لازم به توضیح است که به جز قسمت 3 خوب بد جلف قسمت، قسمت هشتم سریال قورباغه، قسمت ششم ملکه گدایان و همچنین قسمت سوم سریال سیاوش نیز در هفته جاری پخش خواهند شد. شما می توانید همگی این عناوین را از سایت کول دانلود، دانلود یا تماشا نمایید.

چرا که از آغاز قرار بود فیلم خوب بد جلف 3 ساخته شود که به دلیل پاندمی کرونا، تصمیم به ساخت سریال شد و در واقع این سریال دنباله ای بر آن فیلم است.

بنابر جدیدترین گزارش های سایت کول دانلود CoolDl.Net ، سریال خوب بد جلف رادیو اکتیو – Khub Bad Jelf که با پخش قسمت اول و دوم با استقبال شدید مخاطبین روبرو شد؛ همینک به قسمت سوم خود رسیده است. سریال کمدی و طنز خوب بد جلف به نویسندگی: مهراب قاسم خانی ، تهیه کنندگی: محسن چگینی و کارگردانی مشترک: پیمان قاسم خانی و محسن چگینی و با بازی آناهیتا درگاهی , امیر مهدی ژوله , پژمان جمشیدی , حامد کمیلی , سام درخشانی , گوهر خیراندیش , محمد بحرانی هر هفته در سایت کول دانلود در قالب 15 قسمت پخش می شود.

در قسمت قبلی خوب بد جلف رادیواکتیو چه اتفاقاتی رخ داد؟

قسمت دوم سریال خوب بد جلف رادیواکتیو از آن جایی آغاز شد که اعضای فیلمبرداری و دست اندرکاران فیلم سینمایی پروژه گذشته یعنی ارتش سری، از تهران در حال رصد کردن موقعیت پژمان و سام هستند و از طریق دوربینی که در وسایل پژمان قرار داده اند متوجه می شوند که آن ها در یک قطار هستند که به سمت تبریز رهسپار می باشد ولی در یک آن، داعشی ها، پژمان را به قتل می رسانند! البته بعدا مشخص می شود که تصور آن ها اشتباه بوده است. این ها از تهران با ردیابی موقعیت ایستگاه های قطار در پی این هستند که در یکی از ایستگاه ها به آن ها رسیده و با اصل غافل گیری، هم افراد داعشی را با کمک احتمالی پلیس ها دستگیر کنند و هم این که سام و پژمان را نجات دهند. در این بین ولی خانم بشارتی (گوهر خیراندیش) نظر دیگری دارد. وی این گونه اظهار می کند که پژمان و سام در یک پارتی مختلط دستگیر شده اند و اینک در تلاش است که با کمک دوستانی که در پلیس منکرات دارد، موجبات آزادی آن ها را فراهم کند! در پی اتفاقاتی که در قسمت اول و در کوپه قطار حامل گروگانگیرها رخ داده بود و پژمان مورد سوقصد یکی از داعشی ها قرار گرفته بود، این بار این دو از سوی هم تیمی آن فرد (آصف) مجبور به خوردن یک نوشیدنی می شوند که احتمالا حاوی مواد مضر و آسیب زننده است. فرد چچنی که این مایع را در پوتین آن ها ریخته بود با مقاومت هر دوی آن ها روبرو می شود ولی در نهایت با تهدید و زور این مواد را به آن ها می خوراند! وی اشاره می کند که این یک رسم قدیمی در چچن است که برای بستن عهد و پیمان برادری بین دو نفر نوشیده می شود! از تهران ولی اوضاع به ترتیب دیگری است. آقای کارگردان (با بازی حامد کمیلی) به همراه دو نفر از بارانش با یک ون به قصد تبریز عازم سفر شده اند که در بین راه پلیس های بین راهی، جلوی آن ها را گرفته و به تفتیش ماشین آن ها می پردازند که البته بعدا مشخص می شود اشتباهی رخ داده است. این ماشین حامل رادیواکتیو است. به همین منظور از تهران به دکتر پیغام می دهند که باید بیشتر مراقب محموله باشد و تقریبا دو ساعت دیگر به ایستگاهی که با قطار موردنظر تلاقی می کند، می رسند. آناهیتا درگاهی که به جای ریحانه پارسا (به دلیل ترک ایران و مسایلی که در پی مهاجرت وی پیش آمد، نتوانست در این پروژه بازی کند) در خوب بد جلف رادیواکتیو به ایفای نقش پرداخته است، در این سریال به عنوان یک هکر بازی می کند. وی سعی دارد که به هک کردن ایستگاه ها قطار بین راهی بپردازد تا این گونه بتواند موقعیت و رد هر لحظه قطار دزدیده شده از تهران به تبریز را بزند. در قطار ولی اتفاقات بسیاری در حال شکل گیری می باشد. دو فرد داعشی که در تصمیم کشتن یا نکشتن پژمان، اختلاف نظر داشتند بالاخره به مشکل خورده یکی از آن ها دیگری را دستگیر کرده و در کنار پژمان و سام به اسارت می اندازد. هر سه این ها که در یک کوپه زندانی شده اند در پی این هستند که بتوانند ترمز خطر و دستی قطار را بکشند ولی آصف بیان می کند که پیش از این ها، این ترمز ها را از کار انداخته بوده است. در ادامه تلاش های پژمان و سام برای رهایی، سام با دندان هایش بندهای دست پژمان را باز کرده که به ناگاه، فرد داعشی وارد واگن شده و در حالی که در حین چت تصویری با مادر بزرگش است به او این گونه بیان می کند که فردی که در تصویر می بیند (اشاره به پژمان) همان فردی است که باعث فروپاشی و کشته شدن همه اعضای خانواده آن ها شده است. مادر بزرگ نیز با او هم عقیده است که باید انتقام گرفته و پژمان را بکشد. این فرد داعشی چچنی که در غیاب آصف، به رهبری داغستانی های حاضر در قطار رسیده است، تنها به فکر انتقام است. در همین بین است که یکی از دوستان پژمان جمشیدی و در واقع از هواداران متعصب و قدیمی پرسپولیس از راه رسیده و به این ترتیب مانع از کشته شدن وی می شود! ولی در نهایت هیچ کدام از این ها افاقه نمی کند و آن فرد نیز واگن را ترک می کند. در همین حال است که دکتر، خود را به ایستگاه آخر تبریز رسانده و برای افرادش بلیت می خرد. وی که مسلح می باشد، آخرین تلاش های خود را برای آزادسازی پژمان و سام انجام می دهد که از این جا به بعد را باید در قسمت بعدی به تماشا نشست.

ملکه گدایان از آن دسته از سریال هایی بود که کم کم و با حوصله مخاطبین را درگیر خود کرده است. تا اندازه ای که اینک با گذشت6 هفته، داستان به مرز پختگی و جاافتادگی رسیده است و به نظر می رسد که هر بار هواداران خود را به گونه قابل توجهی افزایش می دهد. همینک باید شاهد پخش قسمت ششم سریال ملکه گدایان در سایت کول دانلود باشیم.

جهت دانلود قسمت 6 ششم سریال ملکه گدایان و همچنین دانلود سایر قسمت های این سریال بر روی لینک زیر کلیک کنید:

سریال قورباغه نیز با پخش هفت قسمت موفقیت آمیز و بدست آوردن مخاطبین خود جایگاه خود را در این هفته ها تثبیت کرده است. در این هفته شاهد انتشار قسمت هشتم قورباغه خواهیم بود. قورباغه که یک اثر متقاوت شبکه نمایش خانگی و در ژانر معمایی جنایی با تهیه کنندگی: علی اسدزاده، نویسندگی و کارگردانی: هومن سیدی تولید شده است هر دوشنبه از سایت کول دانلود پخش می شود.

و اما سریال سیاوش نیز که از 10 بهمن قسمت اول آن در سایت کول دانلود پخش شد همینک به بخش سوم خود رسیده است. سیاوش – Siavash به نویسندگی: پویا سعیدی، تهیه کننده: مهدی یاری و کارگردانی: سروش محمدزاده و با بازی امیر جعفری , ترلان پروانه , رضا کیانیان , مجید صالحی , میلاد کی مرام در 18 قسمت تولید شده است.

در قسمت قبلی سیاوش چه خبر بود؟

قسمت دوم سریال سیاوش همان جور که قابل حدس نیز بود از آن جایی آغاز شد که سیاوش در پی فراهم کردن مخارج عمل نامزدش (مرجان) مصرانه پیگیر است، چرا که طبق توصیه دکتر، تنها یک هفته زمان دارند. او در این بین هر کاری که بتواند می کند و مدام به این در و آن در می زند. هنگامی که وی از انجام این کار ناتوان می شود به مسوولین فدراسیون کشتی ایران متوسل می شود. ولی هیچ کدام از آن ها حاضر به کمک به سیاوش نیستند چرا که از نظر آن ها، سیاوش کاری خلاف قانون انجام داده است و باید به کمیته انضباطی کشتی مراجعه کند. در قسمت پیشین دیدیم که سیاوش در پی اوج گیری بیماری مرجان، اردوی تیم ملی را خودسرانه ترک کرد و این عمل نیز به مذاق آن ها خوش نمی آید. در نهایت وقتی که سیاوش نمی تواند نظر مسوولین را جلب کند این گونه بیان می کند که پس از سال ها ورزش حرفه ای و مدال های فراوان جهانی برای تیم ملی، انتظار دارد که این هزینه را به عنوان وام به او بدهند تا در زمانی مشخص آن را برگرداند. ولی حتی با این خواسته وی نیز موافقت نمی شود. سرانجام او به یک عتیقه فروشی می رود و چوب حراج به مدال هایش می زند. در آن جا، فرد فروشنده با قیمتی اندک مدال های طلا و نقره و… وی را خریداری می کند و ابراز می کند که مدال طلای وی در واقع از جنس طلا نیست و تنها یک روکش طلا بر روی آن است و برای همین ارزش و قیمت آن تنزل پیدا می کند. سیاوش که تنها به فکر فراهم کردن هزینه عمل مرجان است به هر ترتیبی که می شود، آن ها را می فروشد. در ادامه سیاوش حتی به فکر نزول کردن و گرفتن پول با سود فراوان از طریق فردی آشنا می افتد که بلافاصله پشیمان می شود. وی در دیداری که با مرجان در ارتفاعات تهران دارد، به گونه سربسته عنوان می کند که با شرکت کردن در یکی از مسابقات پیش رو توانسته است که هزینه های پیوند کبد او را مهیا کند. مرجان فورا شک می کند که چگونه وقتی که سیاوش هنوز دست به مسابقه ای نزده است، توانسته از آن ها پول بگیرد. سیاوش در توضیح بیان می کند که این مسابقات، آزاد می باشد. به نظر می رسد که وی در برخی مسابقات زیرزمینی و خلاف قانونی که بر اساس شرط بندی و قمار هستند، قصد به دست آوردن یک پول کلان را دارد. در این جا سیاوش دو راه در پیش روی خود می بیند. می تواند صبر کند و با ثبت نام در سایت و سامانه اهدای عضو، یک کبد اهدایی (توسط کسانی که از قبل فرم اهدای عضو پر کرده و دچار مرگ شده اند) دریافت کند. این روش از لحاظ مالی بسیار برای او ایده آل است، چرا که هیچ هزینه ای برای آن پرداخت نمی کند و به گونه رایگان است ولی مشکلی که وجود دارد این است که این کار یک پروسه وفتگیر است و گاها به ماه ها زمان نیاز دارد و به توجه به مهلت یک هفته ای که دکتر مرجان برای او تعیین کرده است، راه حل مناسبی نیست. سیاوش باید ظرف مدت یک هفته این مبلغ را تهیه کند. راه حل دوم نیز خرید کبد از طریق بازار آزاد است که با توجه به مافیا و دلال هایی که در این بین است بسیار کار خطرناک، پر ریسک و پرهزینه ای است. در سکانس های بعدی سرانجام از شخصیت صابر (با بازی محید صالحی) در زندان رونمایی می شود. وی که به نظر می رسد به دلیل پول نزولی و بدهی بسیار سنگین به سال های متمادی حبس، محکوم شده است، در این روز به وسیله فرد خیر و ناشناسی که بدهی های وی را متقبل شده است، از زندان آزاد می شود و پس از مراسم بدرقه بسیار مفصل با هم بندی ها و رفقایش آزاد می شود. باید در قسمت بعدی شاهد این باشیم که چه ارتباطی بین او و فرد خیر (آن طور که معرفی شده) و احتمالا سیاوش وجود دارد. در سکانس پایانی این قسمت با توجه به ناتوانی سیاوش در تهیه مخارج عمل، سرانجام تن به خواسته نصرت می دهد و در حالی که مارال را اصلا نمی بینیم، شاهد مراسم عقد غیابی سیاوش و مارال هستیم. نصرت همچنین عنوان می کند که موجبات آزادی صابر را نیز فراهم کرده است. به این ترتیب مشخص می شود که صابر و سیاوش با یکدیگر برادر هستند و فرد خیر نیز نصرت بوده است. مشخص نیست که دقیقا نصرت چه چیزی از سیاوش می خواهد که ممکن است یه قیمت جان وی تمام شود. شاید این مساله باشد که وی باید مارال را پیدا کرده و به نزد نصرت بیاورد. این که وی کجاست و پیدا کردن او چه خطراتی دارد هنوز مشخص نیست. البته اشاره ای می شود که وی دزدیده شده است و ممکن است در چنگ افراد قاچاقچی باشد!