|
7 سال پیش
رضا رفیع
با شیخ اشراق در تالار وحدت توفیق شد تا به دعوت دوست عزیز ارجمندم جناب شکرخدا گودرزی به تماشای نمای
با شیخ اشراق در تالار وحدت
توفیق شد تا به دعوت دوست عزیز و ارجمندم جناب "شکرخدا گودرزی" به تماشای نمایش "سهروردی" در تالار وحدت بنشینم. و دست بر قضا در کنار مصطفی تاج زاده نشستم که در دولت خاتمی، معاون سیاسی وزارت کشور بود. خب که چی؟... ممکن بود مسعود ده نمکی کنارم باشد.
من به "وحدت" رسیده بودم و قصدم دیدن "سهروردی" که بعضی از مردم فقط اینقدر دانند که اسم خیابانی است که به سیدخندان می رسد.
نقل است که شهابالدین سهروردی در سال ۵۴۹ هجری قمری در سهرورد زنجان متولد شد. تحصیلات مقدماتی را که شامل حکمت، منطق و اصول فقه بود، در مراغه آموخت و در علوم حکمی و فلسفی سرآمد شد و سپس فرار مغزها کرد.
ابتدا به اصفهان رفت، که در آن زمان مهمترین مرکز علمی و فکری در سرتاسر ایران بود، و تحصیلات صوری خود را در محضر مشایخ بررگ به نهایت رسانید. پس از پایان تحصیلات رسمی، به سفر در داخل ایران پرداخت و از بسیاری از مشایخ تصوف دیدن کرد.
در همین دوره بود که سهروردی شیفته راه تصوف شد و دورههای درازی را به اعتکاف و عبادت و تفکر گذراند. از بیکاری نبود. علاقه داشت. پس سفرهایش را گسترش داد و به آناتولی و شامات رسید، و گویند که مناظرشام در سوریه کنونی، او را بسیار مجذوب خود کرد. همان جاذبه های توریستی الان!
در یکی از سفرها از دمشق به حلب رفت و در آنجا با ملک ظاهر پسر صلاح الدین ایوبی(سردار معروف مسلمانان درجنگهای صلیبی) دیدار کرد. ملک ظاهر که محبت شدیدی نسبت به صوفیان و دانشمندان داشت، مجذوب این حکیم جوان شد و از وی خواست که در دربار وی در حلب ماندگار شود. سهروردی نیز شادمانه پیشنهاد ملک ظاهر را پذیرفت و در دربار او ماند. در همین شهر حلب بود که وی کار بزرگ خویش، یعنی، حکمةالاشراق را به پایان برد.
اما سخن گفتنهای بی پرده و بی احتیاط بودن وی در بیان معتقدات باطنی در برابر همگان، و زیرکی و هوشمندی فراوان وی که سبب آن میشد که با هر کس بحث کند، بر وی پیروز شود، و نیز استادی وی در فلسفه و تصوف، از عواملی بود که دشمنان فراوانی مخصوصاً از میان علمای قشری برای سهروردی فراهم آورد.
و سرانجام نیز به دستاویز آن که وی سخنانی برخلاف اصول دین میگوید، متعصبان او را به الحاد متهم کردند و علمای حلب خون او را مباح شمردند. اتهام او معاندت با شرایع آسمانی اعلام شد و احتمالاً تشویش اذهان عمومی!
به روایتی در زندان از دنیا رفت و به روایت ایننمایش، به جای مناظره، محاکمه اش کردند و بردارش کشیدند تا دیگر کسی بر خلاف فکر آنها فکر نکند. او در زمان مرگش فقط ۳۸ سال داشت....
#نمایش_سهروردی
#علی_دهکردی
@shokrek8315
توفیق شد تا به دعوت دوست عزیز و ارجمندم جناب "شکرخدا گودرزی" به تماشای نمایش "سهروردی" در تالار وحدت بنشینم. و دست بر قضا در کنار مصطفی تاج زاده نشستم که در دولت خاتمی، معاون سیاسی وزارت کشور بود. خب که چی؟... ممکن بود مسعود ده نمکی کنارم باشد.
من به "وحدت" رسیده بودم و قصدم دیدن "سهروردی" که بعضی از مردم فقط اینقدر دانند که اسم خیابانی است که به سیدخندان می رسد.
نقل است که شهابالدین سهروردی در سال ۵۴۹ هجری قمری در سهرورد زنجان متولد شد. تحصیلات مقدماتی را که شامل حکمت، منطق و اصول فقه بود، در مراغه آموخت و در علوم حکمی و فلسفی سرآمد شد و سپس فرار مغزها کرد.
ابتدا به اصفهان رفت، که در آن زمان مهمترین مرکز علمی و فکری در سرتاسر ایران بود، و تحصیلات صوری خود را در محضر مشایخ بررگ به نهایت رسانید. پس از پایان تحصیلات رسمی، به سفر در داخل ایران پرداخت و از بسیاری از مشایخ تصوف دیدن کرد.
در همین دوره بود که سهروردی شیفته راه تصوف شد و دورههای درازی را به اعتکاف و عبادت و تفکر گذراند. از بیکاری نبود. علاقه داشت. پس سفرهایش را گسترش داد و به آناتولی و شامات رسید، و گویند که مناظرشام در سوریه کنونی، او را بسیار مجذوب خود کرد. همان جاذبه های توریستی الان!
در یکی از سفرها از دمشق به حلب رفت و در آنجا با ملک ظاهر پسر صلاح الدین ایوبی(سردار معروف مسلمانان درجنگهای صلیبی) دیدار کرد. ملک ظاهر که محبت شدیدی نسبت به صوفیان و دانشمندان داشت، مجذوب این حکیم جوان شد و از وی خواست که در دربار وی در حلب ماندگار شود. سهروردی نیز شادمانه پیشنهاد ملک ظاهر را پذیرفت و در دربار او ماند. در همین شهر حلب بود که وی کار بزرگ خویش، یعنی، حکمةالاشراق را به پایان برد.
اما سخن گفتنهای بی پرده و بی احتیاط بودن وی در بیان معتقدات باطنی در برابر همگان، و زیرکی و هوشمندی فراوان وی که سبب آن میشد که با هر کس بحث کند، بر وی پیروز شود، و نیز استادی وی در فلسفه و تصوف، از عواملی بود که دشمنان فراوانی مخصوصاً از میان علمای قشری برای سهروردی فراهم آورد.
و سرانجام نیز به دستاویز آن که وی سخنانی برخلاف اصول دین میگوید، متعصبان او را به الحاد متهم کردند و علمای حلب خون او را مباح شمردند. اتهام او معاندت با شرایع آسمانی اعلام شد و احتمالاً تشویش اذهان عمومی!
به روایتی در زندان از دنیا رفت و به روایت ایننمایش، به جای مناظره، محاکمه اش کردند و بردارش کشیدند تا دیگر کسی بر خلاف فکر آنها فکر نکند. او در زمان مرگش فقط ۳۸ سال داشت....
#نمایش_سهروردی
#علی_دهکردی
@shokrek8315
بیشتر...
تبلیغات