| 4 سال پیش کتاب عکس

زیاد پیش آمده، خیلی زیاد که حوصله خودم را هم نداشته ام ، ولی با همان حال حرف های دیگران را گوش

زیاد پیش آمده، خیلی زیاد که حوصله خودم را هم نداشته ام ، ولی با همان حال حرف های دیگران را گوش
زیاد پیش آمده، خیلی زیاد !
که حوصله ی خودم را هم نداشته ام ، ولی با همان حال ؛ حرف های دیگران را گوش بوده ام، زیبایی هایشان را چشم، و زخم هایشان را مرهم ...
زیاد پیش آمده که کم آورده ام و با کوهی از بغض، نشسته ام روبروی آدمِ ناامیدی و به حال و هوای زندگی، برش گردانده ام .
زیاد پیش آمده که هر شب، اشک هایم را زیر سکوتِ بالشم پنهان کرده ام و هر صبح ، با لبخندی به پهنای تمام حسرت های جهان ، شانه ای محکم بوده ام برای درماندگی و بی پناهیِ آدم ها ...
زیاد پیش آمده دردهای خودم را انکار کنم تا دلی نگیرد ، دستی نلرزد و شانه ای درد نگیرد .
همیشه خواسته ام بانی لبخند و حالِ خوبِ آدم ها باشم ،
از همان کودکی ...
همان روزهای بی تکلّفی که انشای تمام بچه های محله را می نوشتم و مشق های خودم می مانْد ...
و هیچ کس نفهمید که این رفیقْ بازِ کوچک، در سرش چه هدف ها و آرزوهای بزرگی داشت !

#‌نرگس_صرافیان_طوفان
?@ketab_aks
#‌پنجره #‌بهار #‌گل #‌قهوه #‌موسیقی #‌شادی #‌زندگی #‌عشق #‌آرامش #‌حس_خوب_زندگی #‌حس_خوب #‌حال_خوب #‌تهران #‌ایران #‌انتخاب #‌قوی_باش #‌خنده #‌خوشحالی #‌رنگی_رنگی#‌نارنجی #‌پرتقال #‌خودت_باش

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط