| 4 سال پیش ??سفر تاریخی ??

روزی لویی شانزدهم در محوطه کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید

روزی لویی شانزدهم در محوطه کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید
روزی لویی شانزدهم در محوطه کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید.
از او پرسید: تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟ مگر اینجا چیزی وجود دارد که باید از آن حراست کرد؟!

سرباز دستپاچه جواب داد: «قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم!»

لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید: این سرباز چرا این جاست؟

افسر گفت: قربان افسر سابق کاخ نقشه چیدمان و قرارگرفتن سربازها سر پستها را به من داده من هم به همان روال کار را ادامه دادم!

مادر لویی او را صدا زد و گفت:
من علت را میدانم، زمانی که تو 3 ساله بودی این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود! و از آن روز 41 سال می گذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم میزند!

فلسفه عمل تمام شده، ولی عمل فاقد منطق، هنوز ادامه دارد!

⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘

#‌عشق#‌عاشقانه #‌دلنوشته #‌دل #‌دلتنگی #‌دلنوشته_خاص #‌تنهایی #‌تنها #‌کلاسیک #‌کلیپ #‌فیلم #‌زندگی #‌تاریخ #‌درد #‌فان #‌حس_خوب #‌تاریخ #‌خدا#‌زندگی#‌روانشناسی#‌مطلب_داغ #‌متن #‌سنگین #‌مطلب#‌قدیمی#‌عکس#‌ایران#‌اینستاگرام
#‌جهان #‌دورات #‌خفن واقعا مرسی که یادتون نمیره ....و اهمیت میدین ????

بهترینها تقدیم به شما
لایک فراموش نشه ❤
فالوووو کن و به پیج خودتون به پیوندین
نظراتتون برامون مهمه کامنت کنید مرسی ❤❤❤❤

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط