|
4 سال پیش
رضا رفیع

همیشه این شعر امیر خسرو دهلوی را از همان عنفوان جوانی چنان که افتد دانی دوست می داشتم هر وقت که

همیشه این شعر امیر خسرو دهلوی را از همان عنفوان جوانی چنان که افتد دانی دوست می داشتم هر وقت که
همیشه این شعر امیر خسرو دهلوی را از همان عنفوان جوانی(چنان که افتد و دانی!)دوست می داشتم و هر وقت که چشم آسمان به بارش می نشسته یا که ابرهای همه عالم شب و روز، در دلم می گریستند؛ این دو بیت آغازین غزل را زیر لب زمزمه می کردم. خیلی پیش تر از آن که "همایون شجریان" عزیز، با آن صدای رها و رسیده از پدر، به آواز بخواند
ابر می بارد و من می شوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا؟
ابر و باران و من و یار، ستاده به وداع
من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا
خیلی شفاف تر و دقیق تر از صحنه های "جدایی نادر از سیمین" که معمولاً تهش هم باز است؛ در دوبیت موجز و مختصر، تصویر سازی لحظات فراق و جدایی از یار و دیار را ماهرانه و دلنشین و زیبا به تصویر کشیده. خدا به داد امیرخسرو برسد که چی کشیده!
الان که به محض مختصر جدایی و فراق از یاری و دیاری، طرف یا گل می کشد یا به گِل می نشیند و......فاتحه!
امیرخسرو عاشق پیشه، بنا به فرمول حافظ نوشته "چو یار ناز نماید، شما نیاز کنید"؛ ابتدا به زبان خواهش و تمنا و نیاز از معشوق خود می خواهد که نرود. ان شاءالله تحریم ها برطرف می شود و قیمت ارز و سکه و مسکن و ماشین ارزان می شود و دوباره می توانند زیر یک سقف ایزوگام شده، با هم گل بگویند و گل بشنوند. بنده خدا حتی از جانش هم مایه می گذارد:
می دهم جان مرو از من، وگرت باور نیست
پیش ازان خواهی، بستان و نگهدار جدا
اما وقتی که می بیند زبان خوش خواهش هیچ فایده ای ندارد و سمبه طرف پر زور است، پس در آخرین بیت غزل عاشقانه و بارانی اش، به یکباره کافه را بهم می ریزد و می زند زیر میز و همه گزینه های روی میز را می ریزد روی زمین خیس و اتمام حجت می کند و بیان واقع که:
حُسن تو دیر نپاید چو ز "خسرو" رفتی
گل بسی دیر نماند چو شد از خار جدا
و این حرف آخر خسروخان، باور بفرمایید(روم به دیفال!) از صدتا فحش خواهر و مادر، برای یار در حال گذار، بدتر و دلخراش تر بوده است. به خاطر همین است که هر جفت شان، جدا جدا گریه می کنند. آن هم زیر باران که مثل گریستن ماهی در آب، خیلی به چشم نیاید. یا بلاتشبیه مثل فریاد زیر آب!....
(توضیح آن که فیلم فوق با کمترین امکانات صوتی و تصویری در دوره تحریم ها و فقط با دو فقره گوشی، در حوالی بابل گرفته شده است. با طراحی خودم و فیلمبرداری و صدابرداری دوست شاعرم دکتر محسن اشتیاقی و پسر رشیدش سهیل خان پاپ دوست!)

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات


مطالب مرتبط