| 4 سال پیش elin varzaghi

خانه دوست کجاست در فلق بود که پرسید سوار سمان مکثی کرد رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریک

خانه دوست کجاست در فلق بود که پرسید سوار سمان مکثی کرد رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریک
«خانه دوست کجاست ؟!» در فلق بود که پرسید سوار.
آسمان مکثی کرد.
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن‌ها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:

«نرسیده به درخت،
کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است.
می‌روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سر بدر می‌آرد،
پس به سمت گل تنهایی می‌پیچی،
دو قدم مانده به گل،
پای فواره جاوید اساطیر زمین می‌مانی
و ترا ترسی شفاف فرا می‌گیرد.
در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می‌شنوی:
کودکی می‌بینی
رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور
و از او می‌پرسی
خانه دوست کجاست؟!
@reyhaneh.rostampour
#‌زندگی_زیباست #‌حس_خوب_زندگی #‌امید #‌دوستانه #‌خانه_دوست #‌آرامش #‌روزمریگیهای_من #‌عکس_هنری #‌خاطره #‌دورهمی_دوستانه #‌ژست_عکاسی_دخترانه #‌دخترانه_خاص #‌زندگی_شاد #‌جملات_ناب #‌حال_خوب #‌رفیق_ناب #‌کتاب_بخوانیم

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط