خبرگزاری تسنیم | 3 ساعت پیش

ایران فروشی پهلوی چگونه نیمی از خلیج فارس فروخته شد تسنیم

- اخبار حوزه امام و رهبری -

به گزارشگروه امام و رهبریخبرگزاری تسنیم،رژیم پهلوی در تاریخ معاصر ایران خسارات جبران ناپذیری را به ملت ایران وارد کرد. ایران فروشی خصیصه جدایی ناپذیر این رژیم است. فروش و بخشش مناطق مرزی شامل روستای فیروزه و ارتفاعات اطراف آن در شمال شرق، کوه آرارات کوچک و سرزمین‌ها و منابع آب اطراف آن در غرب ، دشت ناامید و منابع آب دریاچه هامون در شرق، اروندرود در جنوب غرب، رود اترک در شمال شرق، جزیره بزرگ بحرین در جنوب و جزایر کوچک آریایی و زرکوه در جنوب کشور نمونه هایی از خسارتی است که رژیم پهلوی به ایران وارد کرده است. دلیل این خسارات بر ایران عدم استقلال و وابستگی رژیم به قدرت های غربی بود. در این باره از منظر رهبر انقلاب، آیت‌الله خامنه‌ای، یکی از بزرگترین خسارات دوران پهلوی به ایران، تخریب پایه‌های استقلال کشور و تحمیل وابستگی همه‌جانبه به بیگانگان است. ایشان تأکید می‌کنند که این رژیم، کشور را به حیاط خلوت قدرت‌های غربی، به ویژه آمریکا، تبدیل کرده بود و تصمیم‌گیری‌های کلان ملی نه بر اساس منافع ملت، بلکه بر مبنای خواست و اراده آن‌ها صورت می‌گرفت. کلیدواژه‌هایی چون «غارت منابع ملی» در قالب قراردادهای نفتی و نظامی یک‌طرفه، «تحقیر ملت ایران» با اعطای کاپیتولاسیون به مستشاران خارجی، و «تضعیف اراده ملی» از جمله آسیب‌هایی است که رهبری به آن اشاره می‌کنند و معتقدند این وابستگی عمیق، مانع اصلی پیشرفت و عزت واقعی ایران و دلیل ایران فروشی این رژیم بود. همین «وابستگی» را امروز میراث‌دار پهلوی، رضا ربع پهلوی نیز داراست. این شازده ناکام هیچگاه عملکرد پدران خود در وابستگی و فروش ایران را محکوم نکرده است. امروز 24 اردیبهشت سالروز اقدام رژیم در واگذاری بحرین است. در اینبارهآقای سید هاشم منیرییادداشتی را به رشته تحریر در آروده است که نشان می دهد پهلوی برای به دست آوردن نقش نیابتی غربیان در منطقه و تبدیل شدن به ژاندارم منطقه، جزیره ایرانی بحرین و به تبع آن نیمی از آب های سرزمینی ایران در خلیج فارس را به ثمن بخس فروخته است. حال سوال اینجا است آیا ربع پهلوی اقدام خلیج فارس قروشی پدر خود را محکوم می‌کند یا نه؟

ایران‌فروشی پهلوی|شادی میراث‌خوار هخامنشیان از جدایی بحرین

جدایی بحرین از ایران نقطه عطفی در تاریخ تحولات منطقه خلیج فارس به شمار می‌رود. چرا که در نتیجه آن نیمی از خلیج فارس از حاکمیت سرزمینی ایران خارج شد. از دست دادن بحرین از دست دادن نیمی از آب‌های سرزمینی ایران در خلیج فارس بود. این در حالی رخ داد که محمدرضا شاه این رویداد را با رضایت و در چارچوب روندهای بین‌المللی توجیه می‌کرد، بررسی عمیق‌تر این واقعه از منظر سیاست بین‌الملل و با تکیه بر چارچوب مفهومی حامی -پیرو، ابعاد انتقادی مهمی از سیاست خارجی آن دوران را آشکار می‌سازد. استدلال محوری این مقاله آن است که جدایی بحرین، نه صرفاً یک عقب‌نشینی تاکتیکی، بلکه نتیجه ساختاری پیروی رژیم شاه از قدرت‌های بزرگ، به‌ویژه آمریکا و انگلستان، و ایفای نقش ژاندارمی (نیابتی) برای آنان در منطقه بود که در نهایت به شکست تمامیت سرزمینی ایران انجامید.

.

روایت هرمیداس باوند دیپلمات در دوران وزارت امورخارجه پهلوی و استاد حقوق بین‌الملل و روابط بین‌الملل از ایران فروشی پهلوی در ماجرای بحرین

دولت دست‌نشانده پهلوی؛ سلطه‌پذیری در مدار نفوذ و حمایت واشنگتن

چارچوب مفهومی حامی - پیرو یکی از ابزارهای تحلیلی مهم در روابط بین‌الملل است که به بررسی «روابط نامتقارن» قدرت میان دولت‌ها می‌پردازد. در این نوع رابطه، دولت پیرو از نظر اقتصادی، سیاسی و یا نظامی به دولت حامی وابسته است و در نتیجه، سیاست‌های خود را تا حد زیادی در «راستای منافع و اولویت‌های دولت حامی» تنظیم می‌کند.[1]در دوران پهلوی دوم، به‌ویژه پس از خروج تدریجی انگلستان از منطقه خلیج فارس و تقویت نقش ایالات متحده آمریکا، می‌توان مشاهده کرد که ایران به‌طور فزاینده‌ای در مدار نفوذ و حمایت واشنگتن قرار گرفت. این حمایت، با اعلام خروج انگلستان از خلیج فارس و خلاء قدرت موجود، مسئله سلطه‌پذیری را دوچندان کرد.

خروج انگلستان و خلأ قدرت در خلیج فارس

مسئله بحرین یکی از آشکارترین نمونه‌های سلطه‌پذیری و نقش نیابتی بر سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی است. انگلستان که از دیرباز نفوذ قابل توجهی در منطقه خلیج فارس و به‌طور خاص در بحرین داشت، در اواخر دهه 1960 میلادی تصمیم به خروج از این منطقه گرفت و به‌تدریج تلاش شد با برقراری موازنه‌ی قدرت بین ایران و عربستان امنیت آن را به این دو کشور واگذار کند.[2]در این میان، رژیم شاه، با نظر مساعد «نیکسون» در دریافت جنگ‌افزارهای پیشرفته آمریکایی توانست به بزرگ‌ترین قدرت نظامی منطقه‌ی خلیج فارس تبدیل شود و به‌عنوان «حافظ منافع امنیتی و استراتژیک آمریکا» در خلیج فارس عمل کند.[3]

ازاین‌رو، سیاست «دو ستون» (یعنی ایران و عربستان)، به سیاست «تک ستون» تغییر کرد و رژیم شاه به‌عنوان ژاندارم منطقه در خلیج فارس تعیین شد.[4]ازاین‌رو، آمریکا ضمن تقویت کشورهای مورد حمایت غرب در هر منطقه، وظیفه حفاظت و صیانت از منافع حیاتی آن منطقه را بر عهده کشورهای یادشده قرار می‌داد. در واقع ایران به عنوان نیروی نیابتی آمریکا در منطقه عمل می‌کرد. ناگفته پیداست که منطق جنگ سرد، چگونگی بازی را تعیین می‌کرد و عراق چالش مهمی در منطقه بود.

کشور بحرین , محمدرضا پهلوی , خلیج فارس ,

رژیم پهلوی در تبلیغات خود برای توجیه فروش بحرین، جایگزینی خود به جای استعمارگران را بسیار پررنگ دنبال می‌کرد.پهلوی به بهای فروختن بحرین، «نقش نیروی نیابتی غرب در منطقه» را به دست آورد.

شوروی، بغداد و عربستان سعودی؛ عربیسم و بازی جنگ سرد

حزب بعث عراق با پشتیبانی شوروی، ایدئولوژی پان‌عربیسم را در منطقه ترویج می‌کرد که هدفش اتحاد کشورهای عربی در قالب یک دولت واحد بود. رهبران بعث عراق خود را پیشگام این ایده می‌دانستند و می‌کوشیدند با بهره‌گیری از این شعار، نفوذشان را در جهان عرب گسترش دهند.[5]به گفته کیسینجر، عراق در حال تبدیل شدن به یک «چالش ژئوپلیتیک» بود و احتمال می‌رفت به متحد اصلی شوروی در منطقه بدل شود؛ به همین دلیل، منافع غرب در معرض تهدید قرار می‌گرفت.[6]در این میان، لازمه مقابله با هرگونه نفوذ شوروی و عراق در منطقه حول منافع غرب به وحدت برسند. اینگونه بود که در حالی که با افزایش تنش سیاسی میان شاه ایران و شیخ‌نشین‌های رأس‌الخیمه و شارجه بر سر مالکیت جزایر ابوموسی و تنب و همچنین آینده سیاسی بحرین، زمانی که ملک فیصل از شیخ بحرین به‌عنوان یک رئیس کشور دعوت کرد، روابط دوستانه ایران و عربستان رو به سردی گذاشت و شاه در اعتراض، برنامه سفر خود به آن کشور را لغو کرد[7]، به ناگه در چارچوب رابطه دولت دست‌نشانده و روابط حامی-پیرو با اعطای نقش ژاندارمی (به عنوان قدرت نایب ایالات متحده در منطقه) شاه سرخوش از نقشی که برعهده گرفته بود تمامیت ارضی ایران را قربانی کرد.

بهای سنگین ژاندارمی منطقه؛ جدایی بحرین از ایران

رژیم شاه به‌جای پیگیری منافع ملی ایران از طریق ابزارهای دیپلماتیک قوی‌تر و با در نظر گرفتن عمق تاریخی و فرهنگی پیوندهای ایران و بحرین، «تسلیم» خواست حامیان خود شد. ازاین‌رو، ایفای نقش «ژاندارم منطقه» که با حمایت آمریکا تقویت می‌شد، اولویت بیشتری نسبت به حفظ تمامیت ارضی و منافع تاریخی ایران یافت. بر این اساس، رژیم شاه در مواجهه با فدراسیون عرب تصور می‌کرد که با چشم‌پوشی از مالکیت بحرین، می‌تواند به آسانی و بدون مخالفت انگلستان بر جزایر سه‌گانه اعمال حاکمیت کند.[8]چنان که هم اسدالله علم در گفتگو با سفیر انگلستان از معامله و حل مسئله بحرین سخن می‌گوید و هم شاه حل مسئله بحرین را به حل مسئله جزایر سه‌گانه منوط می‌کند.[9]به عبارتی حاکمیت بر بخشی از سرزمین ایران را با ازدست دادن بخشی دیگر از تمامیت ارضی ایران معامله می‌کند! در این چارچوب است باید پذیرفت، پیشنهاد برگزاری همه‌پرسی تحت نظارت سازمان ملل متحد، که در ظاهر راهکاری دموکراتیک برای تعیین سرنوشت بحرین به نظر می‌رسید، در واقع نتیجه توافق ضمنی میان ایران، انگلستان و آمریکا بود. رژیم شاه با پذیرش این راهکار، عملاً منافع ملی و تاریخی ایران را قربانی ملاحظات ناشی از رابطه حامی - پیرو خود با قدرت‌های بزرگ نمود.

علاوه بر این، چشم‌پوشی از بحرین پیامدهای ناگواری هم در تضعیف جایگاه منطقه‌ای و هم در ایجاد سابقه برای تغییرات مرزی با مداخله خارجی انجامید. بحرین به‌لحاظ تاریخی و ژئوپلیتیک همواره بخشی از خاک ایران محسوب می‌شد و از دست دادن آن، به معنای کاهش عمق استراتژیک ایران در خلیج فارس بود. همچنین، پذیرش مکانیسم همه‌پرسی تحت فشار خارجی برای تعیین سرنوشت یک منطقه مورد مناقشه، می‌توانست به‌عنوان سابقه‌ای برای سایر مطالبات ارضی و تغییرات مرزی در منطقه با مداخله قدرت‌های خارجی عمل کند. بنابراین، تصمیم رژیم پهلوی برای پذیرش جدایی بحرین را نمی‌توان صرفاً در چارچوب یک «انتخاب عقلانی» برای جلوگیری از تنش و درگیری تحلیل کرد؛ بلکه این تصمیم به‌طور قابل توجهی تحت تأثیر «ساختار رابطه حامی – پیرو» با ایالات متحده و انگلستان و ماهیت دست‌نشانده این حکومت قرار داشت.

به همین خاطر، شواهد نشان می‌دهد که منافع حامیان غربی، به‌ویژه انگلستان و ایالات متحده، نقش مهمی در این تصمیم، یعنی جدایی بحرین از ایران ایفا کرده است. انگلستان پس از خروج خود از خلیج فارس، می‌خواست اطمینان حاصل کند که بحرین مستقل از ایران، به عنوان بخشی تحت نفوذ این قدرت امپریالیستی، باقی می‌ماند و ایالات متحده نیز بر حفظ ثبات منطقه‌ای در طول جنگ سرد تأکید داشت. این امر نشان می‌دهد که دولت پهلوی دوم در مورد مسئله بحرین، بیشتر به منافع حامیان خود توجه داشته تا دفاع قاطعانه از ادعاهای ارضی تاریخی ایران.

بنابراین، در چارچوب نظریه حامی – پیرو، رژیم پهلوی در ازای دریافت تسلیحات نظامی قابل توجه از غرب با هزینه خود، سیاست خارجی خود را با منافع غرب همسو ‌کرد. به عبارتی، به نظر می‌رسد که «منبع» مبادله شده توسط رژیم پهلوی، چشم‌پوشی از یک ادعای ارضی تاریخی در ازای حفظ حمایت غرب و ثبات منطقه‌ای مورد نظر حامیان بوده است. رابطه طولانی مدت بین سلسله پهلوی و قدرت‌های غربی، جریان مداوم نفوذ و وابستگی را تضمین می‌کرد و حمایت غرب اغلب مشروط به همکاری و همسویی شاه با اهداف استراتژیک آن‌ها بود. بنابراین تصمیم شاه در مورد بحرین را می‌توان اقدامی برای حفظ این حمایت تلقی کرد.

فرجام سخن

جدایی بحرین از ایران در دوران پهلوی دوم، فراتر از یک تصمیم صرفاً تاکتیکی، بازتاب‌دهنده ساختار حامی – پیرو سیاست خارجی ایران از قدرت‌های بزرگ و ایفای نقش نیابتی برای آنان در منطقه بود. رژیم شاه با اولویت دادن به نقش «ژاندارم منطقه» و تبعیت از خواسته‌های حامیان خود، از پیگیری جدی منافع ملی و تاریخی ایران در قبال بحرین بازماند. این رویداد نشان می‌دهد که پیروی بی‌چون و چرا از قدرت‌های خارجی و ایفای نقش نیابتی برای آنان، هرچند ممکن است در کوتاه‌مدت منافعی را به همراه داشته باشد، اما در بلندمدت می‌تواند به تضعیف موقعیت و منافع ملی کشور منجر شود. بررسی این مقطع تاریخی می‌تواند درس‌های ارزشمندی برای سیاست خارجی ایران به همراه داشته باشد و بر اهمیت استقلال در تصمیم‌گیری و اولویت‌بخشی به منافع ملی تأکید کند.

انتهای پیام/


[1]مارک ج. گازیوروسکی،سیاست خارجی آمریکا و شاه؛ ایجاد یک حکومت سلطه‌پذیر در ایران، ترجمه جمشید زنگنه، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1371، ص 45.

[2]رهام الوندی،نیکسون، کیسینجر و شاه: روابط ایالات‌متحده و ایران در جنگ سرد، ترجمه غلامرضا علی‌بابایی، تهران، پارسه، چ دوم، 1395، ص 55.

[3]عبدالرضا هوشنگ مهدوی،سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی 1300-1357، تهران، البرز، چ دوم، 1374، ص 343.

[4]M. E. Ahrari, "Iran GCC and The Security Dimensions in the Persian Gulf", In:Reconstruction and Diplomacy in the Persian Gulf, Edited by H. Amirahmadi and N. Entessar, NY, Routledge, p. 150.

[5]ماروین زونیس،شکست شاهانه؛ روان‌شناسی شخصیت شاه، ترجمه عباس مخبر، تهران، طرح نو، چ دوم، 1370، ص 256.

[6]Henry Kissinger,Years of Renewal, London, Weidenfeld amp; Nicolson, 1999. p. 581.

[7]امیر اسدالله علم،یادداشت‌های علم: متن کامل، ج 1، ویراستار علینقی علیخانی، تهران، معین، چ بیستم، 1399، ص 150.

[8]محمدعلی بهمنی قاجار،تمامیت ارضی ایران در دوران پهلوی، ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک، ج 2، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1392، ص 151.

[9]اسدلله علم، همان، ص 150 و ص 206.



#‌اخبار

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات
مطالب مرتبط

محمد اسلامی، رییس سازمان انرژی اتمی عصر روز چهارشنبه از نمایشگاه دستاوردهای هسته‌ای و آخرین عملکرد و

3 ساعت پیش

ده ها هزار فلسطینی با شرکت در راهپیمایی مردمی هفتاد و هفتمین سالگرد روز نکبت ضمن محکومیت جنایات رژیم

1 ساعت پیش

۱۶۳ اثر از گنجینه مقبره «توت‌عنخ‌آمون» به «موزه بزرگ مصر» رسید.

3 ساعت پیش

پاراجودکار آذربایجانی به طور مادام‌العمر از رقابت در پارالمپیک محروم شد.

1 ساعت پیش

رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: مشکل اصلی زورگویان غربی نفی تمدن باطل آن‌ها از طرف جمهوری اسلامی اس

1 ساعت پیش

یک متهم به قتل با دستور رئیس کل دادگستری استان تهران بازداشت شد.

3 ساعت پیش

رییس بنیاد مستضعفان خطاب به نخبگان گفت: هیچ‌گاه دنبال این نباشید که کسی شما را استخدام کند. استخدام

3 ساعت پیش

رئیس جمهوری آمریکا پس از امضای چندین توافقنامه همکاری دوجانبه با قطر، از بررسی مسائل منطقه از جمله ا

3 ساعت پیش

رئیس مرکز پزشکی حج و زیارت جمعیت هلال احمر از مراقبت ویژه از زئران با بیماری‌های پرخطر در ایام تشریق

3 ساعت پیش

بیشتر...