|
4 سال پیش
•کتابدونی•
پاتریک مودیانو متولد ۱۹۴۵، پاریس میانِ نویسندگان قرن بیستم فرانسه جایگاه ویژه ای دارد در جهانِ روایی
?
پاتریک مودیانو(متولد ۱۹۴۵، پاریس)میانِ نویسندگان قرن بیستم فرانسه جایگاه ویژهای دارد.
در جهانِ روایی مودیانو،که اغلب به سادهترین و دقیقترین شکل روایت میشود،گذشته در تاریکروشنا است. خاطرات،مبهم و هویت فردی،موردتردید است.پاریس یا در اشغال است یا دگرگون شده.
شخصیتهای داستانهای مودیانو،از اولین رمان او، میدان اتوآل (۱۹۶۸) تا امروز، همواره در تنهاییها و پرسهزنیهای شبانهشان،دنبال پاسخ معمایی در گذشته هستند.گذشتهای که از بین نرفته است یا در حقیقت،گذشتهای که نگذشته است.هر اتفاق،جغرافیای مشخصی دارد که راوی با گذری دوباره از آن در زمان حال،بیآنکه به پاسخ مشخصی برسد،به واکاویِ وسواسگونهاش میپردازد.و هربار در پایانِ آثارش این نکته را درمییابیم که در تمام آن خاطرهبازیها و شبگردیها،رفتن، هدف اصلی بوده است،نه رسیدن.این سؤال است که مسیر زندگی را مشخص میکند،نه پاسخ آن.
بخشی از کتاب:
بااینحال من خواب ندیدهام.هر چند وقت یکبار در خیابان،انگار صدای کس دیگری را بشنوم،خودم را در حال گفتن این جمله مییابم.صدایی بیرمق.نامهایی به ذهنم میآیند، بعضی چهرهها،بعضی جزئیات. دیگر کسی نیست که با او در موردش حرف بزنم. هنوز باید دو یا سه شاهدِ زندهای باشند.اما بدون شک آنها هم همهچیز را فراموش کردهاند.آخرش از خودم میپرسم که آیا واقعاً شاهدانی وجود داشتهاند؟
و...
نظرمن:اصلا باهاشون ارتباط نمیگیرم و پر از اسامی و اشخاص هست که کلا موضوعیت خاصی هم نداره??
#پاتریک_مودیانو
#نشر_چشمه
#تصادف_شبانه
#علف_شبانه
#تا_در_محله_گم_نشوی
#ناشناخته_ماندگان
پاتریک مودیانو(متولد ۱۹۴۵، پاریس)میانِ نویسندگان قرن بیستم فرانسه جایگاه ویژهای دارد.
در جهانِ روایی مودیانو،که اغلب به سادهترین و دقیقترین شکل روایت میشود،گذشته در تاریکروشنا است. خاطرات،مبهم و هویت فردی،موردتردید است.پاریس یا در اشغال است یا دگرگون شده.
شخصیتهای داستانهای مودیانو،از اولین رمان او، میدان اتوآل (۱۹۶۸) تا امروز، همواره در تنهاییها و پرسهزنیهای شبانهشان،دنبال پاسخ معمایی در گذشته هستند.گذشتهای که از بین نرفته است یا در حقیقت،گذشتهای که نگذشته است.هر اتفاق،جغرافیای مشخصی دارد که راوی با گذری دوباره از آن در زمان حال،بیآنکه به پاسخ مشخصی برسد،به واکاویِ وسواسگونهاش میپردازد.و هربار در پایانِ آثارش این نکته را درمییابیم که در تمام آن خاطرهبازیها و شبگردیها،رفتن، هدف اصلی بوده است،نه رسیدن.این سؤال است که مسیر زندگی را مشخص میکند،نه پاسخ آن.
بخشی از کتاب:
بااینحال من خواب ندیدهام.هر چند وقت یکبار در خیابان،انگار صدای کس دیگری را بشنوم،خودم را در حال گفتن این جمله مییابم.صدایی بیرمق.نامهایی به ذهنم میآیند، بعضی چهرهها،بعضی جزئیات. دیگر کسی نیست که با او در موردش حرف بزنم. هنوز باید دو یا سه شاهدِ زندهای باشند.اما بدون شک آنها هم همهچیز را فراموش کردهاند.آخرش از خودم میپرسم که آیا واقعاً شاهدانی وجود داشتهاند؟
و...
نظرمن:اصلا باهاشون ارتباط نمیگیرم و پر از اسامی و اشخاص هست که کلا موضوعیت خاصی هم نداره??
#پاتریک_مودیانو
#نشر_چشمه
#تصادف_شبانه
#علف_شبانه
#تا_در_محله_گم_نشوی
#ناشناخته_ماندگان
بیشتر...
تبلیغات