مهارتهای باهوش بودن تکنیکهای افزایش هوش

باهوش بودن، اگرچه باهوشمرتبط است، اما کاملاً یکسان نیست. باهوش بودن اغلب به نحوه برخورد شما با دیگران، سرعت تجزیه و تحلیل و عملتان در موقعیت‌ها و میزان هوشمندی یا خلاقیت ایده‌هایتان است.

شاید نتوانید معیارهای افسانه‌ای باهوش بودن را شکست دهید، اما این یک ویژگی آموخته شده است که شما نیز می‌توانید روی آن کار کنید. در ادامه به راهکارهایی برای باهوش بودن می‌پردازیم.

بخش اول: نشان دادن باهوش بودن در لحظه

۱. آخر حرف بزنید. اگر در طول مکالمه منتظر بمانید و به صحبت‌های افراد مختلف گوش دهید، قبل از اینکه وارد بحث شوید، باهوش‌تر به نظر می‌رسید؛ فقط به این دلیل که قبل از ارائه نظرتان، زمان بیشتری برای گوش دادن به نظرات و دیدگاه‌های مختلف و ارزیابی آن‌ها داشته‌اید.

• به عنوان مثال: فکر کنید در حال گفتگو با پسرعموی خود، خاله‌تان و خواهرتان در مورد بهترین راه برای درست کردن یک غذا هستید. بگذارید سه نفر دیگر برای مدتی در مورد آن صحبت کنند در حالی که شما گوش می‌دهید و اثربخشی هر طرف بحث را ارزیابی می‌کنید. سپس، زمانی که بحث تمام شد، ایده خود را برای درست کردن آن غذا بیان کنید. مطمئن شوید نحوه بیان شما با سه مورد دیگر متفاوت است. اگر با فرد دیگری، مثلاً خاله‌تان موافق هستید، استدلال قانع‌کننده‌تری از او ارائه دهید یا دلیلی برای آن روش بیاورید که ممکن است دیگران در نظر نگرفته باشند.
• این همچنین یک راه عالی برای جلوگیری از ظاهر متضاد باهوش است، چرا که شما فقط سعی نمی‌کنید حرف بزنید و هر چه به ذهنتان می‌رسد بگویید.
• معمولاً فردی که آخرین نفر صحبت می‌کند، به سادگی به مسائل واضح اشاره می‌کند یا حقایق را بازگو می‌کند. در عوض، آن‌ها معمولاً مسئله خلاقانه‌تر یا اصیل‌تری را ارائه می‌دهند که مردم آن را بیشتر به‌خاطر می‌آورند.

۲. برخی حقایق «کمکی» را به‌خاطر بسپارید و آن‌ها را حفظ کنید. این نوع حقایق، مواردی هستند که می‌توانید در طول بحث مطرح کنید تا از هر ادعایی که می‌کنید حمایت کنید. این احتمال وجود دارد که نتوانید برای هر بحثی که به‌طور بالقوه وارد آن می‌شوید حقایقی داشته باشید، بنابراین مواردی که برایتان مهم هستند را انتخاب کنید.

• به عنوان مثال: اگر واقعاً به تغییرات آب و هوایی جهانی علاقه دارید، شاید بخواهید مطمئن شوید آماری را حفظ کرده‌اید که به تفاوت بین تغییرات آب و هوایی و جزئیات دقیق آب و هوا اشاره می‌کند، نشان می‌دهد چه چیزی به سرعت در چند سال گذشته تغییر کرده است (و چگونه با چیزهایی مانند دی اکسید کربن مرتبط است) و همچنین چگونه این مورد با تغییرات آب و هوایی کندتر و بلندمدتی که بدون کمک اعمال انسانی اتفاق می‌افتد متفاوت است.
• جمع‌آوری برخی حقایق (حقایق واقعی) برای مسائلی که همه آن‌ها را درست فرض می‌کنند، واقعاً خوب است. اینکه بتوانید فرضیه‌های نادرست را با چنین حقایقی شکست دهید، شما را بسیار باهوش جلوه می‌دهد.

۳. زبان مناسب را یاد بگیرید. هر گروه یا محل کار دارای زبانی است که با آن پیش می‌رود. این زبان می‌تواند به صورت سرواژه‌ها، مخفف‌ها یا حتی نام‌های مستعار برای چیزهای خاص باشد. یادگیری این موارد برای مکان‌هایی که هستید و مکان‌هایی که می‌روید، به شما کمک می‌کند تا آگاه به نظر برسید.

• اگر زبانی را که کسی استفاده می‌کند نمی‌دانید، به بافت کلمه یا کلمات توجه کنید. معمولاً می‌توانید معنای اصلی را از آن بفهمید. در غیر این صورت، از شخصی در خلوت بپرسید تا همه در نهایت متوجه نشوند که شما همه چیزهایی که می‌گویند را متوجه نمی‌شوید.

۴. قانع کننده باشید. اغلب اوقات، قدرت متقاعد کردن و باهوش بودن در ذهن افراد پیوند خورده است. انجام یکی باعث می‌شود مردم آن را با دیگری مرتبط کنند. داشتن حقایق کمکی حفظ شده و آخر حرف زدن می‌تواند به شما کمک کند قانع کننده باشید، اما چند چیز دیگر نیز می‌تواند این تأثیر را داشته باشد. به یاد داشته باشید که متقاعد کردن اساساً وادار کردن مردم به انجام کاری است که به نفع آن‌هاست (برخلاف دستکاری روان‌شناختی) و در عین حال به نفع شماست.

• محتوا و زمان‌بندی، بخش‌های بسیار مهمی از متقاعد کننده بودن هستند. به عنوان مثال: سعی نکنید از خواهرتان در زمانی که کارش را از دست داده است، کمک مالی بخواهید و در عوض، از والدینتان درخواست کنید. چرا که خواهرتان بیشتر نگران پول و نیاز به پول می‌شود. در عوض، صبر کنید تا او شغل جدیدی پیدا کند یا حقوق تازه‌ای دریافت کند.
• واضح و مختصر صحبت کنید. هرچه واضح‌تر و سریع‌تر مشکل را برای کسی مطرح کنید، احتمال بیشتری وجود دارد که متوجه شود دقیقاً چه چیزی از او می‌خواهید انجام دهد و احتمال اینکه به شما کمک کند بیشتر می‌شود. مردم تمایل دارند که به جای صحبت‌های پیچیده، از یک صحبت ساده استفاده کنید.

۵. راه‌حل‌های ساده ارائه دهید. بسیاری از مواقع، یک مشکل به راه‌حل پیچیده‌ای نیاز ندارد. در حالی که این ممکن است متناقض به نظر برسد، ساده‌ترین راه‌حل اغلب مفیدترین راه‌حل است و همچنین راه‌حلی است که دیگران تمایل ندارند به آن فکر کنند. به نظر می‌رسد که انسان‌ها سخت‌ترین و پیچیده‌ترین راه را برای انجام کارها پیدا می‌کنند. اینکه سعی کنید تا در آن تله گرفتار نشوید، شما را متمایز می‌کند.

• اغلب یک سؤال خوب برای پرسیدن هنگام جستجوی راه‌حل این است: چه کارهایی را می‌توانید کمتر انجام دهید؟ معمولاً پاسخ به این سؤال می‌تواند به رفع برخی از گزینه‌هایی که کمتر مفید هستند، کمک کند.
• همچنین از خود و دیگران سؤالات خاصی بپرسید. اگر در تلاش برای ایجاد مدیریت زمان بهتر هستید، نپرسید: «چگونه می‌توانیم مدیریت زمان بهتری ایجاد کنیم؟» این سؤال خیلی بزرگ است و معمولاً پاسخ‌هایی نیز دریافت می‌کنید که خیلی بزرگ هستند. یک سؤال بهتر ممکن است این باشد که: «چه ابزارهایی می‌توانند به ما کمک کنند تا سریع‌تر کار کنیم؟» یا «اگر به جای ۴ ساعت، ۲ ساعت را روی یک پروژه خاص صرف کنیم، چگونه می‌توانیم سریع‌تر کار کنیم تا به نتایج مشابه برسیم؟»

۶. اعتماد به نفس داشته باشید. با داشتن اعتماد به نفس در مورد خود و کارتان، باهوش‌تر از فردی که بسیار باهوش و زرنگ است اما اعتماد به نفس ندارد، به نظر می‌رسید. مردم تمایل دارند اعتماد به نفس را باور کنند، حتی زمانی که چیز زیادی برای حمایت از آن وجود ندارد. با اعتماد به نفس ظاهر شوید و باهوش بودن به دنبال آن ایجاد خواهد شد.

• از زبان بدنتان استفاده کنید تا مغزتان را فریب دهید که فکر کند اعتماد به نفس دارد، حتی اگر واقعاً چنین احساسی نداشته باشید. بلند و راست بایستید. با قدم‌های مطمئن راه بروید، انگار به هر کجا که می‌روید، به آنجا تعلق دارید. زبان بدنتان را روراست نگه دارید. دستانتان را با حالت ضربدری روی سینه‌تان نگه ندارید یا از نگاه کردن به چشمان افراد خودداری نکنید.
• در مورد خود، مثبت یا خنثی فکر کنید. اگر فکری مانند «من یک بازنده هستم» یا «من یک احمق هستم» به ذهنتان رسید، این فکر را بپذیرید و سپس فکر کنید «من فکر می‌کنم یک بازنده هستم، اما همین هفته گذشته جایزه‌ای برای عملکردم در محل کار دریافت کردم یا من واقعاً کار خوبی دارم.»
• خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. به عنوان مثال: وارد رقابت باهوش بودن با دیگران نشوید و شروع به مقایسه باهوش بودن خود با باهوش بودن آن‌ها نکنید. هوش یک رقابت نیست و با تبدیل آن به یک رقابت، تنها احساس بدتری نسبت به خود خواهید داشت، زیرا دیگران را به دلیل نیازتان به «بهترین» بودن عصبانی و از خود دور می‌کنید.

بخش دوم: ساختن مهارت‌های خود

۱. همیشه قوانین و روش‌های معمولی را دنبال نکنید. این خوب است بدانید که چگونه کارها را به روش‌های معمولی انجام دهید، به خصوص برای اینکه بتوانید مانع یک تفکر شوید. با انجام کارها به گونه‌ای که دیگران انتظار ندارند، نشان دهید که می‌توانید طرز تفکر منحصربه‌فرد خود را داشته باشید. این یکی از راه‌هایی است که به نظر می‌رسد مردم در مورد باهوش بودن قضاوت می‌کنند.

• به عنوان مثال: اگر استادتان به شما یک تکلیف مقاله می‌دهد، از آن‌ها بپرسید که آیا می‌توانید یک گزینه خلاقانه انجام دهید. نشان دهید که چگونه گزینه شما الزامات را برآورده می‌کند، در حالی که فراتر از آن‌ها می‌روید. (اگر در کلاس داستان‌های کوتاه شرکت می‌کنید، بپرسید که آیا می‌توانید با استفاده از آنچه در کلاس یاد گرفته‌اید، قلم خود را در نوشتن یک داستان کوتاه امتحان کنید و یک قطعه بعدی بنویسید که کارتان را بررسی می‌کند.)
• این نیز مربوط به انجام کارهای غیرمنتظره است. اگر همیشه از قوانین پیروی می‌کنید یا کارها را دقیقاً همانطور که یاد گرفته‌اید انجام می‌دهید، به این معنی نیست که باهوش نیستید، فقط این معنی را می‌دهد که مردم شما را باهوش نخواهند دید. بنابراین، به هوش خاص خود و روش‌های معمول انجام کارها تکیه نکنید.

۲. خارج از چارچوب فکر کنید. این مرحله به این موضوع مربوط می‌شود که همیشه قوانین و روش‌های معمولی را دنبال نکنید، زیرا برای انجام این کار باید خیلی وقت‌ها خارج از چارچوب فکر کنید. برای باهوش بودن، باید راه‌حل‌های خلاقانه‌ای برای مشکلات پیدا کنید.

• مشکل را مجدداً در نظر بگیرید. یکی از کارهایی که افرادی که از راه‌حل‌های خلاقانه استفاده می‌کنند به‌طور مؤثر انجام می‌دهند، در نظر گرفتن مجدد یک مشکل است. جهت تمرین این مهارت، یک انتخاب واضح کنید (مانند نوشتن یک مقاله ساده قدیمی) و دوباره تصور کنید که چگونه می‌توانید به مقاله بپردازید تا همچنان همان اطلاعات را در اختیار داشته باشید، اما این کار را با روشی متفاوت و جذاب‌تر (گفتن یک داستان به صورت شفاهی، ایجاد یک کلاژ یا نقاشی) انجام دهید.
• رویاپردازی. به نظر می‌رسد که رویاپردازی در واقع برای تقویت حل خلاقانه مسئله بسیار مفید است. روند رویاپردازی به شما کمک می‌کند تا ارتباط برقرار کنید و اطلاعات را به‌خاطر بیاورید. به همین دلیل است که بسیاری از بهترین ایده‌هایتان ممکن است هنگام دوش گرفتن یا درست قبل از رفتن به رختخواب ظاهر شوند. اگر با چیزی مشکل دارید، کمی وقت بگذارید و رویاپردازی کنید. به احتمال زیاد، با آرام کردن و اجازه دادن به مغزتان برای جریان فکری آزادانه، به چیزی خلاقانه دست خواهید یافت که کار می‌کند.
• ایده‌پردازی راه عالی دیگری برای پرورش خلاقیت، به ویژه در گروه است. مشکل را مطرح کنید و از مردم بخواهید هر ایده‌ای که به ذهنشان می‌رسد را بدون قضاوت درباره این ایده‌ها ارائه دهند و همچنین زمانی که ایده‌های جدیدی دارند، آن‌ها را نیز اضافه کنند. شما می‌توانید این کار را به تنهایی نیز انجام دهید، به شرطی که اطمینان حاصل کنید که قضاوت را از این روند دور نگه دارید.
• تفکر خارج از چارچوب در نهایت به جای قضاوت، به کنجکاوی نیاز دارد. کنجکاوی منجر به ذهن باز می‌شود که به شما امکان می‌دهد جایگزین‌های مختلفی را تصور کنید.

۳. بدترین اتفاقی که ممکن است رخ دهد را در نظر بگیرید. ترس یکی از بزرگترین موانع تفکر خلاق است که یکی از جنبه‌های بزرگ باهوش بودن است. هرچه راه‌حل‌ها و ایده‌هایتان خلاقانه‌تر و کاربردی‌تر باشند، افراد بیشتری به توانایی‌هایتان باور خواهند داشت.

• چنین مواردی را از خودتان بپرسید: اگر شغلتان را از دست بدهید چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر بهترین مشتری خود را از دست بدهید چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر در کلاستان شکست بخورید چه چیزی می‌شود؟ اگر ناشر کتابتان را نخرد چه می‌شود؟ پاسخ به هر یک از این سؤالات می‌تواند شما را از ترس رها کند یا نشان دهد که کجا باید روی راه‌حل‌هایتان کار کنید، این امر به نوبه خود فرصت‌ها و ایده‌های بیشتری را ایجاد می‌کند.
• وقتی ایده‌ها و راه‌حل‌های بالقوه ارائه می‌کنید، آن‌ها را تا زمانی که بیشتر شکل نگرفتند، برای انتقاد مطرح نکنید. انتقاد و ترس از انتقاد می‌تواند یک قاتل بزرگ خلاقیت باشد و باهوشی شما را نیز از بین ببرد. هنگامی که از مرحله ایده‌پردازی خارج شده‌اید و بهتر می‌توانید ایده‌ها را ارزیابی کنید، آن موقع است که بازخورد و انتقاد دریافت می‌کنید.

۴. متغیرهایی را تعیین کنید. داشتن مشکلات و فرصت‌هایی که به درستی تعریف نشده و بسیار مبهم هستند، می‌تواند ارائه راه‌حل‌ها و ایده‌های مفید یا خلاقانه را بسیار دشوار کند. حتی اگر مسائل و چیزهایی که باید با آن‌ها مقابله کنید بدون متغیر هستند، برخی از آن‌ها را برای خود تعیین کنید.

• تعیین متغیرهای «خیالی» یا «تظاهری» می‌تواند ایده‌هایتان را تقویت کند. به عنوان مثال، اگر در حال کار بر روی یک پروژه کاری هستید، وانمود کنید که پول ندارید، چگونه بدون آن کارتان را انجام می‌دهید؟ وانمود کنید که نمی‌توانید از قوانین نوشته شده یا نانوشته پیروی کنید، چگونه کارها را متفاوت انجام می‌دهید؟ وانمود کنید که محدودیت زمانی سریعی برای ارائه راه‌حلتان وجود دارد (مثلاً محدودیت زمانی ۵ دقیقه‌ای)، در این مدت کوتاه چه چیزی می‌توانید به دست آورید؟

بخش سوم: ادامه یادگیری

۱. در مورد افراد باهوش یاد بگیرید. تصور نکنید که به اوج باهوشی رسیده‌اید زیرا چنین چیزی وجود ندارد. شما باید دائماً در حال یادگیری باشید و یک راه خوب برای انجام این کار، یاد گرفتن در مورد افرادی است که به نظر شما یا دیگران باهوش هستند.

• از خود بپرسید چه چیزی باعث می‌شود که آن‌ها باهوش به نظر برسند؟ آیا آن‌ها در مورد همه چیز اظهار نظر بدی دارند؟ آیا آن‌ها قادر به ارائه حقایق و ارقام در محل مورد نظر هستند؟ آیا آن‌ها راه‌حل‌های خلاقانه ارائه می‌دهند؟
• برخی از بزرگترین ویژگی‌های افراد باهوشی که می‌شناسید را انتخاب کنید یا مشاهده کنید و آن‌ها را در کار و زندگیتان قرار دهید.

۲. در جریان رویدادهای جهانی قرار داشته باشید. بسیاری از افرادی که باهوش محسوب می‌شوند، به خوبی در جریان رویدادهای جهانی هستند. آن‌ها به آنچه در حال وقوع است توجه می‌کنند و می‌توانند در مورد اخبار و رویدادهای زمان حال آگاهانه صحبت کنند (یا ظاهراً آگاهانه صحبت کنند).

• سعی کنید چندین دیدگاه را به دست آورید، بنابراین فقط از یک منبع اطلاعات دریافت نمی‌کنید. مثلاً می‌توانید به جای دریافت اخبار از فاکس نیوز، سایر منبع‌های خبری را نیز بررسی کنید. درباره اطلاعات، آمار و «حقایق» که هر منبع خبری (در اینترنت، رادیو، تلویزیون، به صورت چاپی) ارائه می‌کند، تحقیق کنید. این کار دید بهتر و متعادل‌تری به شما می‌دهد و کمک می‌کند تا در مورد اخبار به روشی آگاهانه‌تر بحث کنید.

۳. شروع به بازی با کلمات کنید. کلمات و نحوه عملکرد آن‌ها در کنار هم می‌تواند شما را باهوش‌تر کند، زیرا کلمات برای برقراری ارتباط بسیار مهم هستند.

• توصیف چیزها را به روش‌های غیرعادی تمرین کنید و بر جنبه‌هایی تمرکز کنید که معمولاً افراد آن‌ها را نادیده می‌گیرند. مثلاً: توصیف آتش مانند ابریشم، یا ارائه راهی برای توصیف صدای امواج در ساحل.

۴. اطلاعات را به‌خاطر بسپارید. یک راه برای باهوش به نظر رسیدن این است که به‌خاطر سپردن حقایق و اطلاعات، مانند «حقایق کمکی» را تمرین کنید تا بتوانید به راحتی آن‌ها را به‌خاطر بیاورید. خوشبختانه تکنیک‌هایی وجود دارد که می‌توانید آن‌ها را برای آسان‌تر کردن یادآوری واقعیت‌ها یاد بگیرید.

• در اولین بار به اطلاعات توجه کنید. مطمئن شوید که اطلاعات درست را دریافت می‌کنید. شما هرگز اطلاعاتتان را از دست نمی‌دهید (به جز در موارد بیماری یا جراحت)، بنابراین می‌خواهید مطمئن شوید اطلاعاتی که وارد می‌کنید واقعاً صحیح است.
• مطالب را چندین بار یادداشت کنید. نوشتن حقایق یا اطلاعاتی که می‌خواهید به‌خاطر بسپارید، به شما کمک می‌کند تا آن‌ها را راحت‌تر به‌خاطر بیاورید و به‌خاطر بسپارید. هرچه نوشتن چیزی را بیشتر تمرین کنید، به‌خاطر سپردن آن آسان‌تر خواهد بود.

• به یاد داشته باشید، در نهایت، اکثر مردم بیشتر به فکر خودشان هستند تا شما. اگر به آن‌ها علاقه داشته باشید، به احتمال زیاد شما را هوشمند، آگاه، باهوش و همچنین مهربان می‌دانند. به سادگی از مردم درباره خود سؤال بپرسید و بلافاصله با نظرات و داستان‌هایتان وارد بحث نشوید.
• اگر هر کس دیگری در کلاس نیاز به کمک دارد، سعی کنید به آن‌ها کمک کنید.

• به دلایلی، طعنه و ظاهر باهوش اغلب به هم مربوط می‌شوند. استفاده از طعنه معمولاً راه مناسبی نیست که بخواهید آن را در نظر بگیرید، مگر اینکه واقعاً به دنبال آزار دادن مردم با «باهوش بودن» خود باشید.

منبع:

https://www.wikihow.com/Be-Clever