|
4 سال پیش
فرشته میرزائی (شبگیر)
چهارم اسفند نود هشت کتاب دختری که نبود را امروز خواندم وسط قضاوت های بعد از انتخابات کرونا کمب
چهارم اسفند نود و هشت
کتاب «دختری که نبود» را امروز خواندم. وسط قضاوتهای بعد از انتخابات و کرونا و کمبود ماسک و غیره.
تقریبا یک سالی است که بعد از مطالعه هر کتاب، سری در زندگینامه نویسنده میچرخانم؛ اگر نویسنده زنده باشد و بهخصوص جوان، در شبکههای اجتماعی جستوجویش میکنم تا با نمای کلی صفحهاش و گاه اعتقاداتش آشنا شوم. بعد حتما یک نقدی، مقالهای، چیزی درباره کتابش میخوانم و اگر دوستش داشته باشم «اثر و نویسنده را»، باقی آثارش را دنبال میکنم.
این روش، کمک کرده کمی بیش از گذشته بر فراموشیام غلبه کنم.
راستش را بخواهید هر بار که مجموع این کارها را انجام میدهم، یاد دوران معلمیام میافتم که بچهها از حفظکردن تاریخ ادبیات منزجر بودند و من هم!
و افسوس میخورم که چرا آن زمانها، این راهها را تجربه نکرده بودم تا به دانشآموزانم پیشنهاد بدهم؟
اگر بگویم بعد از سه سال هنوز گاهی سر کلاسهایم سِیر میکنم، عجیب به نظر میرسد؟ مثلا با لبخند درب کلاس را باز میکنم، کمی همانجا میایستم تا بچهها متوجه حضورم شوند. سپس با عجله کیفم را روی میز میگذارم و بعد از سلاموعلیک میگویم: بچهها خیلی عقبیم. زود باشید، بجنبید!
همان لحظه یکی دو نفر از میز اول ادایم را درمیآورند که من همیشه میگویم عقبیم
و بعد با هم میخندیم.
گاهی به همین سادگی، دلم پر میزند برای معلمبودن!
#شبگیر
#معرفی_کتاب: سمیرا یک دختر چهاردهسالۀ خیالپردازه که یک دوست خیالی به اسم کصیر داره. خانواده سمیرا از مالیخولیایی بودن دخترشون ناراحتن و سعی دارن به کمک پزشک، سمیرا دوست خیالیش رو فراموش کنه. اما کصیر یک دوست فوق العاده برای سمیراست.
#دختری_که_نبود اثر #رئالیسم جادویی و پستمدرنه که موجودات خیالی داره و ماجراهای عجیب و غریبی رو روایت میکنه. از ویژگیهای کتاب اینه که ما با یک راوی روبهرو نیستیم و با ورود هر شخصیت تازه، راوی هم تغییر میکنه و حتی گربۀ داخل حیاط هم راوی یکی از فصلهاست!
#رمان_نوجوان
#دختری_که_نبود
#هادی_خورشاهیان
کتاب «دختری که نبود» را امروز خواندم. وسط قضاوتهای بعد از انتخابات و کرونا و کمبود ماسک و غیره.
تقریبا یک سالی است که بعد از مطالعه هر کتاب، سری در زندگینامه نویسنده میچرخانم؛ اگر نویسنده زنده باشد و بهخصوص جوان، در شبکههای اجتماعی جستوجویش میکنم تا با نمای کلی صفحهاش و گاه اعتقاداتش آشنا شوم. بعد حتما یک نقدی، مقالهای، چیزی درباره کتابش میخوانم و اگر دوستش داشته باشم «اثر و نویسنده را»، باقی آثارش را دنبال میکنم.
این روش، کمک کرده کمی بیش از گذشته بر فراموشیام غلبه کنم.
راستش را بخواهید هر بار که مجموع این کارها را انجام میدهم، یاد دوران معلمیام میافتم که بچهها از حفظکردن تاریخ ادبیات منزجر بودند و من هم!
و افسوس میخورم که چرا آن زمانها، این راهها را تجربه نکرده بودم تا به دانشآموزانم پیشنهاد بدهم؟
اگر بگویم بعد از سه سال هنوز گاهی سر کلاسهایم سِیر میکنم، عجیب به نظر میرسد؟ مثلا با لبخند درب کلاس را باز میکنم، کمی همانجا میایستم تا بچهها متوجه حضورم شوند. سپس با عجله کیفم را روی میز میگذارم و بعد از سلاموعلیک میگویم: بچهها خیلی عقبیم. زود باشید، بجنبید!
همان لحظه یکی دو نفر از میز اول ادایم را درمیآورند که من همیشه میگویم عقبیم
و بعد با هم میخندیم.
گاهی به همین سادگی، دلم پر میزند برای معلمبودن!
#شبگیر
#معرفی_کتاب: سمیرا یک دختر چهاردهسالۀ خیالپردازه که یک دوست خیالی به اسم کصیر داره. خانواده سمیرا از مالیخولیایی بودن دخترشون ناراحتن و سعی دارن به کمک پزشک، سمیرا دوست خیالیش رو فراموش کنه. اما کصیر یک دوست فوق العاده برای سمیراست.
#دختری_که_نبود اثر #رئالیسم جادویی و پستمدرنه که موجودات خیالی داره و ماجراهای عجیب و غریبی رو روایت میکنه. از ویژگیهای کتاب اینه که ما با یک راوی روبهرو نیستیم و با ورود هر شخصیت تازه، راوی هم تغییر میکنه و حتی گربۀ داخل حیاط هم راوی یکی از فصلهاست!
#رمان_نوجوان
#دختری_که_نبود
#هادی_خورشاهیان
بیشتر...
تبلیغات