|
4 سال پیش
Shutter My Landای صبا گر بگذری بر زلفِ مشک افشانِ او همچو من شو گردِ یک یک حلقه سرگردانِ او منتِ صد جان بیار بر
ای صبا گر بگذری بر زلفِ مشک افشانِ او
همچو من شو گردِ یک یک حلقه سرگردانِ او
منتِ صد جان بیار و بر سرِ ما نه به حکم
وز سرِ زلفش نشانی آر ما را زانِ او
گاه از چوگانِ زلفش حلقهٔ مُشکین ربای
گاه خود را گوی گردان در خمِ چوگانِ او
خوش خوش اندر پیچِ زلفش پیچ تا مُشکین کنی
شرق تا غربِ جهان از زلفِ مُشک افشانِ او
نی خطا گفتم ادب نیست آنچه گفتم جهد کن
تا پریشانی نیاید زلفِ عنبرسانِ او
گر مرا دل زنده خواهی کرد جامی جانفزای
نوش کن بر یادِ من از چشمهٔ حیوانِ او
گر تو جان داری چه کن بر کن به دندان پشتِ دست
چون ببینی جانفزاییِ لب و دندانِ او
گو فلانی از میانِ جانت می‌گوید سلام
گو به جانِ تو فرو شد روزِ اول جانِ او
جانِ او در جانِ تو گم گشت و دل از دست رفت
دردِ او از حد بشد گر میکنی درمانِ او
چون رسی آنجا اجازت خواه اول بعد از آن
عرضه کن این قصهٔ پر درد در دیوانِ او
چشم آنجا بر مگیر از پشتِ پای و گوش‌دار
ورنه حالی بر زمین دوزد تو را مژگانِ او
هرچه گوید یادگیر و یک به یک بر دل نویس
تا چنان کو گفت برسانی به من فرمانِ او
چند گریی ای فرید از عشقِ رویش همچو شمع
صبح را مژده رسان از پستهٔ خندانِ او
عطار نیشابوری
پی‌نوشت: یکی از زیبا ترین شعرهایی که خوندم این شعر عطاره. واقعا عجیبه! وقتی شعر رو میخونی تعجب میکنی که چطور عطار این همه توصیف زیبا بکار برده. داره تو این شعر با باد صبا حرف میزنه راجع به معشوق و بهش میگه وقتی رسیدی به یار این کارها رو انجام بده. میگه وقتی رفتی توی زلفش که مثل بازی چوگانه خودت رو مثل توپ توی بازی زلفش رها کن. میگه هرچی دلت میخواد تو موهاش چرخ بزن بعد میگه نه! اشتباه کردم نکن اینکارو که مبادا زلف خوش بو یار رو پریشان کنی :)). هیچ چیز بهتر از شعر نمیتونه این حرف‌ها رو برسونه. حسین منزوی میگه:
هربار از سوزش انگشتانم
در می یابم
که باز نام تو را می نوشته ام!
#عکس #عکاسی #پیکچر #هنر #زیبا #رنگ #رنگارنگ #دوربین #هنری #دوربین_عکاسی
#عکاسی_هنری #عطار #حسین_منزوی #عکاسی_کودک #شمس_لنگرودی #برنج #فتوگرافی #عکاسان #فوتوگرافی #گندم
#ژست #شهریار #عکاسی_چهره #فتوشاپ #چاپ #بنفش #نگاه #عکس_طبیعت #عکس_روز #عکاسی
ای صبا گر بگذری بر زلفِ مشک افشانِ او
همچو من شو گردِ یک یک حلقه سرگردانِ او
منتِ صد جان بیار و بر سرِ ما نه به حکم
وز سرِ زلفش نشانی آر ما را زانِ او
گاه از چوگانِ زلفش حلقهٔ مُشکین ربای
گاه خود را گوی گردان در خمِ چوگانِ او
خوش خوش اندر پیچِ زلفش پیچ تا مُشکین کنی
شرق تا غربِ جهان از زلفِ مُشک افشانِ او
نی خطا گفتم ادب نیست آنچه گفتم جهد کن
تا پریشانی نیاید زلفِ عنبرسانِ او
گر مرا دل زنده خواهی کرد جامی جانفزای
نوش کن بر یادِ من از چشمهٔ حیوانِ او
گر تو جان داری چه کن بر کن به دندان پشتِ دست
چون ببینی جانفزاییِ لب و دندانِ او
گو فلانی از میانِ جانت می‌گوید سلام
گو به جانِ تو فرو شد روزِ اول جانِ او
جانِ او در جانِ تو گم گشت و دل از دست رفت
دردِ او از حد بشد گر میکنی درمانِ او
چون رسی آنجا اجازت خواه اول بعد از آن
عرضه کن این قصهٔ پر درد در دیوانِ او
چشم آنجا بر مگیر از پشتِ پای و گوش‌دار
ورنه حالی بر زمین دوزد تو را مژگانِ او
هرچه گوید یادگیر و یک به یک بر دل نویس
تا چنان کو گفت برسانی به من فرمانِ او
چند گریی ای فرید از عشقِ رویش همچو شمع
صبح را مژده رسان از پستهٔ خندانِ او
عطار نیشابوری
پی‌نوشت: یکی از زیبا ترین شعرهایی که خوندم این شعر عطاره. واقعا عجیبه! وقتی شعر رو میخونی تعجب میکنی که چطور عطار این همه توصیف زیبا بکار برده. داره تو این شعر با باد صبا حرف میزنه راجع به معشوق و بهش میگه وقتی رسیدی به یار این کارها رو انجام بده. میگه وقتی رفتی توی زلفش که مثل بازی چوگانه خودت رو مثل توپ توی بازی زلفش رها کن. میگه هرچی دلت میخواد تو موهاش چرخ بزن بعد میگه نه! اشتباه کردم نکن اینکارو که مبادا زلف خوش بو یار رو پریشان کنی :)). هیچ چیز بهتر از شعر نمیتونه این حرف‌ها رو برسونه. حسین منزوی میگه:
هربار از سوزش انگشتانم
در می یابم
که باز نام تو را می نوشته ام!
#عکس #عکاسی #پیکچر #هنر #زیبا #رنگ #رنگارنگ #دوربین #هنری #دوربین_عکاسی
#عکاسی_هنری #عطار #حسین_منزوی #عکاسی_کودک #شمس_لنگرودی #برنج #فتوگرافی #عکاسان #فوتوگرافی #گندم
#ژست #شهریار #عکاسی_چهره #فتوشاپ #چاپ #بنفش #نگاه #عکس_طبیعت #عکس_روز #عکاسی
بیشتر...
تبلیغات
تبلیغات
مطالب مرتبط
