amirqobad باید بنویسم: ما را به سخت جانی خود این گمان نبود اما گل انسان را با امید سرشته اند تلق

amirqobad باید بنویسم: ما را به سخت جانی خود این گمان نبود اما گل انسان را با امید سرشته اند تلق
#‌amirqobad
باید بنویسم: ما را به #‌سخت‌_جانی خود این #‌گمان نبود؛ اما گل انسان را با #‌امید سرشته‌اند و تلقی من از این عبور نه سخت‌جانی که امید به #‌آینده است.
من سال‌های سخت زیادی دیده‌ام؛ این یکی نوبر بود. اما همیشه به اینجای تقویم که رسیده‌ام چیزی در سرم جرقه زده که باید سال بهتری بسازم.
البته توقع خاصی از چرخ #‌گردون ندارم که خودش را بر مراد من بگرداند. اگرچه دوست دارم همه درها ناگهان گشوده شود و هر کس می‌رسد روی شانه‌ام بزند و بگوید: لعنتی خوش‌شانس! اما ننشسته‌ام که این #‌شانس خودش را از پنجره بیاندازد داخل و پیدایم کند. برای خوش‌شانس بودن هم باید تلاش کرد و من جز کوشش راهی نمی‌شناسم.
در تمام این ناخوش‌احوالی سالی که گذشت، خوشحالم که در کنار هم #‌دوستان خوبی بودیم و متشکرم که در این مسیر دشوار تنها رهایم نکردید.
در گذر از این سختی‌ها که در بیشترشان ما کمترین تقصیر را داشتیم نقش #‌انسان و #‌دشواری #‌وظیفه لحظه‌ای از خاطرم دور نشده. انسان در #‌چرخه سیستم #‌هستی نقشی بسیار تعیین کننده دارد و چیزی که در پایان ۱۳۹۸ بیشتر از همیشه در سرم می‌چرخد ناتوانی انسانی از کنترل #‌زنجیره #‌حوادث است.
دومینوی هستی [ #‌اثرپروانه_ای ] امروز در لباس یک هیولای میکروسکوپی خودش را نشان داده. انگار تن تمام کابوس‌های بشر لباس سبز لزجی کرده باشند.
امیدوارم درس‌های درستی از این عبور بگیریم و بالاخره بفهمیم که چاره‌ای جز #‌اتحاد برای ساخت آینده #‌جهان نیست. این شاید ساده‌لوحانه‌ترین برداشت به نظر بیاید آن هم در روزهایی که آرمان‌های انترناسیونالیستی از همیشه دوردست‌تر به نظر می‌رسد و جهان بدون مرز رویایی‌تر از همیشه است؛ در دوران ترامپیسم و لمپنیسم؛ رای مردم انگلیس به برگزیت و قدرت گرفتن ناسیونالیست‌ها در اروپا؛ روزگار رها شدن افغانستان در دامن جنگ جدید سیاسی و آشفتگی بیش از پیش عراق؛ دوران بداقبالی مسلمانان #‌هند و فراموش شدن #‌روهینگیا؛ سکوت در قبال #‌اویغورها و هزار درد و بلای دیگر که بشر برای خودش دست و پا کرده؛ دلم می‌خواهد این #‌رویا را یک قدم جلوتر هم ببرم و بگویم این کرونای مدل جدید به ما فهماند این #‌مرزها یک مشت بچه بازی سیاسیون است و چنین شکننده و به من یکی حالی کرد که منظور از اتحاد نه اتحاد انسان با انسان علیه طبیعت ( اتحادی که نانوشته همین حالا برپاست و ما را به دام این جنگ زیستی کشانده) که اتحاد با هستی برای زندگی‌ست.
ما این جهان را آلوده به ارث برده‌ایم. اما شاید باید نسلی باشیم که پالوده به #‌ارث گذاریمش.
زندگی را، هستی را و شما را دوست می‌دارم.
#‌امیرقباد
#‌۲۹_اسفند
#‌سال_سخت
#‌پایان

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط