تنظیم خانواده |
2 سال پیش

سیما یک ماشین شاسی بلند هدیه داد تا با او ازدواج کنم

سیما یک ماشین شاسی بلند هدیه داد تا با او ازدواج کنم

مرد ۳۸ ساله که گرفتار ازدواج دوم
شده ، با حضور در کلانتری مشهد و اصرار به طلاق همسرش سرگذشت خود را تعریف کرد.

وی گفت: بدبختی های من از درگیری پشت چراغ قرمز شروع شد. آن روز «سیما» با دوستانش
در حالی سوار یک دستگاه خودروی شاسی بلند بودند که وضعیت حجاب مناسبی نداشتند.

من هم که راننده یک شرکت دولتی بودم سوار بر خودروی نیمه شاسی کنار آن ها ایستادم.

آن ها با سبز شدن چراغ راهنمایی و در حال حرکت مقابل خودروی من پیچیدند که من از
شدت عصبانیت برای چند ثانیه دستم را روی بوق خودرو گذاشتم در این لحظه دوستان سیما
(راننده) شروع به فحاشی کردند و من هم جلوی خودروی آن ها پیچیدم خلاصه کارمان به
درگیری و کلانتری کشید ولی در نهایت از یکدیگر گذشت کردیم و من با عذرخواهی از آن
ها از کلانتری بیرون آمدم.

چند روز بعد زنی با من تماس گرفت و خود را «سیما» معرفی کرد او را شناختم اصرار
داشت از نزدیک مرا ببیند ولی دلیلش را نمی گفت فقط به خاطر کنجکاوی سر قرار رفتم.

آن روز حرف های زیادی بین ما رد و بدل شد به طوری که وسوسه های شیطانی رهایم نمی
کرد و این گونه ارتباط من و سیما شکل گرفت و ما هر روز بیشتر به هم نزدیک تر می
شدیم. حدود چهار ماه بعد سیما پیشنهاد ازدواج دایم داد اما من قبول نکردم چرا که
همسر و زندگی ام را دوست داشتم ولی او با اصرار بر این موضوع مدعی بود که نمی گذارد
همسرم متوجه شود تا این که مدتی بعد سیما با خرید یک دستگاه خودروی شاسی بلند چینی
به عنوان هدیه تولد مرا غافلگیر کرد و این گونه بیشتر در قلب من جا گرفت و با
وسوسه‌های طنازانه‌اش مرا برای ازدواج دایم تحت فشار قرار داد.

با آن که درآمد خوبی داشتم و از نظر مالی هیچ کمبودی در زندگی احساس نمی کردم اما
سیما نقش خود را خوب بازی می کرد او می گفت عاشقم شده است و نمی تواند مرا فراموش
کند با وجود این از یک سو با وسوسه های مالی و از سوی دیگر با زبان تهدید طوری
رفتار می کرد که اگر با او ازدواج نکنم زندگی ام به تباهی کشیده می شود خلاصه در
شرایطی قرار گرفتم که مجبور شدم با ترفندی خاص و یک شناسنامه دیگر او را به عقد
دایم خودم درآورم با آن که مجبور به ازدواج شده بودم اما عذاب وجدان رهایم نمی کرد.
سیما مرا با وسوسه های شیطانی و مالی اغفال کرده بود در حالی که می دانست من همسر و
فرزند دارم.

او یک بار طعم تلخ طلاق را چشیده بود و می دانست متلاشی شدن یک زندگی چه معنایی
دارد ولی باز هم حاضر شد وارد زندگی یک زن بی گناه شود و آن را نابود کند. دیگر
حاضر نیستم حتی یک روز با او زندگی کنم می خواهم او را طلاق بدهم تا همسر اولم بویی
از ازدواج مخفیانه ام نبرد. گاهی که به چهره معصوم همسرم می نگرم و به یاد سختی
هایی می افتم که دوشادوش من آن ها را تحمل کرد تا من زندگی آرامی داشته باشم. از
شدت شرم می خواهم دست به خودکشی بزنم اما دلم به حال فرزندانم می سوزد. می خواهم به
آرامش گذشته بازگردم اما سیما به هیچ وجه حاضر به طلاق نیست و می گوید نمی خواهد
برای یک بار دیگر طعم تلخ جدایی را تجربه کند.

مطالب
مرتبط :

شوهرم گفت یک کرشمه بیا تا صاحبخانه پول نگیرد




# اجتماعی #‌علمی منبع: تنظیم خانواده

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط

اطلاعات درمورد انزال زودرس

6 ماه پیش

وقتی زن و مرد شاغل هستند تکلیف کارهای خانه چه می‌شود؟

6 ماه پیش

سرد مزاجی و بی میلی جنسی در زنان،علت سرد مزاجی در زنان چیست

6 ماه پیش

تاثیر مزاج بر رابطه زناشویی

6 ماه پیش

بعد از رابطه زناشویی چه کنیم,بعد از رابطه چه بخوریم,بعد از رابطه جنسی چه باید کرد, باید و نباید بعد از رابطه ی جنسی

6 ماه پیش

نعوظ,راست شدن آلت,بلند شدن آلت صبحها,شق شدن آلت,اختلال نعوظ,خون در آلت تناسلی,علت نعوظ صبح,فواید نعوظ,نعوظ صبحگاهی مردان

6 ماه پیش

اضافه وزن,چاقی,سرطان سینه,زنان میانسال,فواید اضافه وزن برای زنان میانسال

6 ماه پیش

شور و اشتیاق در رابطه زن و شوهر

6 ماه پیش

آیا چشم می تواند گرایش جنسی و خواسته های جنسی ما را نشان دهد یا نه,سنجش میل جنسی زن و مرد از روی چشم

6 ماه پیش

بیشتر...