|
4 سال پیش
zibatar az behesht⚘...
عبدالله کودک یازده ساله امام حسن مجتبی الله علیهما رو کرد به قتلگاه خواست به یاری عمو بشتابد...عم
عبدالله
کودک یازده سالهی امام حسن مجتبی
سلاماللهعلیهما
رو کرد به قتلگاه
خواست به یاری عمو بشتابد...
عمهاش زینب کبری سلاماللهعلیها مانع شد
اصرار کرد... دوید...
گفت:
”نه عمه جان!
به خدا قسم از عمویم جدا نمیشوم!“
ناگاه اَبجَر بن کعب [از لشکر دشمن]
به سوی امام حسین سلاماللهعلیه
حملهور شد...
عبدالله فریاد زد:
”وای بر تو!
قصد جان عمویم را کردهای؟!“
شمشیرش را که فرود آورد؛
عبدالله دستش را سپر کرد،
شمشیر به دست او اصابت کرد...
دستِ جدا شده به پوستی آویزان شد؛
فریاد برآورد: ”آه ای پدر...“
عمو او را در آغوش کشید...
? الإرشاد (شیخ مفید)، جلد۲، صفحه۱۱۰
#عبداللهبنحسن
@abasaleh_12 ?عشقم امام
#خدا
#خداوند
#منتظران_مهدی
#مهر_مهدوی
#یامهدی
#یااباصالح
#منجی
#ظهور
#مهدویت
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
#یاصاحب_الزمان
#مهدی_موعود
#امام_زمان
#شیعه
#یگانه_وارث_غدیر
#اسلام
#امام_عصر
#العجل_العجل_یامولانا_یاصاحب_الزمان
#استغاثه_جهانی_طلب_منجی
#طلب_منجی_موعود
#محرم
#به_تو_محتاجیم
لطفا به استوریهای این پیج هم سری بزنید
کودک یازده سالهی امام حسن مجتبی
سلاماللهعلیهما
رو کرد به قتلگاه
خواست به یاری عمو بشتابد...
عمهاش زینب کبری سلاماللهعلیها مانع شد
اصرار کرد... دوید...
گفت:
”نه عمه جان!
به خدا قسم از عمویم جدا نمیشوم!“
ناگاه اَبجَر بن کعب [از لشکر دشمن]
به سوی امام حسین سلاماللهعلیه
حملهور شد...
عبدالله فریاد زد:
”وای بر تو!
قصد جان عمویم را کردهای؟!“
شمشیرش را که فرود آورد؛
عبدالله دستش را سپر کرد،
شمشیر به دست او اصابت کرد...
دستِ جدا شده به پوستی آویزان شد؛
فریاد برآورد: ”آه ای پدر...“
عمو او را در آغوش کشید...
? الإرشاد (شیخ مفید)، جلد۲، صفحه۱۱۰
#عبداللهبنحسن
@abasaleh_12 ?عشقم امام
#خدا
#خداوند
#منتظران_مهدی
#مهر_مهدوی
#یامهدی
#یااباصالح
#منجی
#ظهور
#مهدویت
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
#یاصاحب_الزمان
#مهدی_موعود
#امام_زمان
#شیعه
#یگانه_وارث_غدیر
#اسلام
#امام_عصر
#العجل_العجل_یامولانا_یاصاحب_الزمان
#استغاثه_جهانی_طلب_منجی
#طلب_منجی_موعود
#محرم
#به_تو_محتاجیم
لطفا به استوریهای این پیج هم سری بزنید
بیشتر...
تبلیغات