| 3 سال پیش معرفی کتاب

.هنوز وقتى به یادش مى افتم دست پایم یخ مى کند وقتى فهمیدم گیر افتاده ام ،بدجورى وحشت کردم احساسى

.هنوز وقتى به یادش مى افتم دست پایم یخ مى کند وقتى فهمیدم گیر افتاده ام ،بدجورى وحشت کردم احساسى
.
هنوز وقتى به يادش مى افتم دست و پايم يخ مى كند .وقتى فهميدم گير افتاده ام ،بدجورى وحشت كردم .احساسى توام با ناتوانى ،ترس و ناباورى داشتم.دقيقابه ياد نمى آورم كه در آن لحظه چه كارهايى كردم ؛فرياد زدم ،به شيشه ها كوبيدم ، اشك ريختم، لعن و نفرين كردم. از كوره در رفته بودم. ضربان قلبم تند شده بود . هيچ يك از نشانه هاى در و ديوار واگن ها را نمى توانستم بخوانم. همه جاى واگن را زير و رو كردم تا شايد يك نفر را مانند خودم ببينم كه در جايى خوابش برده باشد، ولى در آن واگن، تنها من بودم. شروع كردم به بالا و پايين پريدن .نام گودو را فرياد مى كشيدم و التماس مى كردم كه بيايد و كمكم كند. مادرم را صدا مى زدم، برادرم كالو را صدا مى زدم، ولى همه آن كارها بيهوده بود.
هيچ كسى پاسخم را نمى داد و قطار همچنان در حال حركت بود.
من گم شده بودم...
.
.
#‌دور_از_خانه
#‌سارو_برایرلی
#‌میعاد_بانکی
#‌انتشارات_البرز
@alborzpublication
.
.
.
.
.
.
.
.
.
#‌کتاب_دوست #‌معرفی #‌معرفی_کتاب #‌پیشنهاد_کتاب #‌پیشنهادکتاب #‌مطالعه #‌پیشنهاد_مطالعه #‌پیشنهادکتاب #‌کتاب_مفید #‌کتاب_بخوانیم #‌کتابها #‌کتاب_خوب_بخوانیم #‌کتاب_خوب #‌کتابخوانی #‌کتابها #‌کتاب_مفید #‌رمان #‌رمان_خارجی_خوب #‌رمان_خارجی #‌کتاب_مفید #‌ketabdoost

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط