|
4 سال پیش
پیشنهادمیکنم!
.زوربای یونانی نام کتابی است نوشتهٔ نیکوس کازانتزاکیس نویسندهٔ یونانی، که اولین بار در سال ۱۹۴۶ من
.
"زوربای یونانی"
نام کتابی است نوشتهٔنیکوس کازانتزاکیسنویسندهٔ یونانی، که اولین بار در سال ۱۹۴۶ منتشر شد. این کتاب درایرانتوسطمحمد قاضیبه فارسی برگردانده شدهاست. این رمان با همین عنوان توسط تیمور صفری (۱۳۴۷) ومحمود مصاحب(۱۳۷۷) نیز دوباره به فارسی ترجمه شدهاست.
مجله تایم در بررسی سال ۱۹۵۳ خود از این رمان، آن را به درستی «داستانی بدون طرح اما با معنی» توصیف کرد و به نظر در مورد این کتاب این تعریف شایسته و کامل است.
خلاصه کتاب:
"راوی، یک روشنفکر جوان یونانی است که میخواهد برای مدتی کتابهایش را کنار بگذارد. او برای راهاندازی مجدد یک معدنزغال سنگبهجزیره کرتسفر میکند. درست قبل از مسافرت با مرد ۶۵ ساله راز آمیزی آشنا میشود به نام آلکسیس زوربا. این مرد او را قانع میکند که او را به عنوان سرکارگر معدن استخدام کند..."
.
بخشی از کتاب:
"بدقت نگاهش کردم. گونههای فرورفته، فک نیرومند، استخوانهای صورت برجسته، موهای خاکستری و مجعد و چشمان براقی داشت.
-تو را چرا؟ تو را میخواهم چه کنم؟
او شانه بالا انداخت و با تنفر و تحقیر گفت:
-همهاش که چرا چرا میکنی! یعنی آدم نمیتواند بدون گفتن «چرا» کاری بکند؟ نمیتواند همین طوری برای دل خودش کار بکند؟ خوب، مرا با خودت ببر دیگر! مثلا بهعنوان آشپز. من سوپهای چنان خوبی میپزم که به عمرت نخورده و نشنیده باشی..."
#zorbathegreek #book #nikoskazantzakis #زوربای_یونانی #نیکوس_کازانتزاکیس #کتاب
"زوربای یونانی"
نام کتابی است نوشتهٔنیکوس کازانتزاکیسنویسندهٔ یونانی، که اولین بار در سال ۱۹۴۶ منتشر شد. این کتاب درایرانتوسطمحمد قاضیبه فارسی برگردانده شدهاست. این رمان با همین عنوان توسط تیمور صفری (۱۳۴۷) ومحمود مصاحب(۱۳۷۷) نیز دوباره به فارسی ترجمه شدهاست.
مجله تایم در بررسی سال ۱۹۵۳ خود از این رمان، آن را به درستی «داستانی بدون طرح اما با معنی» توصیف کرد و به نظر در مورد این کتاب این تعریف شایسته و کامل است.
خلاصه کتاب:
"راوی، یک روشنفکر جوان یونانی است که میخواهد برای مدتی کتابهایش را کنار بگذارد. او برای راهاندازی مجدد یک معدنزغال سنگبهجزیره کرتسفر میکند. درست قبل از مسافرت با مرد ۶۵ ساله راز آمیزی آشنا میشود به نام آلکسیس زوربا. این مرد او را قانع میکند که او را به عنوان سرکارگر معدن استخدام کند..."
.
بخشی از کتاب:
"بدقت نگاهش کردم. گونههای فرورفته، فک نیرومند، استخوانهای صورت برجسته، موهای خاکستری و مجعد و چشمان براقی داشت.
-تو را چرا؟ تو را میخواهم چه کنم؟
او شانه بالا انداخت و با تنفر و تحقیر گفت:
-همهاش که چرا چرا میکنی! یعنی آدم نمیتواند بدون گفتن «چرا» کاری بکند؟ نمیتواند همین طوری برای دل خودش کار بکند؟ خوب، مرا با خودت ببر دیگر! مثلا بهعنوان آشپز. من سوپهای چنان خوبی میپزم که به عمرت نخورده و نشنیده باشی..."
#zorbathegreek #book #nikoskazantzakis #زوربای_یونانی #نیکوس_کازانتزاکیس #کتاب
بیشتر...
تبلیغات