|
3 سال پیش
با "نورندبوک" متفاوت بخوانجلسه شگفت انگیز من با پروفسور تاکئو کاناده ایشان از اساتید برجسته علم بینایی ماشین ژاپنی هستند استاد
جلسه شگفتانگیز من با پروفسور تاکئو کاناده
ایشان از اساتید برجسته علم بینایی ماشین و ژاپنی هستند. استادی بینظیر که باید از نزدیک ایشان را دید تا عظمت و بزرگی و فروتنیش را درک کرد.
یادم میآید مقالهای برای یکی از کنفرانسهای برجسته علم بینایی ماشین فرستاده بودیم و مقاله برگشت خورده بود. پروفسور در آن سالها پذیرفته بودند مشاور استارتاپ ما در ایرلند هم باشند. وقتی مقاله را برای ایشان فرستادیم تا نظرشان درباره اینکه چرا مقاله پذیرفته نشده است را بشنویم گفتند در سفر به دابلین در این باره صحبت میکنیم.
روزی که قرار شد درباره مشکلات مقاله ما و اینکه چگونه مقاله بنویسیم که پذیرفته شود صحبت کنیم به دلیل رویدادی مهم کسان دیگری که باید در آن جلسه میبودند حاضر نبودند و این گونه شد که من شانس جلسهای خصوصی و ۲ ساعته با ایشان را داشتم.
وقتی مقاله ما که فرمولهای ریاضی کمتری داشت را با هم بررسی میکردیم ایشان به نکته جالبی اشاره کردند که با حرف وارن بافت هارمونی خوبی داشت. پروفسور میگفت اگر شما کاری را انجام دهی که ریاضیات قوی ندارد ولی کار خوب و مهمی انجام میدهد این هنر است.
شاید اگر مقالهای با مبنای علمی قوی کار مهمی هم انجام دهد همه میگویند خوب انتظار میرفت که اینچنین باشد. اما اگر شما بدون چنین ریاضیاتی قوی الگوریتمی ساده ارایه دهی که کار مهمی میکند آنوقت است که همه را متعجب خواهی کرد.
الگوریتمهای شناخته شده متعددی در علم بینایی ماشین به نام خود ایشان داریم که مصداق همین موضوع هستند. الگوریتمهایی که ساده هستند اما کارهای شگفتانگیزی میکنند.
پروفسور مردی فروتن، آرام، و بسیار پرتلاش بودند. در جلسه دیگری که با اعضای تیم داشتیم ایشان به حدی عالی گوش میدادند و سوال میپرسیدند که یک دانشجوی سال اول را در ذهن تداعی میکردند. و اما پس از گوش دادن و پرسیدنهای دقیق در قامت یک خلاق و هنرمند در پای تابلو چیزهایی خلق میکردند که باورش سخت بود.
در جلسه شامی که داشتیم درباره خانهای که خودشان معماری و طراحی کرده بود حرف میزدند. یادم هست میگفتند اتاق خوابشان درب ندارد تا وقتی شبها تا دیر وقت مطالعه میکنند و برای خواب می روند صدای درب همسرشان را بیدار نکند.
قصه خاطرات و آموختههای من از ایشان بسیارند که در این مجال نمیگنجند.
کپشن نوشته دکتر علیرضا دهقانی @ard24ir
Post-ID: WW0001.6-2
Follow @noorand.book
ایشان از اساتید برجسته علم بینایی ماشین و ژاپنی هستند. استادی بینظیر که باید از نزدیک ایشان را دید تا عظمت و بزرگی و فروتنیش را درک کرد.
یادم میآید مقالهای برای یکی از کنفرانسهای برجسته علم بینایی ماشین فرستاده بودیم و مقاله برگشت خورده بود. پروفسور در آن سالها پذیرفته بودند مشاور استارتاپ ما در ایرلند هم باشند. وقتی مقاله را برای ایشان فرستادیم تا نظرشان درباره اینکه چرا مقاله پذیرفته نشده است را بشنویم گفتند در سفر به دابلین در این باره صحبت میکنیم.
روزی که قرار شد درباره مشکلات مقاله ما و اینکه چگونه مقاله بنویسیم که پذیرفته شود صحبت کنیم به دلیل رویدادی مهم کسان دیگری که باید در آن جلسه میبودند حاضر نبودند و این گونه شد که من شانس جلسهای خصوصی و ۲ ساعته با ایشان را داشتم.
وقتی مقاله ما که فرمولهای ریاضی کمتری داشت را با هم بررسی میکردیم ایشان به نکته جالبی اشاره کردند که با حرف وارن بافت هارمونی خوبی داشت. پروفسور میگفت اگر شما کاری را انجام دهی که ریاضیات قوی ندارد ولی کار خوب و مهمی انجام میدهد این هنر است.
شاید اگر مقالهای با مبنای علمی قوی کار مهمی هم انجام دهد همه میگویند خوب انتظار میرفت که اینچنین باشد. اما اگر شما بدون چنین ریاضیاتی قوی الگوریتمی ساده ارایه دهی که کار مهمی میکند آنوقت است که همه را متعجب خواهی کرد.
الگوریتمهای شناخته شده متعددی در علم بینایی ماشین به نام خود ایشان داریم که مصداق همین موضوع هستند. الگوریتمهایی که ساده هستند اما کارهای شگفتانگیزی میکنند.
پروفسور مردی فروتن، آرام، و بسیار پرتلاش بودند. در جلسه دیگری که با اعضای تیم داشتیم ایشان به حدی عالی گوش میدادند و سوال میپرسیدند که یک دانشجوی سال اول را در ذهن تداعی میکردند. و اما پس از گوش دادن و پرسیدنهای دقیق در قامت یک خلاق و هنرمند در پای تابلو چیزهایی خلق میکردند که باورش سخت بود.
در جلسه شامی که داشتیم درباره خانهای که خودشان معماری و طراحی کرده بود حرف میزدند. یادم هست میگفتند اتاق خوابشان درب ندارد تا وقتی شبها تا دیر وقت مطالعه میکنند و برای خواب می روند صدای درب همسرشان را بیدار نکند.
قصه خاطرات و آموختههای من از ایشان بسیارند که در این مجال نمیگنجند.
کپشن نوشته دکتر علیرضا دهقانی @ard24ir
Post-ID: WW0001.6-2
Follow @noorand.book
بیشتر...