکتر کنیم یا شتابان به سمت فرزند نوپایمان بدویم که زمین خورده است تا قبل از گریه کردن در آغوشش بگیریم، جدیدترین و باحالترین اسباببازیها را برایش بخریم تا احساس ناامیدی و سرخوردگی نکند یا شخصاً به حساب قلدرهای مدرسه برسیم، حمایت کردن از فرزندمان در برابر تمام ناامیدیها و ناملایمات زندگی و دویدن برای نجات دادنش، پیش از آنکه خودش کمترین تلاشی کرده باشد، صرفاً روبهرو شدن با سختیهای اجتنابناپذیر زندگی را به تأخیر میاندازد. سرانجام یک روز فرزند دلبندمان باید پنجه در پنجه سختیها بیندازد، ناامیدی را تجربه کند و طعم شکستهایی بس بزرگتر را بچشد. حال اگر تربیتمان به گونهای بوده باشد که همواره به دادش رسیده باشیم، احساس میکند که خود توانایی حل کردن مشکلاتش را ندارد.
این روش تربیت حسی غیرمنطقی و کاذب از خود را در کودک ایجاد میکند
فکر میکنیم دختر یا پسرمان باهوشترین، بامزهترین و شگفتانگیزترین کودک روی زمین است. اما به شما اطمینان میدهم که بهجز پدربزرگها و مادربزرگهایشان، هیچ انسان دیگری روی کره زمین چنین فکری درباره فرزندتان نمیکند. پس اگر تمام دوران بچگی در گوش فرزندتان بخوانید که چقدر خاص و بینظیر است، وقتی بزرگ شود و جهان بیرحم بیرون گفتههای تحسینآمیز همیشگیتان را تأیید نکند، فرزند لوس بینوایتان یا از جهان بیرون خانه متنفر میشود و انگشت به دهان میماند که چگونه باید گلیمش را در این جهان نفرتانگیز از آب بیرون بکشد یا اعتمادش را به والدینی از دست میدهد که آیندهنگر نبودهاند و او را به خوبی برای زندگی واقعی آماده نکردهاند.
لوس کردن کودک پیام اشتباهی را به او منتقل میکند
کودکان به حمایت، عشق و راهنمایی نیاز دارند تا شکوفا شوند و به آن انسانی که مقدر است، تبدیل شوند. مداخله ی بیش از حد و تعریفهای مداومی که واقعیت هم ندارند ـ و کودک به سرعت متوجه بیپایه و اساس بودنشان میشود ـ ناخواسته این پیام را به کودک منتقل میکند که فرزندی میخواهیم که چنین و چنان باشد و او را به شکل فعلیاش دوست نداریم. واکنش کودک در چنین شرایطی میتواند این باشد که خود واقعیاش را انکار کند یا به سختی تلاش کند خود را به شکلی درآورد که خوشایند والدینش است، اما خودش دوست ندارد؛ درهرحال این واکنشها در آینده موجب نارضایتیاش از زندگی خواهد شد.
این روش تربیت والدین را نیز به همان اندازه آزار میدهد
مهربانی و توجه بیش از حد گاهی اوقات روشی است که والدین برای کنار آمدن با مسائل و مشکلات خود به کار میگیرند، خواه مشکل پر کردن خلأ باشد، خواه استفاده از موفقیت فرزندان به عنوان شاخصی برای موفقیت خود یا رقابت کردن با والدین دیگر از طریق فرزندان باشد. درهرحال همیشه نمیتوانیم در زندگی فرزندمان مشارکت کامل داشته باشیم و در زندگیشان حاضر باشیم، اگر یاد نگیریم که باید بگذاریم فرزندمان پرواز کردن را یاد بگیرد و از سن پایین به او اعتماد نکنیم، در نهایت که او مجبور میشود با زندگی واقعی روبهرو شود، همه چیز برایش سختتر خواهد شد.
ویژگیهای یک کودک لوس و پررو
اگرچه روشهای بسیاری برای تشخیص دادن کودکان لوس و پررو وجود دارد، متداولترین نشانههای لوس بار آوردن کودکان عبارت است از:
- شنیدن جواب منفی و یا پردازش کلمه «نه» برای کودک دشوار است.
- کودک لوس از آنچه که دارد، راضی نیست.
- کودک پررو خودمحور است یا به روشی خودمحور رفتار میکند.
- مدام از کوره درمیرود و بدخلقی میکند.
- بازنده بدی است.
- اکثراً جملاتش را با عبارت «من میخوام» شروع میکند.
ضمناً پیروی از قوانین برای کودکان لوس دشوار است، چرا که آنان معتقداند مجبور به تبعیت از هیچ قانونی نیستند و هیچ قانونی شامل حالشان نمیشود.
از کجا متوجه شوید که دارید فرزندتان را لوس بار میآورید؟
وقتی والدین بیش از حد ملایم و مهربان باشند، فرزندانشان یاد میگیرند که اشکالی ندارد از آنان سوء استفاده کنند، چون خودشان اینطور میخواهند و دوست دارند تمامقد در خدمتشان باشند. اما از کجا باید متوجه شوید که آیا تعادل مناسبی را بین تاکتیکهای ملایم و سختگیرانه تربیت کودکان ایجاد کردهاید یا اینکه به پدر یا مادری بیعرضه تبدیل شدهاید؟ در ادامه کارهایی را توضیح میدهیم که انجام دادنشان به معنای مهربانی بیش از حد و لوس کردن فرزندان است:
جوابتان به همه چیز مثبت است
اکثر والدین دلشان نمیخواهد که وقتی چیزی باعث تفریح و خوش گذراندن فرزندشان میشود، با آن مخالفت کنند، اما وقتی چیزی با سر و صدای زیاد و بههمریختگی همراه باشد، گران یا خطرناک باشد یا به هر دلیلی برای خودمان مفرح نباشد، غالباً در موافقت کردن با آن تردید میکنیم. از سوی دیگر والدینی که برخورد ملایمتری دارند، احتمال این که با نه گفتن به خواسته ی فرزندشان جاروجنجال راه بیندازند، کمتر است. اگر از آن دسته والدینی هستید که پاسختان به تمام خواستههای فرزندتان بیبروبرگرد بله است، اما کمی بعد از این موافقت نسنجیده پشیمان میشوید، سعی کنید درباره چیزهایی که با آنها موافقت میکنید، بیشتر فکر کنید و پاسخ مثبتتان انتخابیتر باشد.
اشکهای فرزندتان برای تسلیم شدنتان کافی است
اکثر اوقات وقتی یکی از والدین «نه» میگوید، کودکان مطیعانه دست از خواستهشان برنمیدارند. هر چه نباشد یکی از بهترین قابلیتهای کودکان تسلیم کردن مامان و باباست، بهخصوص اگر پای چیزی در میان باشد که واقعاً آن را میخواهند. اگر طرف حساب کودک مادرش باشد، غالباً میداند که چند قطره اشک کافی است تا مادر مهربانش از حرفش برگردد و خواستهاش را اجابت کند. البته اگر کودکتان به دلیلی منطقی و موجه ناراحت و گریان است، مسلماً موضوع فرق میکند. اما وقتی او شروع به گریه کردن میکند تا شما را بازیچه دست خودش کند و وادار به کوتاه آمدن کند، ماجرا چیز دیگری است. اگر متوجه شدید که غالباً به خاطر گریه کردن فرزندتان راضی میشوید، احتمالاً بیش از حد ملایم هستید و به نفع خودتان و بقیه است که قاطعتر باشید.
اثری از ادب کردن نیست
همه میدانیم که تنبیه بدنی نه تنها از سوی متخصصان توصیه نمیشود، بلکه اثری منفی بر رشد کودکان نیز دارد، بنابراین منظورمان از ادب کردن کودک اصلاً تنبیه بدنی نیست. با این حال بزرگ کردن کودکان مستلزم بهکارگیری نظم و انضباط و ادب کردنشان است، هرچند گاهی برای والدین سخت است که دستور بدهند و باید و نباید کنند. البته همه ما هر از گاهی تسلیم میشویم. اما اگر به ندرت پیش میآید که فرزندتان را ادب کنید، دیر یا زود متوجه خواهد شد که چه کسی در خانه از همه سستتر است و از ضعفش سوء استفاده خواهد کرد. برای مثال وقتی والدین هیچ تنبیهی را برای رفتار بد فرزندشان در نظر نگیرند، کودک همواره قسر درمیرود و از مجازات در امان میماند. در این بین والدین نیز بیشتر تمایل دارند تا بگذارند که کودکان سکه یک پولشان کنند تا اینکه مشاجره و جار و جنجال را تحمل کنند.
همواره حدود تعریفشده را به نفع خواسته فرزندتان تغییر میدهید
پدر یا مادر بودن حتی وقتی رفتار فرزندتان عالی باشد، سخت است. همیشه یکی هست که چیزی بخواهد و کار کردنتان تمامی ندارد. اما وقتی والدین حد و مرزهایی تعریف میکنند و به آنها پایبند میمانند، اوضاع کمی آسانتر میشود، بهاینترتیب کودکان میدانند که باید چه انتظاری داشته باشند و والدین ظاهر مقتدری را که اوضاع را تحت کنترل دارد، تا حدی حفظ میکنند. وقتی والدین حد و مرزهایی را تعیین میکنند، اما همواره آنها را تغییر میدهند، چه اتفاقی میافتد؟ این ضربالمثل را یادتان میآید که «اگه بهش رو بدی، سوارت میشه»؟ بسیاری از والدین کمی کوتاه میآیند، دفعه بعدی کمی بیشتر و باز هم بیشتر و بیشتر. با توجه به شخصیت کودک ممکن است حد و مرزها را بیش از حد گسترش بدهید و خود را بسیار منعطف نشان بدهید.
حد و مرز واقعی وجود ندارد
روی دیگر سکه تغییر دادن حد و مرزها، حالتی است که والدین اصلاً حدودی تعیین نمیکنند. شاید رویکرد مدرنتری را نسبت به تربیت فرزندان اتخاذ کرده باشید و بخواهید فرزندتان مستقلتر باشد و اجازه بدهید که خودش تمام حد و مرزها را حتی تا زمان خوابیدن و انتخاب غذای شام تعیین کند. البته این روش معمولاً روی کودکان بزرگتری که الگوی خوبی مانند پدر و یا مادر شایستهشان دارند، بهتر جواب میدهد. برای کودکان کوچکتر به نوعی حد و مرز نیاز داریم، حداقل تا زمانیکه کودکان خودتنظیمی را یاد بگیرند. بنابراین اگر از آن والدینی هستید که هیچ حد و مرزی را در خانه تعریف نمیکنند، این وضعیت باعث میشود که بیش از حد مهربان و ملایم باشید و فرزندتان را لوس بار بیاورید.
راهکارهای جلوگیری از لوس بار آوردن فرزندان
به خاطر ناامید شدن کودک عذرخواهی نکنید
«متأسفم» جایگاه خود را در زندگی خانوادگی دارد. مثلاً معذرتخواهی کردن برای وقتی است که بداخلاقی میکنید یا نقاشی باارزش فرزندتان را تصادفاً دور میاندازید. اما دلیلی ندارد که وقتی نمیتوانید آن اسباببازی جدید درخشان یا چکمه برند دوستداشتنی را برای فرزندتان بخرید، از او عذرخواهی کنید. همدلی کردن با ناکامیهای کودک مفید است، چون با همدلی به او نشان میدهید که به احساساتش احترام میگذارید، فقط در حرف زدن درباره دلیل ناراحتیاش زیادهروی نکنید. برای مثال بگویید «میدونم ناراحتی که نتونستیم اون چکمه رو بگیریم، اما باید بدونی که اون خیلی گرونه و نمیتونیم بخریمش». بهاینترتیب به کودک کمک میکنید که بپذیرد نمیتواند هر چیزی را که میخواهد، به دست بیاورد؛ پذیرش این موضوع درس مهمی در زندگی است.
اگر فرزند ششسالهتان همچنان برای خریدن آن کفش پافشاری کرد، بگویید «درسته، چکمه واقعاً خوشگلیه. نظرتان درباره این که تو این کار به من کمک کنی، چیه؟ اینقدر حاضرم در ازاش بهت بدم، بقیه پولش رو هم میتونی پسانداز کنی». با این روش به کودک اجازه میدهید تا حدی بر تصمیمش کنترل داشته باشد و به او میفهمانید که برای به دست آوردن یک چیز خاص باید تلاش کند و همه چیز از آسمان در بغلش نمیافتد.
درباره قوانین خانه بحث نکنید
وقتی پای قوانین به میان میآید، هیچ بحث و جدلی درباره رعایت کردنشان نباید وجود داشته باشد. جروبحث بیپایان بیفایده است، چون نتیجه از قبل مشخص است. بهعلاوه بحث درباره قوانین جو خانه را متشنج میکند که طبعاً خواسته ی هیچ کس نیست. حق کودکان است که وقتی اوضاع بر وفق مرادشان پیش نمیرود، ناراحت یا ناامید شوند، اما نباید با فرزندتان وارد بگومگوی کلامی شوید. به او بفهمانید که اینطور پیش میرویم چون «همان کاری است که به عنوان یک خانواده انجام میدهیم» و بحث را تمام کنید.
پرخاشگریها و بدخلقیها را مدیریت کنید
هیچ پدر و مادری حوصله جار و جنجال را ندارد، چه از جانب کودکی باشد که نمیخواهد از پارک بیرون بیاید، چه از جانب فرزند هشت سالهای باشد که در اتاقش را محکم به هم میکوبد، چون قبول نکردهاید برایش گوشی موبایل بخرید. اما تسلیم شدن در برابر بدخلقیهای فرزندتان بسیار بدتر است. دلیل اصلی جار و جنجالهای مداوم فرزندتان این است که هر وقت بداخلاقی میکند، کوتاه میآیید و او موفق میشود. خودتان را درگیر هیاهویش نکنید تا جار و جنجالش را در نهایت تمام کند.
اگر خانه هستید، مادامی که این خطر وجود ندارد که فرزندتان به خودش یا دیگران آسیب بزند، نادیدهاش بگیرید. وقتی در مکان عمومی هستید، درعینحال که مواظب جاروجنجالش هستید، نباید بیش از حد به او توجه کنید، در غیر این صورت مطمئن باشید که رفتارش را تکرار خواهد کرد. درعوض فرزندتان را با خونسردی سوار ماشین کنید تا بدخلقیاش را تمام کند. وقتی کودکان متوجه شوند که با قشقرق راه انداختن نمیتوانند تحتتأثیرتان قرار بدهند، احتمال اینکه در آینده بخواهند دوباره این تاکتیک را به کار بگیرند، کمتر میشود.
هنر گمشده صبر را به فرزندتان یاد بدهید
کودکان لوس و پررو نه تنها فکر میکنند که حقشان است به هر چه میخواهند برسند، میخواهند خواستهشان فوراً هم برآورده شود. ما در دنیای نمایشگرهای لمسی و ارضای فوری نیازها زندگی میکنیم و تحمل تأخیر در برآورده شدن خواستهها را نداریم. ظرف چند ثانیه میتوانید با دیگران ارتباط متنی برقرار کنید. پاسخ تقریباً هر پرسشی را میتوانید با یک جستجوی سریع در گوگل پیدا کنید. فرزندتان به لطف زوم و فیس تایم میتواند مادربزرگش را هر وقت خواست، ببیند. این فناوریها باعث میشود کودکان انتظاراتی غیرمنطقی درباره زمان برآورده شدن خواستههایشان پیدا کنند. بهعلاوه چون تأمین بسیاری از خواستههای کودکان مانند خریدن عکسبرگردان، شیرینی و … روشهای سادهای برای خندان کردن چهرهشان است، معمولاً بیشتر از آنچه باید با خواستههای کودکان موافقت میکنیم. غافل از آنکه بهاینترتیب به او کمک نمیکنیم تا شکیبایی یا تمایز قائل شدن را بیاموزد.
امتناع یا دستکم به تأخیر انداختن ارضای خواستههای فرزندتان خویشتنداری را به او یاد میدهد و باعث میشود برای آنچه دریافت میکند، ارزش بیشتری قائل شود. ضروری است که خودداری را از طریق الگو قرار دادن خود به فرزندتان آموزش بدهید. به دنبال فرصتهایی بگردید که او شما را در حال انتظار برای رسیدن به خواستهتان ببیند. برای مثال اگر شلوار جینی را در فروشگاه دیدید، از آن خوشتان آمد، اما تصمیم گرفتید، آن را نخرید، دلیل تصمیمتان را به فرزندتان بگویید، «اندازهاش، بهم مییاد، اما شلوار قدیمیم هنوز خوبه» یا «صبر میکنم تا حراج بزنن».
بهجای هدیه دادن به فرزندتان، تشویقش کنید
کودکی که در ازای هر موفقیت کوچکی پاداش میگیرد، به تدریج اراده ی طبیعیاش را برای بهتر شدن از دست خواهد داد. در مقابل تحسینهای خاصی مانند «برای قبول شدن خیلی سعی کردی و امروز نتیجهاش رو دیدی» مدتی طولانیتر در ذهن فرزندتان میماند و انگیزهاش را تقویت میکند. بهعلاوه چنین تعریفهای انگیزهبخشی برای عزت نفس و اعتماد به نفس کودک نیز مفید است. البته ناگفته نماند که به رسمیت شناختن موفقیتهای فرزندتان هیچ ایرادی ندارد، چه این موفقیت ساختن یک برج باشد، چه یک کارنامه درخشان، البته به شرطی که رفتارتان حالت پاداش دادن نداشته باشد و نوعی ستایش از تلاشش باشد. اگر فرزندتان را به صرف شام در رستوران موردعلاقهاش دعوت کنید، مسلماً لوسش نخواهید کرد. مطمئن باشید.
رفتاردرمانی شناختی کودکان
رفتاردرمانی شناختی چیست؟
رفتاردرمانی شناختی (CBT) نوعی گفتگودرمانی است که به افراد کمک میکند افکار و رفتارهای بیفایده را شناسایی کنند و روشهای تغییر دادنشان را یاد بگیرند. رفتاردرمانی شناختی با تمرکز بر زمان حال و آینده انجام میشود و به گذشته نمیپردازد. هرچند CBT برای «درمان» عارضههایی مانند اختلال نقص توجه ـ بیشفعالی (ADHD) طراحی نشده است، میتوان از آن در کنار دیگر روشهای درمان به منظور بهبود علائم خاص بهره گرفت.
رفتاردرمانی شناختی کاربردهای روزمره مفیدی دارد. این روش درمان به کودک کمک میکند تا به منفی و مضر بودن الگوهای فکریاش پی ببرد و یاد بگیرد که چگونه این الگوها را با الگوهایی مثبتتر تعویض کند. کشف روشهایی جدید برای دیدن جهان پیرامون و رویدادها به کودک کمک میکند تا روشهای متفاوت واکنش نشان دادن را یاد بگیرد و موقعیتهای استرسزا و ناراحتکننده را بهبود دهد، نه آنکه وخیمترشان کند.
رفتاردرمانی شناختی راهبردهایی منطقی را برای بهبود زندگی در زمان اکنون به کودک معرفی میکند. وقتی این راهبردها به عادت تبدیل شود، مهارتهای جدیدی از پی آنها میآید و اثر خود را بر زندگی کودک بهجا میگذارد. رفتاردرمانی شناختی به کودکان یاد میدهد که موارد زیر را کنترل کنند:
- افکار خودتخریبگر.
- تکانشگری.
- لجبازی.
- بدخلقی.
همچنین کودکان به کمک رفتاردرمانی شناختی یاد میگیرند که واکنشهای منفی را با موارد زیر جایگزین کنند:
- بهبود خودانگاره و تصوری که فرد از خود دارد.
- سازوکارهای مقابلهای بهتر.
- مهارتهای حل مسئله.
- خودکنترلی بیشتر.
رفتاردرمانی شناختی کودکان چگونه انجام میشود؟
معمولاً یکی از والدین یا پرستار کودک، کودک و درمانگر با هم درباره ی اهداف درمان گفتگو و طرح درمان را تهیه میکنند. رویکردی ساختاریافته در رفتاردرمانی شناختی برای حل مسئله در تعداد جلسات معین به کار برده میشود؛ تعداد جلسات CBT، بسته به وضعیت کودک و اهداف خاص درمان، از شش تا بیست جلسه یا بیشتر متغیر است.
هرچند CBT نوعی گفتگودرمانی است، اما بسیار فراتر از گفتگو است. درمانگر تلاش میکند تا روشهایی ملموس برای کودک را به منظور کنترل بر خود و توانمند ساختن خود به او ارائه دهد. همچنین درمانگر مهارتهایی را به کودک آموزش میدهد که بتواند آنها را فوراً به کار بگیرد.
کودک میتواند فقط تحت درمان CBT قرار بگیرد یا CBT را در کنار دارودرمانی یا دیگر روشهای درمان لازم دریافت کند. طرح درمان را میتوان متناسب با تفاوتهای فرهنگی یا منطقهای سازگار کرد. شماری از تکنیکهای CBT به شرح زیر است:
- بازی درمانی: از هنر و کارهای دستی، عروسک و عروسکهای خیمهشببازی یا نقشآفرینی استفاده میشود تا کودک متوجه مشکلاتش بشود و راهحلهایی را برای آنها بیابد. ضمناً بازی درمانی به جلب مشارکت مشتاقانه کودکان کوچکتر کمک میکند.
- رفتاردرمانی شناختی مبتنی بر تروما: این روش برای درمان کودکانی به کار برده میشود که قربانی سوانحی مانند بلایای طبیعی بودهاند. درمانگر مستقیماً بر مسائل رفتاری و شناختی مرتبط با سانحهای متمرکز میشود که کودک آن را تجربه کرده است.
- الگوسازی: درمانگر در نقش الگو قرار میگیرد و رفتار مطلوب، مثلاً چگونه واکنش نشان دادن به قلدری، را به نمایش میگذارد و از کودک میخواهد که او هم همان کار را انجام دهد یا نمونههای دیگری را نشان دهد.
- بازسازی: این تکنیک روشی است که به کودک یاد میدهد چگونه یک فرآیند فکری منفی را شناسایی و آن را به الگوی بهتری تبدیل کند. برای مثال «تو فوتبال افتضاحم، یه بازنده واقعیام» را به «بهترین فوتبالیست نیستم، اما تو خیلی کارای دیگه خوبم».
- مواجهه: درمانگر کودک را به آهستگی با محرکهای اضطرابش روبهرو میکند.
رفتاردرمانی شناختی تا چه حد برای کودکان مؤثر است؟
رفتاردرمانی شناختی رویهای شاهدمحور است که اثربخشی آن برای درمان معضلات مختلف ثابت شده است. فراتحلیلها حکایت از آن دارد که بیش از 60% کودکان دچار اختلالهای اضطراب و درمانشده با CBT بهبود مییابند و علائمشان پس از درمان در حد معناداری کمتر میشود. مطالعات تکمیلی انجامشده بر روی کودکان درمانشده در کلینیکهای سلامت روان بیانگر آن است که نرخ بهبود احتمالاً تا چهار سال پس از درمان ادامه خواهد داشت.
مطالعات نشان میدهد که علائم بسیاری از نوجوانان مبتلا به ADHD که رفتاردرمانی شناختی را دریافت کرده بودند، در حد معناداری کم شده بود. علائم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) از قبیل افسردگی و اضطراب، پس از دریافت CBT فردی متمرکز بر سانحه در حد چشمگیری بهبود یافت. 92 درصد شرکتکنندگان در یک مطالعه دیگر معیارهای تشخیص PTSD را پس از رفتاردرمانی شناختی نداشتند. این نتیجه در پیگیری ششماهه همچنان وجود داشت.
پرسشهای متداول
ممکن است والدین بیش از حد مهربان باشند؟
باورتان بشود یا نه، بعضی خانوادهها در محبت کردن زیادهروی میکنند. خانوادههایی که بیش از حد ملایم و مهرباناند، معمولاً کودکانی را بار میآورند که با هویتهای فردیشان کلنجار میروند، سازگار شدن با شرایط برایشان دشوار است، به خاطر پیروی از قوانین احساس فشار میکنند و هیجاناتشان را سرکوب میکنند.
ویژگیهای سمی والدین کدام است؟
والدین سمی به حریم خصوصیتان تجاوز میکنند یا اجازه نمیدهند خودتان تصمیم بگیرید. همچنین والدین سمی بیش از حد ایرادگیر هستند، مدام از تصمیمهایتان انتقاد میکنند و حتی در دوران بزرگسالی هم سعی میکنند تصمیمهایتان را کنترل کنند. همچنین والدین سمی رفتارهای کنترلگر دارند و به دستکاری روانشناختی روی میآورند. والدین سعی میکنند هیجاناتتان را با استفاده از احساس گناه یا شرم به بازی بگیرند و به اینترتیب کنترلتان کنند.
تربیت نرم چیست؟
تربیت نرم اصطلاحی است که برای یک تکنیک تربیتی به کار برده میشود؛ این تکنیک بیشتر بر احساسات کودک متمرکز است و کمتر به قوانین یا رهنمونها میپردازد. تربیت نرم انتخابی بحثبرانگیز است، چون منتقدین این تکنیک معتقداند که باعث لوس شدن کودکان میشود؛ اما طرفداران این تکنیک باور دارند که تربیت نرم اعتماد بیشتری را در کودکان ایجاد میکند و موجب رشد عاطفی کودکان میشود.
چرا والدین ملایماند؟
تربیت ملایم رویکردی برای تربیت فرزندان است که بر چهار مؤلفه اصلی ـ احترام، درک، همدلی و حد و مرز ـ استوار است. تربیت ملایم در پژوهشهایی ریشه دارد که نشان میدهد وجود پیوندهای سالم و محکم بین فرزندان و والدینشان تابآوری و سلامت روان کودکان را در بلندمدت افزایش میدهد.
لوس کردن کودکان چه پیامدهایی دارد؟
کودکان لوس و پررو غالباً خودمحور، بدون انگیزه، حسود و حتی افسرده یا خشمگین هستند و وقتی بزرگ میشوند، بیشتر مستعد سوءمصرف مواد مخدر، مشروبات الکلی و رفتار جنسی پرخطر هستند. از سوی دیگر کودکانی که شکست و ناامیدی را تجربه میکنند و بر چالشها غلبه میکنند، یاد میگیرند که ابتکار عمل به خرج بدهند، برای خود هدف تعریف کنند، برای رسیدن به اهدافشان تلاش کنند و پاداش به دست بیاورند.
چه رفتارهایی کودک را لوس میکند؟
کودک لوس عموماً به کودکی اشاره دارد که عادت دارد هر چه میخواهد، به دست بیاورد و وقتی به خواستهاش نمیرسد، بدخلقی میکند و جار و جنجال به راه میاندازد. برخی والدین معتقدند که کودکان باید اکثر اوقات به خواستهشان برسند؛ اما بقیه باور دارند که مدام تسلیم خواستههای کودکان شدن به ضرر خودشان است.
چگونه میتوان کودکان لوس را اصلاح کرد؟
توصیه میکنیم با کودکان لوس به شکل زیر برخورد کنید:
- به رفتارتان دقت کنید. دارید کودک را لوس میکنید؟
- مشکل را ریشهیابی کنید. از خودتان بپرسید که چرا کودک را لوس میکنید؟
- رفتار بد را نادیده بگیرید.
- به رفتار خوب پاداش بدهید.
- حد و مرز تعیین کنید و برای حدود اولویت قائل شوید.
- از بله گفتن نترسید.
- اصلاح کودک را زودتر شروع کنید.
رفتاردرمانگر کودک کیست؟
رفتاردرمانگر کودک به برطرف کردن مشکلات یادگیری، مسائل اجتماعی و معضلات خانوادگی ناشی از مشکلات رفتاری یا هیجانی کودک کمک میکند.
از کجا متوجه شوم که فرزندم به رفتاردرمانی نیاز دارد؟
مشکلات رفتاری که شش ماه یا بیشتر طول کشیده باشد، میتواند نشانه ی نیاز کودک به رفتاردرمانی باشد. این مشکلات غالباً جدیتر است و گاهی شامل رفتار پرخاشگرانه یا توأم با آزار و اذیت است. کودکان دچار مشکلات رفتاری متناسب با سنشان عمل نمیکنند.
#توانبخشی #روانشناسی منبع: مرکز توانبخشی روشا
بیشتر...
تبلیغات
تبلیغات
مطالب مرتبط
کتاب خودیاری برای درمان پانیک کتابی است به زبان ساده درباره حملات پانیک. در این کتاب در ابتدا خواننده با ساختار پانیک و دلایل ایجاد آن آشنا می شود
۲ هفته پیش
اضطراب جدایی چیست؟ طبیعی است که فرزند خردسال شما هنگام جدایی از شما احساس اضطراب کند. در اوایل کودکی، گریه کردن، عصبانیت، یا چسبیدن (همه نشانههای اضطراب جدایی) واکنشهای سالم به جدایی و مرحله طبیعی رشد هستند. ممکن است از تولد کودک شروع شود و ممکن است تا سن چهار سالگی دوباره تکرار شود. در […]
6 ماه پیش
ترس از مجازات، آبرو و یا مورد بازخواست قرار گرفتن باعث می شود تا کودک و نوجوان از گفتن حقایق سر باز زند و گرایش به دروغگویی در آن ها شدت می یابد.
6 ماه پیش
این یک باور کلیشه ای است که بزرگترین مشکلات در ازدواج حول محور پول و رابطه جنسی می چرخد. اما این ها تنها مشکلاتی نیستند که می توانند یک رابطه طولانی مدت را ایجاد یا از بین ببرند. مجموعه ای از…
6 ماه پیش
اختلال اضطراب فراگیر (GAD) چیست؟ علائم و نشانه های GAD، درمان اختلال اضطراب فراگیر، دارودرمانی برای اضطراب
6 ماه پیش
فرزندپروری مبتنی بر ترس می تواند بر رشد، سلامت روان و رابطه شما با فرزند شما تأثیر بگذارد.
6 ماه پیش
آگورافوبیا یک وضعیت روانشناختی است که باعث ترس بیش از حد از موقعیت های خاص می شود. برخی از افراد حتی ممکن است از ترک خانه خود اجتناب کنند. آگورافوبیا با درمان قابل کنترل است که شامل دارو درمانی، درمان شناختی رفتاری و تغییر سبک زندگی است. هر چه زودتر تشخیص و درمان را دریافت […]
6 ماه پیش
کتاب صوتی پورنوگرافی لذت ممنوعه را می توانید از طریق فروشگاه سایت دکتر سنایی تهیه کنید. همچنین از طریق شماره واتس آپ 00989034733009 نیز می توانید سفارش...
۲ هفته پیش
اختلال دوقطبی یک اختلال خلقی مزمن است که باعث تغییرات شدید در خلق و خو، سطح انرژی و رفتار می شود. دورههای شیدایی و هیپومانیک نشانه اصلی این بیماری هستند و اکثر افراد مبتلا به اختلال دوقطبی دورههای افسردگی نیز دارند. این بیماری با داروها، رواندرمانی، تغییر شیوه زندگی و سایر درمان ها قابل کنترل […]
6 ماه پیش
بیشتر...