|
7 ماه پیش
sahartaryan
چندوقته قرار گذاشتم با تورنتو آشتی کنم چون از روزی که اومدم همش بهش گفتم دوست ندارم، نمیخوامت، اصن
چندوقته قرار گذاشتم با تورنتو آشتی کنم
چون از روزی که اومدم همش بهش گفتم دوست ندارم، نمیخوامت، اصن ازت بدم میاد!
اونم بنظرم لج کرد و گفت خب به کتف چپم که نمیخوای
منم دهنتو سرویس میکنم تا بفهمی اینجا هییییچ کس نیست که نازتو بکشه
یا از جات بلند شو و این دلتنگی و چشم انتظار بیخودی که تا امروز داشتی رو تمومش کن یا برگرد همونجایی که بودی و انقدر منو پس نزن!
.
من که دیدم نازکش ندارم برای همین نشستم باهاش حرف زدم گفتم ببین من میمونم اینجا و باهم میسازیمش
.
ی قرار بزاریم، من تورو تهران میبینم، CN Tower رومیلاد میبینم، دان تان رو انقلاب و ولیعصر، به ی اتوبان میگم مدرس. به اون یکی میگم صدر. توام به من قول بده یکم مهربونتر باشی و کمکم کنی دوست داشته باشم!
البته بین خودمون باشه ، هرچی تلاش کردم بوی گند ما.ری.جو.انارو جایگرین دود تهران کنم نتونستم و هنوز وقتی از هرجایی این بو به مشامم برسه قیافمو میکنم توهمدیگه و هی عوق میزنم! چون واقعا سردردش از دود و دم تهرون بیشتره!
.
البته بگم شرایط آب و هوا و آفتاب توی روابطمون بی تاثیر نیست! و ممکنه توسیاهی زمستون سردش دوباره سیمام به هم بچسبه!
.
فقط اینو یادت باشه وقتی مهاجرت کردی، اونی که منتظره بری، درو پشتت محکم میبنده، نازتم نمیکشه، خیلی هم زود جایگزینتو میاره!
اونیم که فکرشو نمیکردی بهت ضربه بزنه از همه بیشتر زیرپاتو خالی میکنه و جیبتو میزنه!
و اونایی رو هم که انتظار نداشتی کمکت کنن، میشن بهترین رفیقات تو ی قاره ی و شهر غریب دیگه!
کلا سراسر سورپرایزی🙃
پس کفش آهنینتو بپوش، قلبتو محکم مشت کن تو دستات و نزار کسی راحت لمسش کنه و با جایی که مهاجرت کردی یا میخوای بکنی یکم مهربونتر باش
.
عکس آخر شبهای تورنتو 🫂♥️
چون از روزی که اومدم همش بهش گفتم دوست ندارم، نمیخوامت، اصن ازت بدم میاد!
اونم بنظرم لج کرد و گفت خب به کتف چپم که نمیخوای
منم دهنتو سرویس میکنم تا بفهمی اینجا هییییچ کس نیست که نازتو بکشه
یا از جات بلند شو و این دلتنگی و چشم انتظار بیخودی که تا امروز داشتی رو تمومش کن یا برگرد همونجایی که بودی و انقدر منو پس نزن!
.
من که دیدم نازکش ندارم برای همین نشستم باهاش حرف زدم گفتم ببین من میمونم اینجا و باهم میسازیمش
.
ی قرار بزاریم، من تورو تهران میبینم، CN Tower رومیلاد میبینم، دان تان رو انقلاب و ولیعصر، به ی اتوبان میگم مدرس. به اون یکی میگم صدر. توام به من قول بده یکم مهربونتر باشی و کمکم کنی دوست داشته باشم!
البته بین خودمون باشه ، هرچی تلاش کردم بوی گند ما.ری.جو.انارو جایگرین دود تهران کنم نتونستم و هنوز وقتی از هرجایی این بو به مشامم برسه قیافمو میکنم توهمدیگه و هی عوق میزنم! چون واقعا سردردش از دود و دم تهرون بیشتره!
.
البته بگم شرایط آب و هوا و آفتاب توی روابطمون بی تاثیر نیست! و ممکنه توسیاهی زمستون سردش دوباره سیمام به هم بچسبه!
.
فقط اینو یادت باشه وقتی مهاجرت کردی، اونی که منتظره بری، درو پشتت محکم میبنده، نازتم نمیکشه، خیلی هم زود جایگزینتو میاره!
اونیم که فکرشو نمیکردی بهت ضربه بزنه از همه بیشتر زیرپاتو خالی میکنه و جیبتو میزنه!
و اونایی رو هم که انتظار نداشتی کمکت کنن، میشن بهترین رفیقات تو ی قاره ی و شهر غریب دیگه!
کلا سراسر سورپرایزی🙃
پس کفش آهنینتو بپوش، قلبتو محکم مشت کن تو دستات و نزار کسی راحت لمسش کنه و با جایی که مهاجرت کردی یا میخوای بکنی یکم مهربونتر باش
.
عکس آخر شبهای تورنتو 🫂♥️
بیشتر...
تبلیغات