نگار در اتاق وحشت زده به دیوار تکیه داده بود تاریک بود اما می دید کسی به زور می خواهد وارد اتاق شود،

نگار در اتاق وحشت زده به دیوار تکیه داده بود تاریک بود اما می دید کسی به زور می خواهد وارد اتاق شود،
? نگار در اتاق وحشت زده به دیوار تکیه داده بود.
تاریک بود!
اما می دید کسی به زور می خواهد وارد اتاق شود، نفس نفس می زد، دست و پاهایش می لرزید.
با چشمانی گریان به دنبال سلاحی برای حفاظت از خودش بود.
@neda.nikoo1
? پروانه وار با من باش و مرا بخوان، من #‌کافه_نگار هستم.
? رمانی عاشقانه به قلم #‌ندا_نیکو
@neda.nikoo1
#‌کافه_نگار را از کتاب فروشی انتشارات جنگل و فروشگاه کتاب فرازمند بخواهید.
? خرید اینترنتی #‌کافه_نگار از سایت جی بوک و بهان بوک.
@neda.nikoo1
#‌ندا_نیکو #‌نویسنده #‌نویسنده_زن #‌کافه_نگار #‌رمان #‌رمان_ایرانی #‌رشت
@neda.nikoo1

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط