|
3 سال پیش
عباس شریفی

نه رازی بر من گشود، نه لذتی آنچنانی برایم داشت نه توانستم ارتباطی با متن داستانها برقرار کنم دوست

نه رازی بر من گشود، نه لذتی آنچنانی برایم داشت نه توانستم ارتباطی با متن داستانها برقرار کنم دوست
نه رازی بر من گشود، نه لذتی آنچنانی برایم داشت و نه توانستم ارتباطی با متن داستانها برقرار کنم!. دوست داشتم زودتر تمام شود! بجز بعضی صفحاتش که نثر شیوا و موزونی داشت بقیه چندان چنگی به دل نمی زد. شاید دلِ من دل نیست که کتابی مقبول و محبوب در چاپ شانزدهم را هم نمی پسندد... شاید. و البته اینها بر داستان اول کتاب صادق نیست!
«شرق بنفشه» مجموعه ای است از نه داستان کوتاه. داستان اولی که نام کتاب هم از آن وام گرفته شده را میتوان بارها خواند و از روانی و شیوایی کلماتش لذت برد.

به فالگیر گفتم:«شادمانی می‌دانی؟» خندید. خنده شادمانی نیست. بی‌گوهرِ یکدانه هیچ شادمانی نیست...

#‌شرق_بنفشه
#‌شهریار_مندنی_پور
#‌نشر_مرکز #‌کتابخوانی #‌معرفی_کتاب

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات


مطالب مرتبط