|
4 سال پیش
sirvan kanaani / Artistبه وقتِ دلتنگی های شبانه در این روزهای هراس قرنطینه های اجباری دلتنگی سکوت، بی گمان بی خطرترین
?به وقتِ دلتنگی های شبانه?
◾در این روزهای هراس و قرنطینه های اجباری و دلتنگی و سکوت، بی گمان بی خطرترین راه ارتباطی انسان ها، فضای مجازیست و شاید دیگر هیچ. چرا انسان امروزی کمتر واژه را خرج جمله می کند و چرا هیچ پروازی در آسمان شهرهای این روزها باران را نجات بخش رویش نمی کند؟ ما غریب ترین موجود این خاکیم که نه صدا را می شنویم و نه نور را می بینیم. ما در تنگ ترین دهلیزهای لال، بی چراغ و دست، افتاده ایم. بودنمان دیریست سخاوت را از ترازوهای دوست داشتن ربوده است و سرگردان و گیج، در خیابان و کوچه، ماتِ دزد های خاک و انسانیم. ما را نه رود و نه درخت، که آتشفشانی از یخ احاطه کرده است. کجا را نمی دانم اما بی گمان در سرزمین های دیگری هنوز خورشید و آسمان در شعوری عاشقانه سخاوت روز و شب را با یکدیگر بی دلار و ریال، پایاپای نثار هم می کنند. ◾کاش می توانستم این خاک را دریایی کنم تا اشک های تشنگی و نیاز و درد، کمتر دیده شود؛ تا ماهیان باردار، شورآبی ترین واژه های کف شده بر آب را ببلعند و آسمان و دریا در یکدیگر بخسبند و بیامیزند و صعود کنند و ببارند. ما در بدزمانی زاده شدیم. اما هنوز گاهی در ژن های خود عطر دیروز را تجربه کرده و هوای دوست داشتن های نیاکانمان را می چشیم و درخت های ارغوان را در بهار، میعادگاه عاشقی می کنیم. "سیروان کنعانی" اسفند نود و هشت
نقاشی : از آثار سال هشتاد و یک. رنگ روغن روی بوم
.......................................
#سیروان_کنعانی#سنندج#کردستان#ادبیات#هنرهای_تجسمی#شعر#هنر#عشق#دوست_داشتن#درخت#رود#انسان#انسانیت #عاشقی#دوست#قلب#انرژی#آسمان#شعور
◾در این روزهای هراس و قرنطینه های اجباری و دلتنگی و سکوت، بی گمان بی خطرترین راه ارتباطی انسان ها، فضای مجازیست و شاید دیگر هیچ. چرا انسان امروزی کمتر واژه را خرج جمله می کند و چرا هیچ پروازی در آسمان شهرهای این روزها باران را نجات بخش رویش نمی کند؟ ما غریب ترین موجود این خاکیم که نه صدا را می شنویم و نه نور را می بینیم. ما در تنگ ترین دهلیزهای لال، بی چراغ و دست، افتاده ایم. بودنمان دیریست سخاوت را از ترازوهای دوست داشتن ربوده است و سرگردان و گیج، در خیابان و کوچه، ماتِ دزد های خاک و انسانیم. ما را نه رود و نه درخت، که آتشفشانی از یخ احاطه کرده است. کجا را نمی دانم اما بی گمان در سرزمین های دیگری هنوز خورشید و آسمان در شعوری عاشقانه سخاوت روز و شب را با یکدیگر بی دلار و ریال، پایاپای نثار هم می کنند. ◾کاش می توانستم این خاک را دریایی کنم تا اشک های تشنگی و نیاز و درد، کمتر دیده شود؛ تا ماهیان باردار، شورآبی ترین واژه های کف شده بر آب را ببلعند و آسمان و دریا در یکدیگر بخسبند و بیامیزند و صعود کنند و ببارند. ما در بدزمانی زاده شدیم. اما هنوز گاهی در ژن های خود عطر دیروز را تجربه کرده و هوای دوست داشتن های نیاکانمان را می چشیم و درخت های ارغوان را در بهار، میعادگاه عاشقی می کنیم. "سیروان کنعانی" اسفند نود و هشت
نقاشی : از آثار سال هشتاد و یک. رنگ روغن روی بوم
.......................................
#سیروان_کنعانی#سنندج#کردستان#ادبیات#هنرهای_تجسمی#شعر#هنر#عشق#دوست_داشتن#درخت#رود#انسان#انسانیت #عاشقی#دوست#قلب#انرژی#آسمان#شعور
بیشتر...