خوابیدی بدون لالایی قصه بگیر آسوده بخواب بی درد غصه دیگه کابوس زمستون نمیبینی توی خواب گل های حس

خوابیدی بدون لالایی قصه بگیر آسوده بخواب بی درد غصه دیگه کابوس زمستون نمیبینی توی خواب گل های حس
خوابیدی بدون لالایی و قصه
بگیر آسوده بخواب بی درد و غصه

دیگه كابوس زمستون نمیبینی
توی خواب گل های حسرت نمیچینی

دیگه خورشید چهرتو نمی سوزونه
جای سیلی های باد روش نمیمونه

دیگه بیدار نمیشی با نگرونی
یا با تردید كه بری یا كه بمونی

رفتی و آدمكا رو جا گذاشتی
قانون جنگل و زیر پا گذاشتی

اینجا قهرن سینه ها با مهربونی
تو تو جنگل نمیتونستی بمونی

دلتو بردی با خود به جای دیگه
اونجا كه خدا برات لالایی میگه

میدونم میبینمت یه روز دوباره
توی دنیایی كه آدمک نداره

عمو بهمن (??داوْشم??)
فراموشت نمیکنم

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات


مطالب مرتبط