دختر جوانی به نام هایدی که به دلیل از کار افتادن حافظه مادرش، هیچ چیزی از والدین خود، هویت گذشته

دختر جوانی به نام هایدی که به دلیل از کار افتادن حافظه مادرش، هیچ چیزی از والدین خود، هویت گذشته
دختر جواني به نام هايدي كه به دليل از كار افتادن حافظه ي مادرش، هيچ چيزي از والدين خود، هويت و گذشته اش نمي داند، پس از شنيدن يك كلمه مرموز و نامفهوم از زبان مادرش به جستجوي تكه هاي گم شده ي پازل زندگي اش مي پردازد.

اين رمان بي نظير و خواندني تاكنون موفق به اخذ ده جايزه ادبي اعم از جايزه ويليام آلن وايت و ربكا كاديل شده است.

گزیده ای از کتاب
از برنادت سوال كردم: «چه اتفاقي دارد مي افتد؟» گفت: «فكر مي كنم مامانت دارد يك چيزي را به ياد مي آورد.» پرسيدم: «تو گفتي “هايدي را بده به من”، يعني مامان دارد من را به ياد مي آورد؟» «دردانه من، مطمئن نيستم.» همان موقع مامان چيزي گفت كه هيچ كداممان كامل و درست نشنيديم. من روي زمين كنارش نشستم، بالاي سرش خم شدم و موهايش را نوازش كردم.

خيلي آرام، در حد نجوا، گفتم: «مامان، چي شده؟… چه چيزي يادتان آمده؟» او با ناله و خيلي آهسته گفت: «سوف… سوف.»
#‌به_دنبال_نام_تو #‌سارا_ویکس#‌شقایق_قندهاری #‌رمان#‌رمان_خارجی#‌داستان#‌کتاب_خوب#‌قرنطینه_با_کتاب #‌در_خانه_بمانیم #‌کتاب_مهاجر#‌همیشه_نمایشگاه #‌کتاب_خوب#‌کتابیسم#‌کتابخوانی
#‌book#‌bookstagram #‌noonbook #‌ketab

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط