| 5 سال پیش معرفی کتاب

.آن روزها آلزایمر مثل امروز مد نبود طرف خیلی که می زد می گفتند عقلش گرد است، یا از پیری وکوری خر

.آن روزها آلزایمر مثل امروز مد نبود طرف خیلی که می زد می گفتند عقلش گرد است، یا از پیری وکوری خر
.
آن روزها آلزایمر مثل امروز مد نبود. طرف خیلی که چِت می‌زد می‌گفتند عقلش گرد است، یا از پیری‌وکوری خرفت شده. اما یک دکتر خارج‌رفته‌ای به ما گفت که مامان آلزایمر گرفته. چون نه حرفی می‌زد، نه جایی می‌رفت، نه کسی را صدا می‌زد ببینیم ماها را یادش هست یا نه. ما هم چون نمی‌دانستیم راست می‌گوید یا دروغ، حرفش را موقتاً باور کردیم. قیافه‌اش ربکما تکذبان بود! منیژه مرتب برداربگذار می‌کرد. قرص‌ها و پرهیزانه‌هایش را به‌ش می‌داد و او هم همان‌جور می‌نشست تا هضم شود. به قضاوت من قبل و بعد از خوردن داروهایش هیچ فرقی نداشت ــ نه شادتر می‌شد نه غمگین‌تر. هیچ‌وقت پیش نیامد قرص‌هایش را قطع کنیم تا ببینیم نتیجه‌ چه می‌شود، ولی خودم که فکر می‌کنم جز این‌که کبد و ریه‌اش را سوراخ‌سوراخ کرده بود تأثیر چندانی نداشت. لاف‌لاف قرص می‌خورد که یک جایش را درست کند، درست که نمی‌شد هیچ، می‌زد چهار جای دیگر را هم داغان می‌کرد.
با پیشرفت‌هایی که در پزشکی به دست آمده جدیداً این دکترها مریض‌هاشان را بیش از حد مجاز در این دنیا نگه می‌دارند. برای همین مجبوریم آدم‌ها را در وضعیت‌های بدی تحمل کنیم. کش دادن بیماری خودش یک نوع بیماری است که علم پزشکی هنوز راه‌حل شناخته‌شده‌ای برایش ابداع نکرده است. با این حساب چرا به این آدم‌کشیِ تدریجی می‌گوییم پیشرفت پزشکی! از نگاه من این یک عقب‌ماندگی ویرانگر است که با بلاهت‌های قرون وسطا هم قابل مقایسه نیست.
.
.
#‌کاکا_کرمکی_پسری_که_پدرش_درآمد
#‌سلمان_امین
#‌نشر_چشمه
@‌cheshmehpublication
@salmanaminn
.
.
.
#‌کتاب_دوست #‌ketabdoost

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط