| 4 سال پیش 0_0.ehsan.0_0

در روزگار قدیم در شهر ری خیاطی بود که دکانش سر راه گورستان بود وقتی کسی میمرد او را به گورستان می

در روزگار قدیم در شهر ری خیاطی بود که دکانش سر راه گورستان بود وقتی کسی میمرد او را به گورستان می
در روزگار قديم در شهر ري خياطي بود كه دكانش سر راه گورستان بود . وقتي كسي ميمرد و او را به گورستان مي بردند از جلوي دكان خياط مي گذشتند .
يك روز خياط فكر كرد كه هر ماه تعداد مردگان را بشمارد و چون سواد نداشت كوزه اي به ديوار آويزان كرد و يك مشت سنگ ريزه پهلوي آن گذاشت . هر وقت از جلوي دكانش جنازه اي را به گورستان مي بردند يك سنگ داخل كوزه مي انداخت و آخر ماه كوزه را خالي مي كرد و سنگها را مي شمرد .
كم كم بقيه دوستانش اين موضوع را فهميدند و برايشان يك سرگرمي شده بود و هر وقت خياط را مي ديدند از او مي پرسيدند چه خبر ؟ خياط مي گفت امروزسه نفر تو كوزه افتادند .
روزها گذشت و خياط هم مرد . يك روز مردي كه از فوت خياط اطلاعي نداشت به دكان او رفت و مغازه را بسته يافت . ازهمسايگان پرسيد : خياط كجاست ؟
همسايه به او گفت : ‌خياط هم در كوزه افتاد .
و اين حرف #‌ضرب_المثل شده و وقتي كسي به يك بلائي دچار مي شود كه پيش از آن درباره حرف مي زده ، مي گويند :” خياط در كوزه افتاد ” .
?یخ‌زدگی بخش‌هایی از آبشار "نیاگارا" در کانادا در اثر پدیده "توفان قطبی" در آمریکای شمالی .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
#‌شعر#‌ادبیات#‌متن ادبی#‌اجتماعي #‌سیاسی #‌فرهنگی #‌فرهنگی_هنری #‌داستان #‌رمان #‌فرهنگی_مذهبی #‌اعتقادی #‌اعتراض #‌اعتراضی #‌مشارکت #‌مونس_و_غمگسار#‌مونس#‌غمگسار#‌mones_VA_qamgosar#‌mones#‌qamgosar#‌عاشقانه #‌عاشقانه_ها #‌عاشق #‌عاشقی#‌عشق

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط