به نام الله
|برای سردار|
.
?برای بار دوم!?
.
?صبح روز جمعه سیزدهم دی ماه نود و هشت ،مثل همیشه تقریبا حدود ساعت ۶ برای نماز صبح از خواب بیدارشدم. بعد از نماز ،روی سجاده نشسته بودم و از روی گوشی موبایل مشغول خواندن تعقیبات صبح بودم که به سرم افتاد اینستا رو باز کنم. اما هیچوقت فکرش رو هم نمیکردم این لحظه ،بعنوان یکی از تلخ ترین لحظه های زندگی توی ذهنم ثبت بشه!لحظه ای که ثانیه به ثانیه اش هنوز جلو چشمامه و هروقت یادش میفتم حس و حال اون لحظه دوباره برام تکرار میشن.درست مثل کسی که عزیزش رو از دست داده باشه ،دست و پام رو‌گم کرده بودم .تمام سایتهاو پیج های خبری رو مرور میکردم بلکه جایی تکذیبیه ای چیزی از این خبر ببینم.اما همه جا پر بود از خبر شهادت سردار.واقعا باورش سخت بود.دلم میخواست تمام این شوک و بهت و ناباوریم رو فریاد بزنم. مثل کسی که تمام عشق و غرور و حیثیتش رو جلو چشماش سر بریده باشن،از درون ویران شده بودم.
و امان از هق هق گریه.و گریه تنها سلاح من در مقابل حجوم این همه غم بود.
.
نمیدونم چند وقت باید بگذره تا این داغ برام سبک بشه،اما هنوز باورم نمیشه که سردار بین ما نیست،و هنوز وجودش رو احساس میکنم و این مصداق این آیه است که خداوند فرمود:«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»
«و مپندارید کشته شدگان در راه خدا مرده اند،بلکه آنان زنده اند و در پیشگاه خداوند ارتزاق میکنند».
.
و اما کلام آخر اینکه:هرکدام از ما حرف ها و کلمه هایی هستیم در صفحه‌های تاریخ،و چه افتخاری بالاتر از اینکه نامم در فصلی از تاریخ ثبت شدکه منور به حضور نامداران و‌مردانی چون #‌سردار_دلها بود و از این بابت خداوند را شاکرم،امید اینکه این فصل به ظهور منجی ختم شود. آمین
.
?شنبه سیزدهم دی ماه یکهزار و سیصد و نود و نه
.
پ ن:این وست رو دیروز اینستاگرام پاک کرد،برای عمین دوباره گذاشتم.
.
#‌شهادت#‌مدافعان_حرم #‌امام_خامنه_ای #‌کربلا #‌ایران #‌قهرمان_من