|
7 سال پیش
Rouzbeh Moein
.فردا پنجشنبه، نمایشگاه کتاب در کنارتان هستم ساعت 14 الی18 نمایشگاه کتاب، شهر آفتاب، سالن ناشران عمو
.
فردا پنجشنبه، نمایشگاه کتاب در کنارتان هستم
ساعت 14 الی18
نمایشگاه کتاب، شهر آفتاب، سالن ناشران عمومی، سالن A4, انتهای راهروی، غرفه نشر #نیماژ
.
تا حالا شکار رفتی؟
من می رفتم، ولی دیگه نمیرم، آخرین باری که شکار رفتم، شکار گوزن بود، خیلی گشتم تا یه گوزن پیدا کردم، من شلیک کردم بهش، درست زدم به پاش.
وقتی رسیدم بالای سرش هنوز جون داشت، نفس می کشید و با چشم هاش التماس می کرد، زیباییش مسخم کرده بود، حس کردم که می تونه دوست خوبی واسم باشه، می تونستم نزدیک خونه یه جای دنج واسش درست کنم.
اما خوب که فکر کردم فهمیدم که این جوری اون گوزن واسه همیشه لنگ می زنه و هروقت من رو می بینه یاد بلایی میفته که سرش آوردم.
از نگاهش فهمیدم بزرگترین لطفی که می تونم در حقش بکنم اینه که یه گلوله صاف تو قلبش شلیک کنم.
تو هیچ وقت نمی تونی با کسی که بدجور زخمیش کردی دوست باشی.
~
قهوه سرد آقای نویسنده/ #روزبه_معین
فردا پنجشنبه، نمایشگاه کتاب در کنارتان هستم
ساعت 14 الی18
نمایشگاه کتاب، شهر آفتاب، سالن ناشران عمومی، سالن A4, انتهای راهروی، غرفه نشر #نیماژ
.
تا حالا شکار رفتی؟
من می رفتم، ولی دیگه نمیرم، آخرین باری که شکار رفتم، شکار گوزن بود، خیلی گشتم تا یه گوزن پیدا کردم، من شلیک کردم بهش، درست زدم به پاش.
وقتی رسیدم بالای سرش هنوز جون داشت، نفس می کشید و با چشم هاش التماس می کرد، زیباییش مسخم کرده بود، حس کردم که می تونه دوست خوبی واسم باشه، می تونستم نزدیک خونه یه جای دنج واسش درست کنم.
اما خوب که فکر کردم فهمیدم که این جوری اون گوزن واسه همیشه لنگ می زنه و هروقت من رو می بینه یاد بلایی میفته که سرش آوردم.
از نگاهش فهمیدم بزرگترین لطفی که می تونم در حقش بکنم اینه که یه گلوله صاف تو قلبش شلیک کنم.
تو هیچ وقت نمی تونی با کسی که بدجور زخمیش کردی دوست باشی.
~
قهوه سرد آقای نویسنده/ #روزبه_معین
بیشتر...
تبلیغات