3 سال پیش
دزدی که سرقت را از روز اول مدرسه شروع کرد ایران آنلاین
یک روز از متهم «داور» پرسیدم چقدر تحصیلات داری؟ گفت روز اول که مدرسه رفته بودم زنگ تفریح مداد پاکن همه را برداشتم زیر پیراهنم قایم کردم همه بچه ها گریهکنان نزد معلم رفتند و موضوع را گفتند، معلم با ماژیک روی کاغذی نوشت این دزد است گردنم آویزان کرد و من دیگر مدرسه نرفتم.
خاطرهای از کارآگاه عیسی شفق
سال 1380 درحوالی میدان ونک، آفریقا، گاندی ومیدان آرژانتین در نیمههای شب سرقتهای ورود به عنف رخ میداد. سارقان دست و پای اهالی خانه را میبستند و پس از آزار و اذیت اهالی خانه اموال آنها را سرقت میکردند.
با چند نفر از مالباختهها که صحبت کردم همگی گفتند دزدان تعدادشان بیش ازچهار نفر و ترک زبان و حدودا 25 ساله هستند. آن زمان من درپایگاه سوم پلیس آگاهی در خیابان تخت طاووس ابتدای ترکمنستان خدمت میکردم وپرونده های سرقت منزل میگرفتم و پروندههای ورود به عنف در اداره پنجم که رییس آن سرهنگ بختکی بود، رسیدگی می شد.
یک روز پنجشنبه ساعت یک ظهر میخواستم از اداره خارج شوم که ازکلانتری 103 چهار متهم مظنون به سرقت منزل آوردند. آنها را شب قبل در کوچههای آفریقا با تیراندازی دستگیر کرده بودند. با دیدن آنها که از قضا ترک زبان بودند حدس زدم احتمالا فراوان همان سارقان آزارگر باشند.
اسامی آنها داور و ناصر وشهرام و راننده رابه یاد ندارم. پس ازتحقبقات تحت نظر قرارگرفتن آنها، روز شنبه رییس اداره جناب سرهنگ اصغر محمدی پرونده را به من ارجاع داد. پس از تهیه گزارش نزد قاضی پرونده مراجعه کردم و پس از توضیحات، متهمان را پس از صدور قرار تامین یک هفته در اختیار گرفتم وتحقیقات راشروع کردم.
طبق معمول متهمان اول منکر انجام سرقت شدند نهایتا زبانشان باز شد و ضمن اعتراف سرقت، همدستانشان بنامان حسین (حسین فری) اصغر خالدار و بهمن و چند نفر دیگر را نیز به عنوان همدست خود اعتراف کردند.
فردا اول صبح برای دستگیری افراد یاد شده به دروازه غار به یکی از خانههای قدیمی که دورتا دور اتاق بود معروف به خانه های «قمر خانمی» رفتیم و حسین که نفر اصلی بود با دو نفر دیگر دستگیر کردیم.
درزمان ورود یکی ازهمکارانمان بنام ستوان رمضانی را در حیاط مستقر کرده بودیم. داخل اتاق و درحال دستبند زدن به متهمان بودیم که صداى ایست ستوان رمضانی و بلافاصله صداى تیراندازی آمد. سریع بیرون آمدم. رمضانی گفت دو نفر ازبیرون وارد حیاط میشدند به محض دیدن من فرارکردند ایست دادم توجه نکردند به سمتشان تیراندازی کردم که یکی فرار کرد ودیگری را زدم و جلوی در افتاده.
بالا سرش رفتیم جای زخم و خونی نیافتیم اول فکر کردم تیر بسرش خورده پس ازبررسی بیشتر مشخص شد به ران پایش سابیده از ترس بیهوش شده. وقتی بهوش آمد به اتفاق بقیه به اداره منتقل شدند. متهم فراری که اسمش بهمن بود پس از تحقیقات نهایتا هشتاد و یک سرقت منزل که ازاین تعداد 17 فقره زورگیری توام با آزار و اذیت و پانزده فقره سرقت موتورسیکلت 300 فقره سرقت لوازم خودرو اعتراف کردند.
در یکی از سرقتها، حسین دست و پای مرد خانه را بسته و قصد آزار و اذیت وی را داشته که ناصر جوانمردی کرده چاقو را از کمرش بیرون کشیده به سمت حسین حمله میکند، میگوید ما برای دزدی آمدیم نه بیشرفی، آن وقت صاحبخانه دست و پا بسته و همسر و فرزند خردسالشان را نزد خود آورده و به حسین میگوید این تو و این هم اموال این خانه هرچی دوست داری بردار.پس از تکمیل تحقیقات وجمع آوری اموال مسروقه متهمین تحویل زندان شدند واموال مکشوفه تحویل صاحبانشان شدند.
یک روز از متهم «داور» پرسیدم چقدر تحصیلات داری؟ گفت روز اول که مدرسه رفته بودم زنگ تفریح مداد پاکن همه را برداشتم زیر پیراهنم قایم کردم همه بچه ها گریهکنان نزد معلم رفتند و موضوع را گفتند، معلم با ماژیک روی کاغذی نوشت این دزد است گردنم آویزان کرد و من دیگر مدرسه نرفتم. بنظرم اگر معلم چنین کاری نمیکرد سرنوشت این فرد این شکلی رقم نمیخورد تعلیم و تربیت اثرگذار هست.
روز دادگاهی مجرمان من هم به دادگاه رفتم. ضمن توضیحات مجدد از رییس دادگاه جناب جوادی که همشهری و آشنایی قبلی داشتم برای ناصر بخاطر آن عملکردش تخفیف مجازات خواستم و قاضی قبول کرد. برای ناصر پنج سال، دوسال کمتر از حسین حبس دادند پس از تحمل پنج سال آزاد و پس ازدو ماه تصادف وفوت کرد.
سرنوشت بقیه، شهرام داخل زندان با زندانی دیگری دعوا میکند و با دسته قاشق ( بصورت تیزی درآورده بوده) وی را به قتل میرساند و در نهایت اعدام میشود.
یکسال بعد
کلانتری 103 در بلوار آفریقا در نیمه شب به سه نفر مظنون شده دو نفرشان را دستگیر نفر سوم که بهمن بود باز فرار میکند این بار اتاقش را در دروازه غار شناسایی و در خواب دستگیر کردیم.همکارمان سروان پورمدرس مرا به وی معرفی کرد و از بهمن پرسید این افسر را میشناسی جواب داد خیر. با این لحن گفت خانه خراب، این شفق هست بهمن با شنیدن این حرف زانوهاش سست شد زمین افتاد با هزار مکافات انتقالش دادیم به اداره. در تحقیقات بهمن غیر از اعترافات با همدستان قبلی 50 سرقت از منازل با همدستان جدیدش را هم اعتراف کرد.
#اخبار منبع: ایران آنلاین
بیشتر...
تبلیغات
تبلیغات
مطالب مرتبط
مدیر دفتر شعر و موسیقی سازمان صداوسیما گفت: بعد از اینکه حضرت آقا برای عملیات وعده صادق شعر سرودند، شاعران پنج کشور نیز در این زمینه شعر سرودند.
یک ربع پیش
یک منتقد گفت: میتوان «نونخ ۵» را از نظر فرهنگی و قومی، بازتابدهنده اتحاد اقوام ایرانی با تمرکز بر دو قوم کرد و بلوچ دانست.
یک ربع پیش
آزمون سراسری گروه آزمایشی علوم تجربی راس ساعت ۸ صبح شروع شد.
13 دقیقه پیش
حجت الاسلام راجی گفت: 3 سخنرانی مهم رهبر انقلاب در موضوع جهاد تبیین، در جمع هیئتی ها بوده؛ ایشان روی ظرفیت هیئت برای جهاد تبیین حساب ویژه ای باز کرده اند.
2 دقیقه پیش
حجتالاسلام یعقوبی گیلانی گفت: حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) شعبهاى از حرم سیدالشهدا (ع) است و این فضیلتى بزرگ است.
یک ربع پیش
وزیر کشور گفت: مقدمات برگزاری دور دوم دوازدهمین دوره انتخابات مجلس فراهم شده است.
یک ربع پیش
اگر فکر میکنید رشته «آبیاری گیاهان دریایی» شوخی بامزهای است، بد نیست بدانید واقعاً رشتههای دانشگاهی مثل «زامبی شناسی»، «دلقک شناسی» و «آداب تماشای تلویزیون» در دنیا هستند که در ظاهر شبیه یک لطیفه محسوب میشوند
13 دقیقه پیش
درحالی که موضوع فرزندآوری و جلوگیری از سرعت گرفتن روند پیری جمعیت یکی از مهمترین سیاستهای دولتمردان است یکی از مهمترین سئوالها در میان زوجین و البته بخشهای آکادمیک سن مناسب فرزندآوری است.
2 دقیقه پیش
کلنگ احداث طرح زنجیره تولید و پرورش ماهیان سردابی با حضور استاندار قزوین به زمین زده شد.
یک ربع پیش
بیشتر...