| 5 سال پیش معرفی کتاب

.قسمتی از داستان افشاگر: گرت جرعه ای دیگر نوشید گفت: راستش این اواخر کمی مشکل داشتیم بیشترش هم تقص

.قسمتی از داستان افشاگر: گرت جرعه ای دیگر نوشید گفت: راستش این اواخر کمی مشکل داشتیم بیشترش هم تقص
.
قسمتی از داستان افشاگر: گرت جرعه‌ای دیگر نوشید و گفت: «راستش این اواخر کمی مشکل داشتیم. بیشترش هم تقصیر خودم بود. اگر کل هفته در لندن باشی و نتوانی تمام آخر هفته‌ها برگردی خانه، همین می‌شود دیگر.»
« اما چه طلاق بگیری چه نگیری، باز هم می‌توانی از میخانه سود ببری.»
« اتفاقاً خیلی لازمم می‌شود. وکیل آنجلا تا پوستم را نکند ول‌کنُ نیست. دست گذاشته‌اند روی عمارت و ویلای جنوب فرانسه. تازه این اول کار است.»
« اما هنوز آپارتمان چلسی را داری. خودش کلی می‌ارزد.»
« آره، اما اگر بخواهم جان سالم به در ببرم باید نگهش دارم. خدا را شکر آنجلا فکر می‌کند آنجا را اجاره داده‌ام، به او گفته‌ام قراردادش برای سال آینده تمدید شده است.» « پس فکر کنم بهتر است قبل اینکه از قیمتش خبردار شود، پولش را بدهی برود.»
« اگر وضعیت عادی بود همین کار را می‌کردم.» صدایش را پایین آورد:
« اگر نفهمیده بودم با یکی هست همین کار را می‌کردم. اگر بفهمم آن حرام‌زاده کیست، دست بالا مال من می‌شود.»
« از کجا این‌قدر مطمئنی که با یکی هست؟»
« زیر تخت یک دکمۀ سردست پیدا کردم که مال من نبود.»
.
.
#‌افشاگر
#‌جفری_آرچر
#‌شیما_الهی
#‌نشر_چترنگ
@chatrangpublication
.
.
.
.
#‌کتاب_دوست #‌ketabdoost

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط