|
5 سال پیش
معرفی کتاب
.فیلیپ کارتر مهندس ساده اندیش، قربانی رای نادرست دادگاه می شود سیستم حاکم بر زندان از او انسان دیگ
.
فیلیپ کارتر،مهندس ساده اندیش، قربانی رأی نادرست دادگاه می شود و سیستم حاکم بر زندان از او انسان دیگری می سازد. شکنجه های نگهبانان سادیستی و بدگمانی کارتر به دوست وکیلش, که برای آزادی او تلاش می کند، به شدت روان او را تحت تأثیر قرار می دهد. خشم، شک و تعلق همراهان همیشگی اش می شوند. آزادی کارتر با مهلکه ای پیچیده تر همراه می شود و او ناچار است با مسائل مربوط به همسرش و افرادی که او را در این گرداب رها کرده اند دست و پنجه نرم کند.
قسمتی از متن کتاب:
« مونی گفت: “برو بالا.” کارتر بالا رفت و مونی هم به دنبالش. کارتر دست هایش را پیش از اینکه به او دستور داده شود, بالا گرفت. نوارهای چرمی آستری لاستیکی و سگگ داشت.
مونی گفت: “شست ها”. کارتر مطیعانه شست هایش را بالا برد و ناگهان متوجه قصد مونی شد. مونی نوارهای چرمی را بین بندهای اول و دوم شست های او قرار داد و سگگ آن ها را سفت بست. نوارهای چرمی در فواصل چهارسانتی متری سوراخ داشت.
مونی پایین آمد. بزن زیر چهارپایه. کارتر آن قدر بالا کشیده شده بود که روی نوک پاهایش ایستاده بود و نمیتوانست به چهارپایه ضربه بزند. مونی ضربه ای به چهارپایه زد...»
.
.
#سلول_شیشهای
#پاتریشیا_های_اسمیت
#انتشارات_چترنگ
@chatrangpublication
@chatrangpublication
@chatrangpublication
.
.
.
.
.
.
.
.
. #چترنگ #نشرچترنگ #نشر_چترنگ #شاهپور_عظیمی #رمان_خارجی
فیلیپ کارتر،مهندس ساده اندیش، قربانی رأی نادرست دادگاه می شود و سیستم حاکم بر زندان از او انسان دیگری می سازد. شکنجه های نگهبانان سادیستی و بدگمانی کارتر به دوست وکیلش, که برای آزادی او تلاش می کند، به شدت روان او را تحت تأثیر قرار می دهد. خشم، شک و تعلق همراهان همیشگی اش می شوند. آزادی کارتر با مهلکه ای پیچیده تر همراه می شود و او ناچار است با مسائل مربوط به همسرش و افرادی که او را در این گرداب رها کرده اند دست و پنجه نرم کند.
قسمتی از متن کتاب:
« مونی گفت: “برو بالا.” کارتر بالا رفت و مونی هم به دنبالش. کارتر دست هایش را پیش از اینکه به او دستور داده شود, بالا گرفت. نوارهای چرمی آستری لاستیکی و سگگ داشت.
مونی گفت: “شست ها”. کارتر مطیعانه شست هایش را بالا برد و ناگهان متوجه قصد مونی شد. مونی نوارهای چرمی را بین بندهای اول و دوم شست های او قرار داد و سگگ آن ها را سفت بست. نوارهای چرمی در فواصل چهارسانتی متری سوراخ داشت.
مونی پایین آمد. بزن زیر چهارپایه. کارتر آن قدر بالا کشیده شده بود که روی نوک پاهایش ایستاده بود و نمیتوانست به چهارپایه ضربه بزند. مونی ضربه ای به چهارپایه زد...»
.
.
#سلول_شیشهای
#پاتریشیا_های_اسمیت
#انتشارات_چترنگ
@chatrangpublication
@chatrangpublication
@chatrangpublication
.
.
.
.
.
.
.
.
. #چترنگ #نشرچترنگ #نشر_چترنگ #شاهپور_عظیمی #رمان_خارجی
بیشتر...
تبلیغات