چوبک سیب زمینی درست کردم رفتم سینما ردیف آخر نشستم، فیلم کاراگاهی شروع شد صحنه بازجویی رسید، آدم بده

چوبک سیب زمینی درست کردم رفتم سینما ردیف آخر نشستم، فیلم کاراگاهی شروع شد صحنه بازجویی رسید، آدم بده

‌چوبک سیب‌زمینی درست کردم رفتم سینما. ردیف آخر نشستم، فیلم کاراگاهی شروع شد. صحنه بازجویی رسید، آدم بده داشته اعتراف می‌کرد و همه گره‌ها داشت باز می‌شد که یهو لامپ اتاق بازجویی نوسان‌کنان افتاد رو چشم من! چیزی نمونده بود داد بزنم و اعتراف کنم که دکتر بچه‌های محل من بودم که نگهبان سینما نور چراغ قوه‌شو انداخت یه طرف دیگه. ? محترم کل حس‌وحال فیلمو به پروندن داد. فیلم تموم شد باقیمونده چوبکای سیب‌زمینی رو بهش دادم، گفت مرسی گفتم اونا که دنبال‌شون بودی اگه پدرمادر شده بودن بازم اندازه تو حواس پرت نمی‌کردن.
این شد که تصمیم گرفتم «همیشه قبل از اصلاح چیزی، راه حل جایگزین‌شو پیدا کنم»! راستش نه، تصمیم گرفتم خونه‌مو اجاره بدم، اون جمله رو از اخبار خارجی یاد گرفتم گفتم باهاش کلاس بذارم، نخوردیم نون گندم ولی دیدیم دست مردم. ?

@‌mazzehoio_fa
#‌mazzehoio #‌سیب_زمینی #‌چوبک_سیب_زمینی #‌آشپزی #‌تنقلات #‌دستپخت #‌آموزش_آشپزی

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط