|
4 سال پیش
رضا رفیع

به عشق نام بلند سرور آزادگان جهان جمعی به تو مشغول تو غائب میانه...در ادامه مطلب پست پیشین که سخ

به عشق نام بلند سرور آزادگان جهان جمعی به تو مشغول تو غائب میانه...در ادامه مطلب پست پیشین که سخ
به عشق نام بلند سرور آزادگان جهان
جمعی به تو مشغول و تو غائب ز میانه.....
##
در ادامه مطلب پست پیشین که سخن از غزل عارفانه -- عاشقانه خیالی بخاری به میان آمد و مخمسی که شیخ بهائی با تضمین زیبای آن در حد اعلای معنا و مضامین عرفانی و آسمانی سروده است؛ گفتم که در اوان دهه هفتاد، با صدای دلنشین عبدالحسین مختاباد، بیشتر با این تضمین عالی و متعالی آشنا شدم و گاه می شد که یکسره در ذهن و ضمیر خود، به زمزمه آن مشغول می شدم.
همان حوالی سال ۱۳۷۰ بود که عزیزی از من خواست برایش شعری مناسب نوحه خوانی بگویم. ۲۸ سال پیش که پدرم بود و نغمه خوان امام حسین هم بود. شغلش این نبود، بلکه کارمند بایگانی اداره آموزش و پرورش شهرمان بود؛ اما صدای قشنگ و محزونش را از جوانی وقف سیدالشهداء کرده بود.
برادرم هم گاهی می خواند و تلاش داشت تا سبک های جدیدی را برای جذب و جلب نسل جوان، امتحان کند. بدین منظور مثلاً گاه برخی اشعار مراثی و نوحه را با ملودی و آهنگ بعضی از تصنیف های استاد شجریان ارائه می کرد که با استقبال خوب جوانان شهر زادگاهم مواجه شده بود. برادرم نیز کارش این نبود. لیسانس الهیات بود و دبیر و معاون دبیرستانی در مشهد.
گاه از من می خواست که اگر می رسم و حال و هوایش دست می دهد، مرثیه ها و نوحه هایی بسرایم. من هم گاهی به عشق امام حسین، ذوق آزمایی می کردم. گرچه چندان پخته و سخته نبود، اما از دل بود و بی رنگ و ریا. بیشتر برای دلم می گفتم. زبان حالم همان بود که همولایتی ام اخوان ثالث گفته بود که: "من مرثیه خوان دل دیوانه خویشم". باری چنین شد که یکبار در توصیف عصر عاشورا چنین گفتم:
از جور یزید و ستم چرخ زمانه
آتش کشد امشب ز خیام تو زبانه
اهل حرمت جانب صحراست روانه
"ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غائب ز میانه"
***
از بهر سکینه غم جانانه تویی تو
آسایش این گوهر یکدانه تویی تو
امّید دل زینب بی خانه تویی تو
"مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه"
***
زینب غم طفلان دل افکار، عیان دید
سجاد روی ناقه عریان به فغان دید
بر خاک، تن سیّد و سالار جهان دید
"یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه نیم من که روم خانه به خانه"
***
زینب گل گمگشته خود از همه جوید
هر گل که ببیند به سر راه، ببوید
با عشق تو صحرا همه با ناله بپوید
"هرکس به زبانی سخن از وصف تو گوید
بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه"
***
ما مست می عشق تو ای خسرو قائد
خاک درِ تو مُهر نماز شب عابد
یکدم به "رفیعی" نگهی کن، شه شاهد
"گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه"

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات


مطالب مرتبط