|
3 سال پیش
Shabnam Gholikhani

یک روز ، یک جایی ، ناگران ، این اتفاق برایِ ما می افتد کتاب مان را می بندیم ، عینکمان را از چشم بر

یک روز ، یک جایی ، ناگران ، این اتفاق برایِ ما می افتد کتاب مان را می بندیم ، عینکمان را از چشم بر
یک روز‌، یک جایی‌، ناگهان‌، این اتفاق برایِ ما می‌‌افتد کتاب‌مان را می‌بندیم‌، عینکمان را از چشم بر میداریم
شماره‌ای را که گرفته‌ایم قطع میکنیم و گوشی را روی میز میگذاریم، ماشین را کنار جاده پارک می‌کنیم و دستمان را از رویِ فرمان بر میداریم، اشک‌هایمان را پاک میکنیم و خودمان را در آینه نگاه می‌کنیم، همانطور که در خیابان راه می‌رویم، همانطور که خرید می‌کنیم، همانطور که دوش میگیریم، ناگهان می‌‌ایستیم، می‌گذاریم دنیا برای چند لحظه بایستد و بعد همانطور که دوباره راه می‌رویمو خرید می‌کنیم و شماره می‌‌گیریم و رانندگی‌ می‌کنیم و کتاب میخوانیم، از خودمان سوال میکنیم : واقعا از زندگی‌ چه میخواهم؟؟؟

به احتمالِ قوی از آن روز به بعد اجازه نمی‌‌دهیم‌، هیچ کسی‌، هیچ حرفی‌، هیچ نگاهی‌ ، زندگی‌ را از ما پس بگیرد.

به همين سادگي

#‌شبنم_قلی_خانی #‌بازيگر
#‌shabnamgholikhani
@rahayazdiphoto ???

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات


مطالب مرتبط