|
4 سال پیش
maziar arabi

یک روز ، یک جایی ، ناگران ، این اتفاق برایِ ما می افتد کتاب مان را می بندیم ، عینکمان را از چشم بر

یک روز ، یک جایی ، ناگران ، این اتفاق برایِ ما می افتد کتاب مان را می بندیم ، عینکمان را از چشم بر
یک روز ، یک جایی‌ ، ناگهان ، این اتفاق برایِ ما می‌‌افتد
کتاب مان را می‌‌بندیم ، عینکمان را از چشم بر میداریم
شماره‌ای را که گرفته ایم قطع می‌کنیم و گوشی را روی میز می‌گذاریم
ماشین را کنار جاده پارک می‌‌کنیم و دستمان را از رویِ فرمان بر میداریم
اشک‌هایمان را پاک می‌کنیم و خودمان را در آینه نگاه می‌کنیم
همانطور که در خیابان راه می‌رویم
همانطور که خرید می‌کنیم
همانطور که دوش میگیریم
ناگهان می‌‌ایستیم
می‌گذاریم دنیا برای چند لحظه بایستد
و بعد همانطور که دوباره راه می‌رویم
و خرید می‌کنیم
و شماره می‌‌گیریم
و رانندگی‌ می‌کنیم
و کتاب می‌خوانیم
از خودمان سوال می‌کنیم
واقعا از زندگی‌ چه می‌خواهم؟؟؟
به احتمالِ قوی از آن روز به بعد اجازه نمی‌‌دهیم ، هیچ کسی‌، هیچ حرفی‌، هیچ نگاهی‌ ، زندگی‌ را از ما پس بگیرد

#‌نيكى_فيروزكوهي
‌? ‌❄️
?
???
???????
?
#‌تلنگر #‌کمی_تفکر
#‌لاکچری #‌طبیعت #‌سفر #‌هیجان #‌آدرنالین #‌متن_ناب #‌مسافرت #‌انرژی ?
#‌عشق#‌آرامش#‌حس_خوب #‌نرگس_صرافیان_طوفان#‌مازیاراعرابی
#‌زیبا#‌اینستاگرام#‌تفکر این_منم
#‌احساس#‌زیبایی#‌آدم_باشیم#‌بدردبخور_باشیم#‌تاثیرگذار_باشیم
#‌نوای_آرامش#‌حسن_ریوندی#‌هوشنگ_ابتهاج_سایه#‌شعرعاشقانه#‌سهیل_شهابی#‌علی_قاضی_نظام

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات


مطالب مرتبط