8 سال پیش
چه مواقعی فشار خون بالا می رود مرکز مشاوره روانشناسی ازدواج، خانواده نوروفیدبک
گاهی خونسردید، گاهی میخندید، گاهی در فکر فرو رفتهاید و گاهی در حال مکالمه با تلفن هستید، گاهی مشاجره میکنید و گاهی هم لبخند بر روی لبانتان نقش بسته است؛ در چه مواقعی فشار خون بالا میرود؟ با چند نفر از نوجوانان و جوانان صحبت کردیم و از آنها خواستیم برایمان بگویند فشار خونشان چه موقع بالا میرود.
1- یه نفر حد خودش رو ندونه. توی کارهایی که بهش مربوط نیست دخالت کنه، وسط حرف دو نفر دیگه بپره و اظهارنظر کنه. خلاصه کلا نقش قاشق نشسته رو بازی کنه.
2- وقتی یه نفر ازم کمک بخواد، منم کمکش کنم و بدونم براش تاثیر داشته و بعد که نتیجه رو بپرسم لب و لوچهاش رو کج کنه و بگه: نه… اصلا فایده نداشت!
3- وقتی مطمئنم درباره یه موضوعی درست دارم میگم و طرف خیلی قشنگ اصرار کنه و بخواد حالیم کنه که اشتباه میکنم.
4- همسایهمون اصرار داشته باشه آهنگ پری باخ رو با ولوم 60 به بالا گوش کنه!
5- ایرانسلم رو شارژ میکنم، میام زنگ بزنم به دوستم، تا شماره میگیرم یه خانمی اونور خط به زبان بیگانه میگه: اکانت نداری! یعنی میخوام گوشی رو بکوبم تو سرم!
6- میخوای بری توی سایت دانشگاه نمرههات رو ببینی، سرور سایت دانشگاه خوابیده! تا یک هفته هم بیدار نمیشه! یعنی میخوام کیبورد رو له کنم!
7- ساعت سه صبح دارم از خونه دوستم میرم خونه خودم که بخوابم صبح زود برم گزارش بگیرم، میبینم اتوبان همت شده پارکینگ! میرم جلو میبینم دارن چراغهای اتوبان رو تمیز میکنن! یعنی میخوام فرمون رو بخورم!
8- شارژ لپ تاپم کمه… میرم سر کار، باید شونصد ساعت بگردم دنبال پریز خـــالی! از این به بعد باید سهراهی برق خونهمون رو بیارم با خودم.
9-فشار خونآدم که بالا میرود، حتما یک دلیل موجه دارد. یا چیزی خوردیم که باعث بالارفتنش شده یا چیزی به خوردمان دادند که همیشه هم خوراکی نیست، مثل فحشخوردن یا کتکخوردن. نوع دوم را مسلما به خوردمان میدهند، وگرنه هیچ کس به رستوران مراجعه نمیکند تا یک پرس فحش مخصوص سرآشپز با مخلفات سفارش دهد. بالارفتن جنابفشار خوندر نوع دوم کم اتفاق نمیافتد، مخصوصا اگر در شهرهای کلان زندگی کنیم. خوبی این شهرها این است که بعد از مدتی خیلی از اتفاقات عادی میشود و به نوعی انسان را ضدضربه میکند. آدم در این شرایط به آلودگیهای صوتی و تصویری و هوایی و سوسول بازیهایی از این قبیل عادت میکند، اما گاهی اتفاقاتی میافتد که پا را از این روزمرگیهای ساده فراتر گذاشته و تنوعی به زندگیمان میدهد، اساسی.
10- دیروز از آن روزهای پرمشغله بود. از آن روزهایی که خواب حتی اگر پایانش مرگ باشد، لذتبخش است، از آن روزهایی که حاضریم نصف روزهای زندگیمان را بدهیم تا بخوابیم، که البته دروغ میگوییم هیچ هم حاضر نیستیم! از همان روزهایی که ثانیههای طلاییمان در صف بانک و تحویل قبض پرداخت و ترافیک و از این قبیل چیزهای ناجور میگذرد و چاشنیاش هم میشود گرما. شب که خسته و کوفته به خانه میرسیم، خواب حکم حقوق اول برج را دارد. حتی فکرش هم آدم را خوشحال میکند، امید به اینکه «شب برسم دو روز میخوابم» از لذت خود خواب بیشتر است.
11- به خانه که رسیدم، چند ثانیهای تا بیهوشیام طول نکشید، نمیدانم چقدر گذشته بود که صدای زنگ در بیدارم کرد. زمان وقتی خوابیم زود میگذرد و وقتی خستهایم زودتر. اول به حساب اینکه زنگ را اشتباه زده بیخیالش شدم.
چند لحظه بعد صدای زنگ ممتد عمودیام کرد و اشتباه نکنم فرد محترم ارثیه خانوادگیشان را دست ما به امانت گذاشته یا انگشتش را در زنگ ما جا گذاشته بود. برای اینکه خواب از سرم نپرد، با چشمان بسته مسیر آیفن را طی کردم که صدای مردانهای گفت: ببخشید این پژو مشکیه مال شماست؟ با صدای خوابآلود که به اره برقی شباهت زیادی داشت، گفتم نه و گوشی را سر جایش کوبیدم، انگار محل قرارگرفتن گوشی دهان طلبکار باشد. و روی تخت شیرجه رفتم. تازه خوابم برده بود که بار دیگر انگشت مبارک، زنگ ما را نشانه گرفت که کاش قلبمان را نشانه میگرفت راحت میشدیم دیگر.
در خواب میدیدم که کسی تلفن را به گوشم نزدیک میکند و من فرار میکنم. خودم را از جا کندم و مقصد را نشانه گرفتم. خوابآلودگی صدایم را اغراقآمیزتر کردم و با کمی عصبانیت گوشی آیفن را برداشتم که گفتند ببخشیدا نمیدونید این پژو مشکیه مال کیه؟ نمیدانستم و نمیخواستم بدانم. به ساعت نگاه کردم که عقربههایش هر دو در حال عمودیشدن بودند مثل من. گفتم آقا ساعت 12 شب است لطف بفرمایید دستتان را از روی زنگ ما بردارید که جناب فرمودند آخه کار واجب دارم جلوی پارکینگ پارک کرده مرتیکه. زنگ هرکی را میزنیم، میگویند مال ما نیست. بعد با صدای بلند گفت: میتی (مهدی) اون در قهوهای رو هم بزن شاید مال اونها باشد. داشتم دیگر همان جا میافتادم. گوشی را دیگر روی دهانشان نگذاشتم در هوا معلقش کردم تا جناب هرچه میخواهد زنگ بزند. به این فکر میکردم فردا صبح که از خانه خارج شوم، احتمالا پژو مشکیه آتش گرفته البته نه توسط آقایی که دنبال صاحبش میگشت، بلکه توسط اهالی کوچه که دیشب خواب راه به چشمانشان نیافته بود. نمیدانم تقصیر به گردن کیست، معمولا در این جور موارد مقصری وجود ندارد یا تقصیر از ماست که اول شب (ساعت 12) میخوابیم یا اینکه آیفنمان را از برق نمیکشیم!
12- ساعت پنج بعدازظهر قرار بسیار مهمی با کارفرمایتان دارید. تمامی جوانح را بررسی کردهاید تا به موقع برسید. اتوبوس دیر میآید، همه افراد درون اتوبوس هم جلوی درهای اصلی تجمع کردهاند، در حالی که وسط اتوبوس کاملا خالی است، قدرت بدنیتان کم است و نمیتوانید خود را درون اتوبوس بچپانید. جالب اینجاست که وقتی کسی هم داخل اتوبوس میشود، میگوید: «آقا هول نده، دیگه جا نیست به خدا!» سر قرار رسیدهاید و به کارفرمایتان علت تاخیر را میگویید، پوزخندی میزند و میگوید این بهانهها قدیمی شده است!
13- غروب جمعه است و دچار افسردگی غروب جمعهای شدهاید. ناگهان برایتان پیام کوتاه میآید؛ مسرور از اینکه در این دنیای بیرفیقی هنوز هم دوستان خوبی دارید به طرف موبایلتان میروید. بعد از خواندن متن پیام دوست دارید موبایلتان را از شدت خشم ببلعید؛ «مشترک گرامی به دلیل عدم دریافت اطلاعات پرداختی آخرین صورت حساب صادره، ارتباط شما یک طرفه میگردد.» صورت حساب را چند روزی است که پرداخت کردهاید.
14- مغازهدار محترم فکر میکند پیادهرو هم جزو ملکش است و آب آشامیدنی و تصفیه شده را میگیرد روی سنگفرشها. تا پایم را میگذارم زمین، یکی از سنگفرشها که با همین کارها حسابی لق شده، میلغزد و آب کثیف جمع شده زیرش، میپاشد به شلوار و کفشم. دیگر نمیدانم فشار خونم چقدر رفته بالا….
15- خیلی کار دارم و یکی از دوستانم حال کرده زنگ بزند و خوش و بش کند. کار دارم و حالا بعدا زنگ میزنم را هم نشنیده میگیرد و من این پا و آن پا میکنم و حرص میخورم که دیرم شده. بابا چرا بیخیال نمیشوی؟
16- تا حالا شده یکی کنارتان بنشیند، غذا بخورد و آنچنان ملچ و ملوچ کند که حالتان از هر چی غذاست به هم بخورد؟
17- تو باشگاه دختره نی قلیون و استخوانی اومده میگه اومدم ورزش، میخوام پهلوم آب شه!! آخه تو پهلو داری!؟
18- میخوام مثل الان تایپ کنم، کیبورد لپ تاپه برچسب فارسی نداره.
19- از شنیدن خبر گذشت یک خانمی از قصاص حسابی فشار خونم رفت بالا؛ طرف میره اسیدپاشی بعد از کلی کش و قوس و اعتراضات و… آزاد میشه! با تصور اینکه مقصر ماجرا بعد از آزادی بشینه با دوستاش بگه و بخنده و به زرنگی خودش آفرین بگه و دوستاشم بگن دمت گرم خوب کاری کردی، اصلا دختر چه حقی داره با خواستگارش مخالفت کنه، به مرز سکته هم میرسم.
20- روی در پارکینگ خونهمون یه پلاک زده بودیم که روش بزرگ نوشته بود «لطفا اینجا پارک نکنید».
21- یکی از این بچه سرتقا رفته نــِ شو پاک کرده الان شده «لطفا اینجا پارک کنید»!
22- یه سری هم عمدا واسه مسخرهبازی صاف ماشینشون رو میارن جلو در خونه ما پارک میکنن که فشار خونما رو ببرن بالا.
23- تو اتوبوس نشسته بودم برم تهران؛ یارو اومده گدایی. به جای اینکه نسخه پزشک نشون بده، قبض گازشو نشون میده. هم خندهام گرفت، هم فشار خونم رفت بالا.
24- کودکی: مامانت رو بیشتر دوست داری یا بابات رو.
25- مدرسه: معدلت چند شد؟
26- دانشجویی: درست کی تموم میشه؟
27- بعد از درس: چرا ازدواج نمیکنی؟
28- فرم استخدام پر کردم، شنبه واسه مصاحبه کاری زنگزدن گفتن دوشنبه 10 صبح تشریف بیارید؛ دوشنبه دو ساعت تو راه بودم، راس ساعت 10 رسیدم شرکت؛ منشی با قیافه حق به جانبی گفت شرمنده مصاحبه شما ساعت 3:30 هستش. میخواستم مشت رو….
29- من فشارخونم از دست آدمهایی بالا میره که توی صورتم میخندن و پشت سر برام دندون قروچه میکنن و خط و نشون میکشن.
30-فشار خونبالا میره وقتی طرف یه قولی بهم میده و زمان انجامش میزنه زیرش مثل آب خوردن. یه حرفی رو بهم میزنه و وقتی میبینه به نفعش نیست کلا ماجرا رو کتمان میکنه و میذاره به حساب تخیلات من. ازم میخواد که یه کاری رو براش بکنم و بعدش خودشو میزنه به اون راه که انگار اتفاقی نیفتاده و من کاری نکردم.
31- فشار خونم از دست آدمهای حسود و کسایی که فکر میکنن که این دنیا فقط برای اونا جا داره بالا میره و منفجر میشم از دست آدمهای بخیلی که همه چیز رو تنها برای خودشون میخوان. این روزها کلا فشار خونم بالاست از دست همه چون با عرض معذرت هممون یه جورهایی خودبین شدهایم!
در ضمن از بیوفیدبک می توان برایکنترل فشار خون استفاده کرد.
منبع:سامانه پرسش و پاسخ مشاور
#روانشناسی #روانشناسی_فردی منبع: مرکز مشاوره
بیشتر...
تبلیغات
تبلیغات
مطالب مرتبط
کتاب خودیاری برای درمان وسواس فکری عملی به زبان ساده توسط دکتر کامیار سنایی مرداد ماه سال ۱۳۹۹ نگاشتهشد. بهنرین کتاب برای کمک به درمان وسواس فکری عملی...
5 ماه پیش
اختلال اضطراب فراگیر (GAD) چیست؟ علائم و نشانه های GAD، درمان اختلال اضطراب فراگیر، دارودرمانی برای اضطراب
4 ماه پیش
فرزندپروری مبتنی بر ترس می تواند بر رشد، سلامت روان و رابطه شما با فرزند شما تأثیر بگذارد.
5 ماه پیش
آگورافوبیا یک وضعیت روانشناختی است که باعث ترس بیش از حد از موقعیت های خاص می شود. برخی از افراد حتی ممکن است از ترک خانه خود اجتناب کنند. آگورافوبیا با درمان قابل کنترل است که شامل دارو درمانی، درمان شناختی رفتاری و تغییر سبک زندگی است. هر چه زودتر تشخیص و درمان را دریافت […]
4 ماه پیش
کتاب خودیاری برای درمان پانیک کتابی است به زبان ساده درباره حملات پانیک. در این کتاب در ابتدا خواننده با ساختار پانیک و دلایل ایجاد آن آشنا می شود
5 ماه پیش
اختلال دوقطبی یک اختلال خلقی مزمن است که باعث تغییرات شدید در خلق و خو، سطح انرژی و رفتار می شود. دورههای شیدایی و هیپومانیک نشانه اصلی این بیماری هستند و اکثر افراد مبتلا به اختلال دوقطبی دورههای افسردگی نیز دارند. این بیماری با داروها، رواندرمانی، تغییر شیوه زندگی و سایر درمان ها قابل کنترل […]
5 ماه پیش
این یک باور کلیشه ای است که بزرگترین مشکلات در ازدواج حول محور پول و رابطه جنسی می چرخد. اما این ها تنها مشکلاتی نیستند که می توانند یک رابطه طولانی مدت را ایجاد یا از بین ببرند. مجموعه ای از…
5 ماه پیش
کتاب صوتی پورنوگرافی لذت ممنوعه را می توانید از طریق فروشگاه سایت دکتر سنایی تهیه کنید. همچنین از طریق شماره واتس آپ 00989034733009 نیز می توانید سفارش...
5 ماه پیش
خانواده اولین و مهمترین بافت اجتماعی را برای رشد فرد فراهم میسازد. روشهایی كه والدین در تربیت فرزندان خود به كار میگیرند، نقشی اساسی در تأمین سلامت روانی فرزندان آنها خواهد داشت بهطوریکه اکثر مشکلات رفتاری کودکان منعکس کنندهی رفتارهای است.
5 ماه پیش
بیشتر...