|
7 سال پیش
Rouzbeh Moein
.وقتی که فقط سیزده سالم بود، یادمه معلممون گفت موضوع انشاء اینه، تصورتون از موجودات فضائی چیه مثل هم
.
وقتی که فقط سیزده سالم بود، یادمه معلممون گفت موضوع انشاء اینه، تصورتون از موجودات فضائی چیه؟
مثل همه مردم، بچه ها فکر می کردن اون ها باید موجوداتی سبز رنگ با چشم هایی درشت و صدایی ماشینی باشن. اما انشاء من با همه فرق داشت. من گفتم "اگه موجودات فضایی به زمین بیان نباید منتظر چیز عجیب غریبی باشیم، اون ها حتما خودشون رو شبیه یکی از ما می کنن، دقیقا یکی از ما! و حتی شاید حافظه شون رو هم پاک کرده باشن تا خودشونم ندونن که از سیاره ای دیگه اومدن. اما اون ها تفاوت هایی با بقیه دارن، اون ها کارهایی می کنن و از چیزهایی حرف می زنن که به ذهن مردم عادی نمی رسه، چون اون ها دنیاشون فرق می کنه. مردم همش از خودشون می پرسن اون ها چطور این کارها رو می کنن و همه نابغه صداشون می زنن. خود من همین چند روز پیش آهنگی شنیدم از آهنگسازی به نام شوپن و شک ندارم که اون زمینی نیست، چون یه آدم عادی هیچ وقت همچین آهنگی به ذهنش نمی رسه."
بعد از اینکه نوشته ام رو خوندم، معلمم گفت: پس من هم از این به بعد مریخی صدات می زنم، چون داری چیزهایی میگی که به ذهن کسی نمی رسه، و از اون به بعد همه به من می گفتن مریخی.
حالا اگه می خواید از من بپرسید این چیزها چطور به ذهنم می رسه. باید بگم من انگار هزار سال زندگی کردم، شاید هم حافظه ام یه بار پاک شده. من کلیه ام سالمه، خدا رو شکر سنگ نمی سازه، ذهنمه که مریضه، داستان می سازه، باید یه جوری داستان ها رو دفع کنم، واسه همینه که می نویسم.
~
قهوه سرد آقای نویسنده / #روزبه_معین
ممنون از عکاس خوش سلیقه @shahpararmat
این آخرین نوشته ای از کتاب قهوه سرد آقای نویسنده بود که در صفحات مجازی منتشر میشه، این رمان به زودی توسط نشر #نیماژ منتشر خواهد شد.
وقتی که فقط سیزده سالم بود، یادمه معلممون گفت موضوع انشاء اینه، تصورتون از موجودات فضائی چیه؟
مثل همه مردم، بچه ها فکر می کردن اون ها باید موجوداتی سبز رنگ با چشم هایی درشت و صدایی ماشینی باشن. اما انشاء من با همه فرق داشت. من گفتم "اگه موجودات فضایی به زمین بیان نباید منتظر چیز عجیب غریبی باشیم، اون ها حتما خودشون رو شبیه یکی از ما می کنن، دقیقا یکی از ما! و حتی شاید حافظه شون رو هم پاک کرده باشن تا خودشونم ندونن که از سیاره ای دیگه اومدن. اما اون ها تفاوت هایی با بقیه دارن، اون ها کارهایی می کنن و از چیزهایی حرف می زنن که به ذهن مردم عادی نمی رسه، چون اون ها دنیاشون فرق می کنه. مردم همش از خودشون می پرسن اون ها چطور این کارها رو می کنن و همه نابغه صداشون می زنن. خود من همین چند روز پیش آهنگی شنیدم از آهنگسازی به نام شوپن و شک ندارم که اون زمینی نیست، چون یه آدم عادی هیچ وقت همچین آهنگی به ذهنش نمی رسه."
بعد از اینکه نوشته ام رو خوندم، معلمم گفت: پس من هم از این به بعد مریخی صدات می زنم، چون داری چیزهایی میگی که به ذهن کسی نمی رسه، و از اون به بعد همه به من می گفتن مریخی.
حالا اگه می خواید از من بپرسید این چیزها چطور به ذهنم می رسه. باید بگم من انگار هزار سال زندگی کردم، شاید هم حافظه ام یه بار پاک شده. من کلیه ام سالمه، خدا رو شکر سنگ نمی سازه، ذهنمه که مریضه، داستان می سازه، باید یه جوری داستان ها رو دفع کنم، واسه همینه که می نویسم.
~
قهوه سرد آقای نویسنده / #روزبه_معین
ممنون از عکاس خوش سلیقه @shahpararmat
این آخرین نوشته ای از کتاب قهوه سرد آقای نویسنده بود که در صفحات مجازی منتشر میشه، این رمان به زودی توسط نشر #نیماژ منتشر خواهد شد.
بیشتر...
تبلیغات