|
4 سال پیش
رضا رفیع

اوایل دهه هفتاد بود هنوز به تهران نیامده بودم که آلبوم تمنای وصال با آهنگسازی صدای رسا رهای عب

اوایل دهه هفتاد بود هنوز به تهران نیامده بودم که آلبوم تمنای وصال با آهنگسازی صدای رسا رهای عب
##
اوایل دهه هفتاد بود و هنوز به تهران نیامده بودم که آلبوم "تمنای وصال" با آهنگسازی و صدای رسا و رهای عبدالحسین مختاباد، خوانندهموسیقی سنتی ایرانی، روانه بازار موسیقی سالم آن موقع شد.
در این آلبوم تمام آهنگ‌ها توسط خود جناب مختاباد ساخته و پرداخته شده‌ بود. یعنی با یک دست، دو هندوانه برداشته بودند و البته موفق هم شده بودند. اشعار آلبومش را هم از شاعران مطرح ایرانی؛ یعنی جنابان آقایان: سعدی،باباطاهر،مولویوشیخ بهاییانتخاب کرده‌ بودند که حکایت از عشق و علاقه ایشان به داشته های وطنی و ادبیات فاخر فارسی داشت.
مختاباد با این آلبوم و به ویژه با تصنیف «تمنای وصال»ش توانست خود را در موسیقی ایرانی، بیشتر معرفی و معروف نماید.
نقل است که ملودی اصلی این آهنگ در سال ۱۳۶۸ و در دوران سربازی در ذهن او شکل گرفته است. گویا ابتدا می‌خواسته ملودی این آهنگ را روی شعری ازاقبال لاهوری، یعنیاز خواب گران خواب گران خواب گران خیز اجرا کند؛ اما هنگامی که شعرتا کی به تمنای تو وصال یگانهاز شیخ بهایی را می بیند؛ نظرش تغییر می کند و این شعر را مناسب‌تر می بیند.
تمنای وصال زمانی پخش شد که جنگ هشت ساله، تازه تمام شده بود و جامعه احتیاج به فضای شادتری داشت. حدود شاید هشتاد درصد کارهای موسیقی که در دهه شصت منتشر می‌شد، با مضمون جنگ و انقلاب بود و مختاباد تقریباً جزو نخستین هنرمندانی بود که در دهه هفتاد به خواندن موسیقی شادتر و عاشقانه‌تر؛ خارج از فضاهایی که تا پیش از آن وجود داشت پرداخت.
من که پول نداشتم آلبومش را بخرم، اما از رادیو می شنیدم و نوار خالی می گرفتم و می گذاشتم توی ضبط و آماده بود که هر وقت آهنگ های مورد نظرم و از جمله همین آهنگ تمنای وصال از رادیو پخش شد؛ سریع بدوم سمت رادیو-ضبط و کلید REC آن را تا ته فشار دهم. اینطوری بود که بعدها هر وقت دلم در تمنای وصال بود، نوار ضبط شده را روشن می کردم و به زمزمه می نشستم. ***
و شب عید غدیر امسال، فرصت شد تا بعد حدود ۲۸ سال دوباره به زمزمه تصنیف تمنای وصال بنشینم؛ با این تفاوت که هم با جناب دکتر مختاباد دوست شده ام و هم به تماشای زنده این آهنگ و آواز می نشستم. آن هم نه در کنج خانه پدری، که در کاخ سعدآباد؛ آنهم بدون حضور اعلیحضرت!
دم خیالی بخاری گرم که شعر اصلی را گفته و احسنت به شیخ بهائی که آن را به شکل مخمس تضمینی کرده است عالی، و ناز نفس استاد مختاباد که به این زیبایی و دلکشی و فریبایی، با صدای خوش خویش، حق مطلب را ادا کرده است. انگار که خیالی بخاری و شیخ بهائی هم به کاخ و به کنسرت دعوت شده بودند. بلیت وی آی پی هم داشتند!....

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات


مطالب مرتبط