|
3 سال پیش
Mohamad ReZa.خانه دل تنگِ غروبی خفه بود مثلِ امروز که تنگ است دلم پدرم گفت: چراغ شب از شب شد من به خود
.
خانه دل تنگِ غروبی خفه بود
مثلِ امروز که تنگ است دلم!
پدرم گفت: “چراغ”
و شب از شب پُر شد!
من به خود گفتم: “یک روز گذشت…”
مادرم آه کشید:
“زود بَر خواهد گشت…”
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم بُرد…
.
#خبرنگار
#خبرنگاران
#عکاسی
#عکاسی_هنری
#عکاسی_خیابانی _خبری
#عکاس_خبری
#عکاس_خبرنگار
#عکاس_اجتماعی
#خبری
#خبرگزاری
#ایران
#هرمزگان
#بندرعباس
#قشم
#جزیره_قشم
#جزیره_کیش
#کیش
#پرتره
#عکاسی_اجتماعی
#عکاسی_خیابانی
خانه دل تنگِ غروبی خفه بود
مثلِ امروز که تنگ است دلم!
پدرم گفت: “چراغ”
و شب از شب پُر شد!
من به خود گفتم: “یک روز گذشت…”
مادرم آه کشید:
“زود بَر خواهد گشت…”
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم بُرد…
.
#خبرنگار
#خبرنگاران
#عکاسی
#عکاسی_هنری
#عکاسی_خیابانی _خبری
#عکاس_خبری
#عکاس_خبرنگار
#عکاس_اجتماعی
#خبری
#خبرگزاری
#ایران
#هرمزگان
#بندرعباس
#قشم
#جزیره_قشم
#جزیره_کیش
#کیش
#پرتره
#عکاسی_اجتماعی
#عکاسی_خیابانی
بیشتر...