| 4 سال پیش کتاب

شوپنهاور جماعتی از خارپشتان در یک روز سرد زمستانی دور هم جمع شدند، سرهای خود را نزدیک هم آوردند تا

شوپنهاور جماعتی از خارپشتان در یک روز سرد زمستانی دور هم جمع شدند، سرهای خود را نزدیک هم آوردند تا
#‌شوپنهاور
جماعتی از خارپشتان در یک روز سرد زمستانی دور هم جمع شدند، سرهای خود را نزدیک هم آوردند تا بلکه از گرمای تن همدیگر بهرمند شوند و از شر سرمای زمستانی در امان بمانند. ولی خیلی زود دریافتند که از خارهای طرف مقابل زخم می‌بینند. این بود که دوباره از هم دور شدند. ولی هرگاه نیاز مبرم به گرما دوباره آنها را به هم نزدیکتر می‌کرد، بدبختی دوم دوباره تکرار می‌شد. چنان که میان دو درد (درد سرما و درد خارهای همدیگر) به این سو و آن سو در نوسان بودند، تا اینکه فاصله‌ی مشخصی از همدیگر یافتند که در آن به بهترین وجه می‌توانستند وضعیت خود را تحمل کنند.
بر همین منوال، نیازمندی جامعه، آدم‌ها را از خلاء و کسالت درونشان به سوی همدیگر می‌راند. اما بسیاری از خصلت‌های متضاد و کاستی‌های غیرقابل تحمل‌شان دوباره آن‌ها را از همدیگر دور می‌کند. فاصله‌ی میانه‌ای که عاقبت پیدایش می‌کنند، و در آن امکان با هم بودن وجود دارد همان آداب و شعائر ظریف است. در خطاب به کسی که حد نگه نمی‌دارد و فاصله را حفظ نمی‌کند، در انگلستان می‌گویند «کیپ یور دیستانس» [ترجمه: فاصله‌ات را حفظ کن] ممکن است نیاز به گرمای متقابل، در آن فرد به طور کامل ارضا نشده باشد، ولی در عوض گزش خارها را هم احساس نمی‌کند. در هر حال، کسی که گرمای درونی بسیاری در خود دارد، بهتر است از جامعه دور باشد، تا نه به کسی دردی و زخمی برساند و نه از دیگری درد و زخمی ببیند.

آرتور شوپنهاور / هنر رنجاندن

#‌آرتورشوپنهاور #‌آرتور_شوپنهاور #‌هنر_رنجاندن #‌هنر_رنجاندن_شوپنهاور #‌در_میان_کتابها #‌در_باب_حکمت_زندگی #‌جهان_و_تأملات_فیلسوف #‌جهان_همچون_اراده_و_تصور #‌کتابدونی #‌فلسفه_به_زبان_ساده #‌فلسفی_مفهومی #‌فلسفی #‌فیلسوف #‌فیلسوف_آلمانی #‌فلاسفة #‌فلاسفه #‌معرفی_کتاب #‌برشی_از_کتاب #‌کتاب_پرفروش #‌ادبیات_جهان #‌کتاب_درمانی #‌arthurshopenhauer #‌shopenhauer #‌کتاب

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط