|
4 سال پیش
30731727456.کتاب برشی از یک کتاب کتابخوانی کتاب خوانی بالکان اکسپرس بالکان اسلاونکا دراکولیچ سونا انزابی نژاد
?
اول بهت‌زده می‌شوی.
جنگ مثل یک هیولاست.
جانوری افسانه‌ای که از یک جای خیلی دور می‌آید.
دلت نمی‌خواهد باور کنی که این جانور کاری به کار زندگی تو دارد، سعی می‌کنی به خودت بقبولانی که همه چیز همان‌طور که بود باقی می‌ماند، که این هیولا تاثیری بر زندگی تو نخواهد گذاشت، حتی وقتی که داری نزدیک شدنش را حس می‌کنی.
تا اینکه این هیولا گلویت را می‌گیرد.
نفست طعم مرگ می‌گیرد، خواب‌هایت پر می‌شود از تصویرهای کابوس‌وارِ بدن‌های تکه‌تکه‌شده و کم‌کم مرگ خودت را تصویر می‌کنی.
به تدریج وقتی جنگ پیش‌تر می‌رود برای خودت واقعیتی موازی می‌سازی: از یک طرف یک جور وسواس‌گونه‌ای سعی می‌کنی به چیزی که پیش از این روالِ عادی زندگیِ روزمره‌ات بوده بچسبی، وانمود می‌کنی همه چیز عادی است، جنگ را نادیده می‌گیری.
از طرف دیگر نمی‌توانی آن تغییرهای عمیقی را که در زندگی‌ات و در خودت اتفاق افتاده انکار کنی، تغییرِ ارزش‌هایت، احساساتت، واکنش‌ها و رفتارهایت (می‌تونم کفش بخرم؟ اصلا این کار معنی داره؟ حق دارم عاشق بشم؟) در دوران جنگ نحوه‌ی نگاهت به زندگی و چیزهایی که در آن اهمیت دارند به کلی تغییر می‌کند.
حتی ساده‌ترین چیزها هم دیگر آن اهمیت یا معنای سابق را ندارند. اینجاست که می‌فهمی جنگ شده است، می‌فهمی که جنگ به تو رسیده است.
"بالکان اکسپرس"
.
اگر کتاب رو خوندین نظرتون رو راجع بهش بگین?
.
فالو کنین لطفا?
.
#کتاب#برشی_از_یک_کتاب#کتابخوانی#کتاب_خوانی#بالکان_اکسپرس#بالکان#اسلاونکا_دراکولیچ#سونا_انزابی_نژاد#نشر_گمان#گمان#کتاب_خوب#کتابخانه#کتاب_خانه#کتاب_بخوانیم#کتاب_دوست#کتاب_جدید#کتاب_مفید#کتابخوانی_باهم#کتاب_خوب_بخوانیم#کتاب_خواندن#کتاب_فلسفی#نویسنده#کتاب_تاریخی#ادبیات#معرفی_کتاب#پیشنهاد_کتاب#کمونیسم#کمونیست#فلسفه#تاریخ
اول بهت‌زده می‌شوی.
جنگ مثل یک هیولاست.
جانوری افسانه‌ای که از یک جای خیلی دور می‌آید.
دلت نمی‌خواهد باور کنی که این جانور کاری به کار زندگی تو دارد، سعی می‌کنی به خودت بقبولانی که همه چیز همان‌طور که بود باقی می‌ماند، که این هیولا تاثیری بر زندگی تو نخواهد گذاشت، حتی وقتی که داری نزدیک شدنش را حس می‌کنی.
تا اینکه این هیولا گلویت را می‌گیرد.
نفست طعم مرگ می‌گیرد، خواب‌هایت پر می‌شود از تصویرهای کابوس‌وارِ بدن‌های تکه‌تکه‌شده و کم‌کم مرگ خودت را تصویر می‌کنی.
به تدریج وقتی جنگ پیش‌تر می‌رود برای خودت واقعیتی موازی می‌سازی: از یک طرف یک جور وسواس‌گونه‌ای سعی می‌کنی به چیزی که پیش از این روالِ عادی زندگیِ روزمره‌ات بوده بچسبی، وانمود می‌کنی همه چیز عادی است، جنگ را نادیده می‌گیری.
از طرف دیگر نمی‌توانی آن تغییرهای عمیقی را که در زندگی‌ات و در خودت اتفاق افتاده انکار کنی، تغییرِ ارزش‌هایت، احساساتت، واکنش‌ها و رفتارهایت (می‌تونم کفش بخرم؟ اصلا این کار معنی داره؟ حق دارم عاشق بشم؟) در دوران جنگ نحوه‌ی نگاهت به زندگی و چیزهایی که در آن اهمیت دارند به کلی تغییر می‌کند.
حتی ساده‌ترین چیزها هم دیگر آن اهمیت یا معنای سابق را ندارند. اینجاست که می‌فهمی جنگ شده است، می‌فهمی که جنگ به تو رسیده است.
"بالکان اکسپرس"
.
اگر کتاب رو خوندین نظرتون رو راجع بهش بگین?
.
فالو کنین لطفا?
.
#کتاب#برشی_از_یک_کتاب#کتابخوانی#کتاب_خوانی#بالکان_اکسپرس#بالکان#اسلاونکا_دراکولیچ#سونا_انزابی_نژاد#نشر_گمان#گمان#کتاب_خوب#کتابخانه#کتاب_خانه#کتاب_بخوانیم#کتاب_دوست#کتاب_جدید#کتاب_مفید#کتابخوانی_باهم#کتاب_خوب_بخوانیم#کتاب_خواندن#کتاب_فلسفی#نویسنده#کتاب_تاریخی#ادبیات#معرفی_کتاب#پیشنهاد_کتاب#کمونیسم#کمونیست#فلسفه#تاریخ
بیشتر...
تبلیغات
تبلیغات
مطالب مرتبط
