این رمان دو بخش اصلی با نام های تابستان پاییز دارد که هر کدام به سه فصل تقسیم بندی می شوند که

این رمان دو بخش اصلی با نام های تابستان پاییز دارد که هر کدام به سه فصل تقسیم بندی می شوند که
این رمان دو بخش اصلی با نام‌های «تابستان» و «پاییز» دارد که هر کدام به سه فصل تقسیم‌بندی می‌شوند که تکه‌ی اول و دوم و سوم نامیده شده‌اند. هر کدام از این فصل‌ها هم توسط یکی از این سه دختر روایت می‌شود. این رمان برش‌هایی از زندگی سه دختر در آستانه‌ی‌ 30سالگی است. زندگی این سه دختر از دوران دانشگاه به هم گره خورده و حالا راهشان کاملا از هم جداست؛ اما روی زندگی هم تاثیر می‌گذارند. در قسمتی از این رمان می‌خوانیم: «نمی‌خواهم برگردم اهواز. آدم که راه رفته را برنمی‌گردد. همان سه چهار روزی که آن‌جا بودم فهمیدم نمی‌توانم بمانم. اهواز گرم است. هرم گرما از زمین بلند می‌شود و روی سینه‌ی آدم هوار می‌شود. چه‌قدر عصر بروی جاده‌ی ساحلی و برگردی و بشود بیست دقیقه؟ چه‌قدر زیر باد کولر که بوی خوب خاک می‌دهد مجله بخوانی؟ چه‌قدر عصرها بروی بازار کیان با زن‌های عرب سر رطب و ماهی زبیدی چانه بزنی و بخندی؟ این‌بار که رفتم، اهواز کوچک شده بود انگار. کوچک‌تر از کودکی‌ام. با چهار قدم از هر خیابانی رد می‌شدم. چهارشیر وصل شده بود به فلکه‌ی نخل‌ها. فلکه‌ی نخل‌ها وصل شده بود به سیدخلف. حیاط‌های کوچک و سنگرهای اندازه‌ی قوطی کبریت، وقتی خیره می‌شدم به‌شان، تصویرهای کودکی‌ام را به‌هم می‌ریخت و خاطره‌هایم را گم می‌کرد. شب‌ها آن‌جا قرار نمی‌گرفتم. دلم خانه‌ی خودم را می‌خواست.» #‌پاییز_فصل_آخر_سال_است #‌رمان_ایرانی#‌داستان#‌نسیم_مرعشی #‌برترین_رمان_ها #‌سرد#‌پاییز #‌مشکلات#‌دخترانه#‌زن_بودن#‌کتاب_مهاجر #‌کتاب_خوب #‌هرس#‌همیشه_نمایشگاه #‌تبلیغ_کتاب #‌کتاب_خوب_بخوانیم #‌جامعه_مدرن

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط