کتاب آخرین گرگ اثری درخشان خواندنی
نویسنده خیلی سریع خواننده را در بهت و حیرت فرو میبرد و اجازه نفس کشیدن به او نمیدهد. در آغاز سخن، پروفسور میخندد و شاد به نظر میرسد اما خیلی سریع متوجه عمق ماجرا میشویم و سوالات فلسفی پشتسرهم دلیل خنده دردناک پروفسور را مشخص میکند. بطالب جزئی از او شده و کارهای او را تحت تاثیر قرار داده است.
به طور کلی نیز میتوان گفت که این روایت انگار از سر بیحوصلگی نوشته شده و از طرفی نویسنده گویی مسوولیتی در آشکار کردن این قصه مرموز داشته است. پروفسوری بازنشسته که کتابهایش مورد توجه مردم قرار نگرفته، مدتهاست فکر کردن را رها کرده و در کافهای مجار در برلین وقت میکشد. تنها همدم او همان کافهچی است که از سر ناچاری به حرفای او گوش میکند.
پروفسور داستان، خیلی تصادفی و به طور اشتباهی از طرف بنیادی در منطقهای پرت در اسپانیا دعوت میشود تا با سفر به آن برهوت برای احیا و توسعه آن منطقه تحقیقی ارائه کند. او از سر ناچاری و تنگدستی این وظیفه را قبول میکند اما داستان شکار آخرین گرگ این منطقه کنجکاوی او را برمیانگیزد. داستان این گرگ ضربان حیاتی داستان است تا مفهوم تمثیلی آن در مقابل بطالت و پوچی جهان انسانی قرار گیرد. همین موضوع داستان آخرین گرگ را به یک قصه مالیخولیایی، یک لکه بزرگ و یک فقدان تبدیل میکند.
کراسناهورکای، در یک داستان تمثیلی ۶۵ صفحهای، خلاصهای از تاریخ تمدن بشری را روایت میکند. داستان پوچی و ملال آدمی، فلسفههای بازاری و عوامپسند برای گریز از این ملال ذاتی، توسعه و تقابل سنت و مدرنیته، مهاجرت و معنا و مفهوم زیستگاه و همچنین عواقب زیست محیطی رفتارهای انسانی، همه در داستان آخرین گرگ بهگونهای موجز و با ضرباهنگی تند و نفسگیر روایت میشوند.
قصهی دوم در کتاب، داستان مردی است که وظیفه تلهگذاری برای حیوانات وحشی را دارد اما به ناگاه دچار تغییر و تحولاتی میشود و به دلیل وجود گناههای متعدد روی زمین تصمیم میگیرد زندگی را برای انسانها تلخ و ترسناک کند تا بلکه زمین از هر گناهی مبرا شود. این قصه با دو زاویهی دید تعریف میشود. اول از نگاه راوی که قصه این مرد را تعریف میکند و بعد از نگاه یکسری مسافر که وارد آن شهر شده و در هتلی اقامت دارند. خود این نگاه جدید تبدیل به یک قصه جداگانه شده است. پس در واقع آخرین گرگ شامل سه داستان کوتاه است، به همین دلیل است که در معرفیها نیز اشاره میکنند که کتاب آخرین گرگ شامل سه داستان است.
[ »معرفی کتاب:رمان محاکمه اثر کافکا– معرفی همراه با اینفوگرافیک]
جملاتی از متن کتاب
انگار از در و دیوار هم بطالت و حقارت قطره قطره میچکید، گهگداری هم شدت این احساساتش کم میشد، لحظاتی به کلی موضوع را فراموش میکرد و ماتش میبرد به فضای مقابلش، چندین و چند دقیقه که بیپایان هم به نظر میرسیدند، خیره میشد به ترک یا لکهای روی تختههای چوبی کف کافه، چون این سادهترین کاری بود که از دستش برمیآمد.
شروع و پایانش آنجا توی آن کافه بود، منتها بر خلاف رفتار معمول این قماش آدمها لزوماً نمیخواست تا مرز جنون بنوشد، چون جدای از بقیه مشکلات، پولش هم به این کار قد نمیداد.
آخر واقعاً او چطور میتوانست برایشان توضیح دهد که انگار همیشه خدا چیزی روی شانههایش سنگینی میکند، چطور میتوانست توضیح دهد که مدتهاست کلاً مفهوم تفکر را بوسیده و کنار گذاشته، چطور آن دوران آگاهیاش را توضیح دهد، دورانی که کشف کرد جورِ بهخصوصی که چیزها وجود دارند و درک ما از وجودشان در حقیقت چیزی نیست جز یادآوری ناتوانی ما از فهم بیهودگیشان و با این وضع فقط خدا باید به داد به اصطلاح متفکران برسد تا خل نشوند، و دقیقاً به همین دلیل بود که او دیگر «فکر» نمیکرد.
اینها را برای کافهچی مجار تعریف میکرد و کافهچی هم صرفاً بهش زل زده بود، با تعجب ابروهایش را بالا انداخته بود، گوش نمیکرد، یعنی احتمالاً صدایش را درست نمیشنید، چون صدای آهنگ توی کافه زیادی بلند بود.
اما گرگها ماندند، چون گرگها اینجوریاند، وقتی در منطقهای ریشه میدوانند، تا ابد آنجا مال آنهاست، مایملکشان است، وسعتش هم فرقی به حالشان ندارد، کم یا زیاد، هر چقدر باشد، آنها سرزمینشان را ترک نمیکنند، این قانونشان است، قانون گرگها، مغزشان اینطوری کار میکند، طبیعتشان هم این شکلیست، دقیقاً برای همین است که آن دو تا گرگ باقیمانده به رغم اینکه به شدت احساس خطر میکردند، آنجا را ترک نکردند، برایشان غیرممکن بود سرزمینی را که متعلق به خودشان است، ترک کنند، کماکان به اطراف و اکناف سرزمینشان سرکشی میکردند، انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است، نخیر، ترک موطن برایشان ناممکن بود و در اینجا.
بالاخره فهمید که تمام زندگیاش را در جهل مرکبی سپری کرده، فریب خورده بود، با تفکیک دنیا به سودمند و مزاحم باور کرده بود که صرفاً مطیع نظم و تقدیری الهی است و حال آن که در حقیقت جوهر هر دو گروه، ظالم و مظلوم، در نوعی بیرحمی سبعانه ریشه داشتند، بیرحمی و خشونتی که در اعماقش نوری دوزخی میدرخشید و همینطور که قلبش تیر کشید متوجه شد که نه صلحی شکننده بر دنیا حاکم است و نه دستوراتی ازلی که از قلبمان نشات میگیرند. چرا که تمامی این حرفها صرفا در حکم غشای شفافی بود برای محافظت ما از آن تودهی خونآلود آشوب که آن زیر در حال تپش و نمو بود.
موجی از عطوفت بود که او را به کنار زمینخوردگان انداخت، و همین عطوفت بود که او را به سرکشی واداشت، سرکشی مقابل استبدادِ قانونی که تا حالا با وفاداری به آن غل و زنجیر شده بود، و از آنجا که حالا به قانونی ورای فهم بشری معتقد بود، توجهش به این نکته جلب شد که مرزی را رد کرده و در آن طرفِ این مرز از این پس تا ابد تنها خواهد بود.
مشخصات کتاب
- عنوان: آخرین گرگ
- نویسنده: لسلو کراسناهورکایی
- ترجمه: نیکزاد نورپناه
- انتشارات: نشر ثالث
- تعداد صفحات: ۱۱۰
- قیمت چاپ سوم – سال ۱۴۰۲: ۱۸۰۰۰۰ تومان
نظر شما در موردکتاب آخرین گرگ چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با کافهبوک در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[همراه ما باشید در:کانال تلگرام کافه بوک]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر ثالث:
- رمان دوست باهوش من
- رمان طاقت زندگی و مرگم نیست
- کتاب قرن دیوانه من
#رمان #رمان_خارجی
بیشتر...
تبلیغات
مجید نوردوست Author at وبلاگ فروشگاه اینترنتی تکنولایف
طی روزهای اخیر شایعاتی در خصوص انتقال مدافع چپ استقلال به فولاد خوزستان مطرح شده بود. به گزارش خبرگز
به گزارش ایسنا، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی صبح شنبه سوم شهریورماه ۱۴۰۳ از سوی سیدعزتا
دبیر کانون سراسری انبوه سازان با بیان اینکه وزیر جدید راه و شهرسازی به خوبی می داند که در پستوها برا
در این مطلب می خوانید ویژگی های جاروبرقی کم مصرف چیست و در ادامه بهترین جارو برقی کم مصرف و پرقدرت ب
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی نگارخانه تخصصی هنرهای ایرانی اسلامی ترانه باران، از نی ت
در این مطلب شما را با بهترین مارک یخچال ایرانی و بهترین برند یخچال خارجی در انواع مدل های یخچال فریز
جبرئیل نوکنده امروز (سوم شهریور ماه) در جمع خبرنگاران، یادآوری کرد: در موزه ملی ایران ۵۰۰۰ اثر تاریخ
نیلوفر حجابی Author at وبلاگ فروشگاه اینترنتی تکنولایف
بیشتر...