.بخشی از کتاب: از خانه که بیرون آمدیم، حالم به شدت گرفته بود انگار من سی سال به عقب بازگشته بودم در

.بخشی از کتاب: از خانه که بیرون آمدیم، حالم به شدت گرفته بود انگار من سی سال به عقب بازگشته بودم در
.
بخشی از کتاب:
از خانه که بیرون آمدیم، حالم به شدت گرفته بود. انگار من سی سال به عقب بازگشته بودم؛ درست در زمان جنگ. تمام حرف‌های این عزیزان مثل یک نوار فیلم از جلوی چشمان من رد می‌شد. در بین راه، فقط سکوت کرده بودم. پشت فرمان بودم؛ ولی روحم جای دیگری بود. سؤالاتی در ذهنم بود که هنوز نمی‌توانستم برایشان جوابی پیدا کنم. وقتی خودم یا جوانان هم‌سن و سال خودم را با این عزیزان مقایسه می‌کردم، می‌دیدم جز شرمندگی چیز دیگری ندارم. در همین افکار بودم که با صدای دوستم به خودم آمدم...
کتاب «رمضان ۹۱»

نویسنده: صدیقه محسنی ظهرودی
_________________________________________
#‌معرفی_کتاب #‌چاپ_کتاب #‌کتاب_خوب_بخوانیم #‌داستان_جنگ #‌خاطرات_شهدا #‌خاطرات_جنگ #‌انتشارات_کتاب_ریرا #‌کتاب_تاریخی #‌چاپ_خاطرات
_________________________________________
riraketab.com

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط