یه وقتا فکر میکنم اگه زمان برگرده به عقب چه جوری زندگی‌میکنم؟
قدم هامو محتاط تر برمیدارم شاید!
حتما به هر کی دست دوستی نمیدم...
صد‌ در صد به حرف بزرگترهام بیشتر گوش میدم...
...
بعد...
انقد فکر میکنم ‌‌..فکر میکنم ...که یهو پرت میشم تو همین نقطه ای که هستم...
این نقطه؛ نتیجه تمام انتخاب و راه های رفته و نرفته ی زندگی منه...
درست همین جا..
که گاهی توش شادم‌ و‌گاهی غمگین..
شعار دادن خیلی راحته نه...
اگه اینکارو میکردم اگه اون مسیرو میرفتم، اگه..اگه...
اما به نظرم همه ما اگه صدبار هم به عقب بر میگشتیم دوباره همین جایی بودیم که الان هستیم ...
چون تو اون لحظه ها خواسته هامون رو دنبال کردیم و آدم هایی رو برای دوستی و معاشرت و عشق و ازدواج انتخاب کردیم ک عمیقا میخواستیم ...
نگاه میکنم به اطرافم نفس عمیق میکشم خداروشکر میکنم وبه خودم میگم تو بقیه راه از چیزی که هستی و داری از چیزی که ساختی و آدما هایی ک انتخابت بودن لذت ببر...
شما چی اگه به عقب برمیگشتین کاری هست که میخواستین انجامش بدین؟ یا راهی هست که میخواستین برین و نرفتین ؟
.

.
.

.
.
#‌خونه #‌آرامش #‌چای #‌کیک #‌کیک_خانگی #‌کیک_خونگی #‌پرتغالی #‌چالوس #‌نمک_آبرود #‌آذر #‌سکوت #‌اشپزی_خونگی#‌عصرانه #‌عصر_پاییزی #‌پاییز #‌پاییز۹۹