.شتاب کردم که آفتاب بیاید نیامد دویدم از پیِ دیوانه ای که گیسوانِ بلوطش را به حرِ گرمِ مرمرِ مبر

.شتاب کردم که آفتاب بیاید نیامد دویدم از پیِ دیوانه ای که گیسوانِ بلوطش را به حرِ گرمِ مرمرِ مبر
.
شتاب کردم که آفتاب بیاید
نیامد
دویدم از پیِ دیوانه‌ای که گیسوانِ بلوطش را به سِحرِ گرمِ مرمرِ لُمبرهایش می‌ریخت که آفتاب بیاید
نیامد
به روی کاغذ و دیوار و سنگ و خاک نوشتم که تا نوشته بخوانند
که آفتاب بیاید
نیامد
چو گرگ زوزه کشیدم
چو پوزه در شکمِ روزگارِ خویش دویدم
دریدم
شبانه روز دریدم
که آفتاب بیاید
نیامد
چه عهدِ شومِ غریبی!
زمانه صاحبِ سگ، من سگش
چو راندم از درِ خانه
ز پشت بامِ وفاداری
درون خانه پریدم
که آفتاب بیاید
نیامد
کشیده‌ها به رُخانم زدم به خلوتِ پستو
چو آمدم به خیابان
دو گونه را
چنان گدازه‌ی پولاد سوی خلق گرفتم
که آفتاب بیاید
نیامد
اگرچه هق هقم از خواب، خوابِ تلخ برآشفت خوابِ خسته و شیرین بچه‌های جهان را
ولی، گریستن نتوانستم
نه پیشِ دوست
نه در حضور غریبه
نه کنجِ خلوتِ خود
گریستن نتوانستم که آفتاب
بیاید
نیامد
#‌رضا_براهنی
#‌شاعرانه#‌شعرمعاصر
#‌شعرنو#‌شعرانه#‌شعرخوب#‌پاییز
#‌دکلمه#‌سخنان_ناب #‌سخن_بزرگان
#‌برش_کتاب #‌متن#‌شعرسپید#‌شعر#‌شعرکوتاه
#‌عکسنوشته #‌عکس_نوشته#‌شعرنوشته#‌دلنوشته
#‌شعروقصیده #‌شعرودکلمه
#‌shaerane
@‌shaeranne
. ? ممنون از همراهیتون ?
? تنور دلتون گرم ❤

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط