کافه بوک |
10 ماه پیش

کتاب سوی دیگر اثر آلفرد کوبین

آلفرد کوبین در تنها رمان خود – یعنی کتاب سوی دیگر – سرگذشت یک طراح را روایت می‌کند و آنچه را بر این طراح در اقامت سه‌ساله‌ی خود در «سرزمین رؤیا» گذشته، شرح می‌دهد. این طراح به دعوت همکلاسی سابقش به این سرزمین، در دل قاره‌ی آسیا، می‌رود و سه سالِ سراسر ترس و وحشت را در این سرزمین و در شهری به نام مروارید سپری می‌کند. سوی دیگر داستان سفر این طراح به شهر رازآلود مروارید است، همچنین سفر به اعماق ضمیر ناخودآگاه.

آلفرد کوبین خود نقاش اتریشی صاحب‌نامی است که در دوره‌ای از زندگی در کار هنری‌اش دچار نوعی بحران می‌شود. او برای حل این مشکل رمان سوی دیگر را می‌نویسد و تصویرگری می‌کند. این رمان نخستین‌بار در ۱۹۰۹ منتشر شده است و در پژوهش‌های ادبی بارها با آثار آلن‌پو مقایسه شده است و دنیایی فانتزی – ذهنی را در فرآیندی تدریجی از بطن دنیای عینی استخراج می‌کند و به آن شکل می‌دهد.

در قسمتی از متن پشت جلد کتاب سوی دیگر آمده است:

آلفرد کوبین، تصویرگر اتریشی و نماینده برجسته سمبولیسم و اکسپرسیونیسم، در این تنها رمان خود، دنیایی فانتزی – ذهنی را از بطن دنیای عینی استخراج می‌کند و به آن شکل می‌دهد. راوی خیالی داستان، که او نیز طراح است، رویدادهای هولناکی را از اقامت سه ساله‌اش در «سرزمین رویا» با دقتی موشکافانه روایت می‌کند. جایی که در آن خورشید و ماه و ستاره هرگز دیده نمی‌شود، آسمانی تیره و خاکستری بر آن سنگینی می‌کند و ساکنانش در عین سود جستن از نیروی تخیل قوی، ذهنی آشفته و مشوش دارند. «سرزمین رویا» در مبارزه دو نیروی اصلی هستی، شوق مرگ و شور زندگی، سرانجام به نابودی کشیده می‌شود.

[ »معرفی ترجمه‌ای دیگر از علی اصغر حداد:کتاب مسخ– اثر فرانتس کافکا]

کتاب سوی دیگر

این رمان همان‌طور که اشاره شد، روایت مردی طراح است که به‌طور غیرمترقبه، نامه‌ای از دوستی دور دریافت می‌نماید که وی را به«سرزمین رویا»فرامی‌خواند. سرزمینی که یا بایستی در آن متولد شوی یا خیلی خاص باشی که به آن وارد شوی!

شخصیت اصلی با توضیحاتی که درباره این سرزمین می‌شنود با همسرش مجاب می‌شوند به این سفر تن دهند و به سرزمین رویاها قدم می‌گذارند.

کتاب را می توان به دو نیمه تقسیم کرد، نیمه ابتدایی کاملا رئال و شرح رسیدن طراح و همسرش به آن شهر است، نیمه دوم کاملا سورئال و پر از وحشت و ترس، شهری که نامش مروارید است هیچ گونه نور و درخششی در آن دیده نمی سود، آسمانش را همیشه ابری سیاه در بر گرفته و ماه و خورشید و ستارگان را پشت خود پنهان کرده تا همگی در تاریکی مطلق به سر ببرند.

اما آن‌ها در آغاز ورودشان تفاوتی احساس نمی‌کنند گویی همان روزمرگی‌ها و تلخی‌هاست تا زمانی که راوی در شهر «مروارید» یایتخت سرزمین شروع به طراحی می‌کند. طبقات اجتماعی و روانشناختی آنان انگاری همان است که بیرون از اینجا بود تا ناگاه با ورود یک «آمریکایی» معادلات سرزمین به‌هم می‌ریزد‌. شکافت‌ها و گسست‌ها رخ می‌نمایانند و یک رویارویی اتفاق می‌افتد.

خورشیدی در این سرزمین پیدا نیست.«در سرزمین رویا توهم عین واقعیت است.»پایه‌ی اصلی خوشبختی نه بر اساس دریافت‌ها و پاداش‌هاست بلکه بر پایه‌ی بلاهت و حماقت است. تنها تصوری از شادی وجود دارد و تئوریسینی که اکنون از او گفتن ممنوع است. شخصیت «پاترا» نیمه‌ی خدای‌گون سرزمین است که هرآنچه می‌خواهد انجام می‌دهد و شخصیت «آمریکایی» نیمه‌ی شیطانی اثر. تقابل این دو حوادثی ناب را می‌آفریند که پرسش‌های حیاتی را مطرح می‌نماید.

با ورود نیمه‌ی شیطانی غرایزی که خواب بوده‌اند یا نادیده انگاشته شده‌اند بیدار می‌شوند. شک پدید می‌آید و از پس آن شکافت و سپس هرکس بدلی پیدا می‌کند که چهره‌ی دیگر اوست و خوابی که همه را می‌رباید و پس از بیداری شهر در تصرف حیوانات است. حیوانات هستند که بر جامعه حکمفرمایی می‌کنند. جابجایی عجیبی بین انسان و حیوان اتفاق می‌افتد.

در روایت یک تقابل ایمان و بی‌ایمانی هست که در سایه‌ی نیروی خیر و شر حادث می‌شود. خیری در سایه که بایستی انتظارش را معنا کرد و شری دوست‌داشتنی و ملموس. پیروزی از آن کیست؟ داستان به دور از کلیشه‌های رایج پاسخ‌ مخاطب را می‌دهد.

کتاب سوی دیگری هم می‌تواند یک دنیای فانتزی و جدید باشد و هم می‌تواند همین دنیایی باشد که اکنون درش هستیم. تقابل تخیل و نیستی، شور زندگی و عشق به مرگ ناباورانه در این کتاب پرداخته شده و نویسنده نیز به درستی اشاره می‌کند که:

جهنم واقعی در این است که این بازی دو پهلوی متضاد در درون ما ادامه می‌یابد.

اثر کوبین داستان نابی است که مخاطب را به سمت کشف و بازی ذهنی می‌راند. نیمه‌ی نخست اثر بسترسازی رئالی است که به فانتزی و سپس به سورئالیسمی سمبلیک می‌رسد که مخاطب کتاب را دیگر رها نخواهد کرد.

منتقدان این رمان را به کابوسی سورئالیستی تشبیه کرده‌اند و ظاهراً کتاب سوی دیگر یکی از معدود آثار مورد علاقه کافکا نیز بود. همچنین گفته می‌شود کتاب «قصر» از کافکا، تحت تاثیر کتاب سوی دیگر آفریده شده. به اعتقاد من، در این رمان به اندازه ده‌ رمان مطلب وجود دارد. اگر به دنبال داستانی فانتزی با درون‌مایه تاریک و هولناک هستید، «سوی دیگر» می‌تواند شما را غافلگیر کند.

[معرفی کتاب:کتاب وقت رفتن– اثر یوزف وینکلر]

کتاب سوی دیگر

جملاتی از متن کتاب

در میان آشنایان دوران نوجوانی من انسان عجیبی بود که داستانش به راستی ارزش آن را دارد که از چنگال فراموشی رهانده شود. من تا آن‌جا که توان داشتم کوشیدم دست‌کم بخشی از رویدادهای نادری را که با نام کلائوس پاترا در ارتباط بود مطابق با واقعیت بازگو کنم، آن‌طور که شایسته‌ی یک شاهد عینی است. در حین نگارش، با پدیده‌ی غریبی روبه‌رو شدم: در حالی که رویدادهای از سر گذرانده‌ام را با دقت روی کاغذ می‌آوردم ناخواسته و به گونه‌ای نامحسوس به توصیف صحنه‌هایی پرداختم که امکان ندارد خود شاهد وقوعشان بوده باشم و مسلماً شرح آن‌ها را از زبان کسی هم نشنیده‌ام. همگان پی خواهند برد که چگونه حضور پاترا موجب شد در سراسر یک سرزمین به نیروی تخیل، پدیده‌هایی بس نادر بروز کنند. تیزبینی اسرار آمیز من هم به یقین از همین جا ناشی می‌شود. کسانی که خواهان توضیح هستند به آثار پرمحتوای کاوشگران روح ما رجوع کنند.

در سرزمین رویا به هر طرف که نگاه می‌کردی، همه‌چیز مات و بی‌رنگ و رو بود. یک روز موقع اصلاح صورت به وسعت این تیرگی پی می‌برم.

ما همه کوچنده‌ایم، همه بی‌استثنا. در آغاز پیدایشِ بشر این‌گونه بود و همواره این‌گونه خواهد ماند. از کهن‌ترین اقوام مهاجر تا مسافران خوشگذران، از هجوم‌های غارتگرانه تا سفرهای اکتشافی جدید – انگیزه‌ها گوناگونند، اما کوچ همان کوچ است. پا، سُم، چرخ، نیروی بخار، برق، بنزین و هرچه که پیدا شود، وسیله هرچه می‌خواهد باشد، کوچ از میان نمی‌رود. آدمی چه راهی مهمانخانه شود، چه به دور زمین بگردد: در هر حال کوچ می‌کند، و تمام حیوانات همراه او، گاهی به این‌سو، گاهی به آن‌سو.

چه خیرخواه است مرگ، و همه در گریز از او چه دست و پایی می‌زنند! به دنبال نشانه‌های او، کنجکاوانه در هر چهره دقیق می‌شدم، بوسه‌هایش در هر چین و چروک ایام پیری کشف می‌کردم. هربار با چهره‌ای نو بر من عیان می‌شد. چه خوش‌آیند بود رنگ‌هایش! نگاهش چنان فریبنده و درخشان بود که قوی‌ترین‌ها هم به ناچار تسلیمش می‌شدند. سپس نقاب از چهره می‌کشید و میرانده او را عریان می‌دید میان تلالو الماس‌ها، میان هزاران تراشه طولانی.

برای جلوگیری از شیوع بیماری‌های همگانی، به رویایی‌ها دستور داده شد تمام لاشه‌ها را به رودخانه بریزند. اما فقط بخش کوچکی از این دستور عملی بود. چون مردم جرئت نداشتند وارد خانه‌های نیمه ویران شوند.

هنرمند جماعت به ندرت ممکن است آدم واقعا بدی باشد؛ این یا آن بدجنسی کوچک بله، ولی بیش از نه. احساسات ما به حقه‌بازی‌های بزرگ فرصت خودنمایی نمی‌دهند. ما روحمان را در کارهامان آشکار می‌کنیم، طوری که هرکس می‌تواند به وضوح ببیند که هنرمند تحت شرایطی خاص به چه آدم بدی ممکن است تبدیل شود. هنر یک جور سوپاپ اطمینان است.

ناگهان وحشت‌زده دیدم «من» من از بی‌شمار «من»‌ها تشکیل شده است؛ «من»هایی که هر لحظه یکی پشت دیگری کمین کرده بود. هر یک از «من»های بعدی بزرگ‌تر و تودارتر به نظر می‌رسید. آخرین‌ها از محدوده‌ی درک من بیرون می‌زدند و در سایه فرو می‌رفتند. هر یک از این «من»ها طرز تلقی خود را داشت. از دیدگاه زندگی جسمانی٬ استنباط مرگ به عنوان نقطه‌ی پایان درست بود اما در مرحله‌ی بالاتر از شناخت٬ آدم‌ها اصلن وجود نداشتند؛ در نتیجه نمی‌توانست چیزی به پایان برسد. آدمی‌زاد به عنوان فرد از میان می‌رود و دیگر به فردیت نیازی نیست‌.

مشخصات کتاب
  • عنوان: کتاب سوی دیگر
  • نویسنده: آلفرد کوبین
  • ترجمه: علی اصغر حداد
  • انتشارات: ماهی
  • تعداد صفحات: ۲۸۰

نظر شما در موردکتاب سوی دیگرچیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. اگر این کتاب را نخوانده‌اید، آیا به مطالعه آن علاقه‌مند شدید؟

[لینک:کانال تلگرام کافه بوک]


» معرفی چند کتاب دیگر از نشر ماهی:

  1. رمان بی قراری
  2. رمان اشتیلر
  3. رمان مرده‌ها جوان می‌مانند

آلفرد کوبین در تنها رمان خود – یعنی کتاب سوی دیگر – سرگذشت یک طراح را روایت می‌کند و آنچه را بر این طراح در اقامت سه‌ساله‌ی خود در «سرزمین رؤیا» گذشته، شرح می‌دهد. این طراح به دعوت همکلاسی سابقش به این سرزمین، در دل قاره‌ی آسیا، می‌رود و سه سالِ سراسر ترس و وحشت را در این سرزمین و در شهری به نام مروارید سپری می‌کند. سوی دیگر داستان سفر این طراح به شهر رازآلود مروارید است، همچنین سفر به اعماق ضمیر ناخودآگاه.

آلفرد کوبین خود نقاش اتریشی صاحب‌نامی است که در دوره‌ای از زندگی در کار هنری‌اش دچار نوعی بحران می‌شود. او برای حل این مشکل رمان سوی دیگر را می‌نویسد و تصویرگری می‌کند. این رمان نخستین‌بار در ۱۹۰۹ منتشر شده است و در پژوهش‌های ادبی بارها با آثار آلن‌پو مقایسه شده است و دنیایی فانتزی – ذهنی را در فرآیندی تدریجی از بطن دنیای عینی استخراج می‌کند و به آن شکل می‌دهد.

در قسمتی از متن پشت جلد کتاب سوی دیگر آمده است:

آلفرد کوبین، تصویرگر اتریشی و نماینده برجسته سمبولیسم و اکسپرسیونیسم، در این تنها رمان خود، دنیایی فانتزی – ذهنی را از بطن دنیای عینی استخراج می‌کند و به آن شکل می‌دهد. راوی خیالی داستان، که او نیز طراح است، رویدادهای هولناکی را از اقامت سه ساله‌اش در «سرزمین رویا» با دقتی موشکافانه روایت می‌کند. جایی که در آن خورشید و ماه و ستاره هرگز دیده نمی‌شود، آسمانی تیره و خاکستری بر آن سنگینی می‌کند و ساکنانش در عین سود جستن از نیروی تخیل قوی، ذهنی آشفته و مشوش دارند. «سرزمین رویا» در مبارزه دو نیروی اصلی هستی، شوق مرگ و شور زندگی، سرانجام به نابودی کشیده می‌شود.

[ »معرفی ترجمه‌ای دیگر از علی اصغر حداد:کتاب مسخ– اثر فرانتس کافکا]

کتاب سوی دیگر

این رمان همان‌طور که اشاره شد، روایت مردی طراح است که به‌طور غیرمترقبه، نامه‌ای از دوستی دور دریافت می‌نماید که وی را به«سرزمین رویا»فرامی‌خواند. سرزمینی که یا بایستی در آن متولد شوی یا خیلی خاص باشی که به آن وارد شوی!

شخصیت اصلی با توضیحاتی که درباره این سرزمین می‌شنود با همسرش مجاب می‌شوند به این سفر تن دهند و به سرزمین رویاها قدم می‌گذارند.

کتاب را می توان به دو نیمه تقسیم کرد، نیمه ابتدایی کاملا رئال و شرح رسیدن طراح و همسرش به آن شهر است، نیمه دوم کاملا سورئال و پر از وحشت و ترس، شهری که نامش مروارید است هیچ گونه نور و درخششی در آن دیده نمی سود، آسمانش را همیشه ابری سیاه در بر گرفته و ماه و خورشید و ستارگان را پشت خود پنهان کرده تا همگی در تاریکی مطلق به سر ببرند.

اما آن‌ها در آغاز ورودشان تفاوتی احساس نمی‌کنند گویی همان روزمرگی‌ها و تلخی‌هاست تا زمانی که راوی در شهر «مروارید» یایتخت سرزمین شروع به طراحی می‌کند. طبقات اجتماعی و روانشناختی آنان انگاری همان است که بیرون از اینجا بود تا ناگاه با ورود یک «آمریکایی» معادلات سرزمین به‌هم می‌ریزد‌. شکافت‌ها و گسست‌ها رخ می‌نمایانند و یک رویارویی اتفاق می‌افتد.

خورشیدی در این سرزمین پیدا نیست.«در سرزمین رویا توهم عین واقعیت است.»پایه‌ی اصلی خوشبختی نه بر اساس دریافت‌ها و پاداش‌هاست بلکه بر پایه‌ی بلاهت و حماقت است. تنها تصوری از شادی وجود دارد و تئوریسینی که اکنون از او گفتن ممنوع است. شخصیت «پاترا» نیمه‌ی خدای‌گون سرزمین است که هرآنچه می‌خواهد انجام می‌دهد و شخصیت «آمریکایی» نیمه‌ی شیطانی اثر. تقابل این دو حوادثی ناب را می‌آفریند که پرسش‌های حیاتی را مطرح می‌نماید.

با ورود نیمه‌ی شیطانی غرایزی که خواب بوده‌اند یا نادیده انگاشته شده‌اند بیدار می‌شوند. شک پدید می‌آید و از پس آن شکافت و سپس هرکس بدلی پیدا می‌کند که چهره‌ی دیگر اوست و خوابی که همه را می‌رباید و پس از بیداری شهر در تصرف حیوانات است. حیوانات هستند که بر جامعه حکمفرمایی می‌کنند. جابجایی عجیبی بین انسان و حیوان اتفاق می‌افتد.

در روایت یک تقابل ایمان و بی‌ایمانی هست که در سایه‌ی نیروی خیر و شر حادث می‌شود. خیری در سایه که بایستی انتظارش را معنا کرد و شری دوست‌داشتنی و ملموس. پیروزی از آن کیست؟ داستان به دور از کلیشه‌های رایج پاسخ‌ مخاطب را می‌دهد.

کتاب سوی دیگری هم می‌تواند یک دنیای فانتزی و جدید باشد و هم می‌تواند همین دنیایی باشد که اکنون درش هستیم. تقابل تخیل و نیستی، شور زندگی و عشق به مرگ ناباورانه در این کتاب پرداخته شده و نویسنده نیز به درستی اشاره می‌کند که:

جهنم واقعی در این است که این بازی دو پهلوی متضاد در درون ما ادامه می‌یابد.

اثر کوبین داستان نابی است که مخاطب را به سمت کشف و بازی ذهنی می‌راند. نیمه‌ی نخست اثر بسترسازی رئالی است که به فانتزی و سپس به سورئالیسمی سمبلیک می‌رسد که مخاطب کتاب را دیگر رها نخواهد کرد.

منتقدان این رمان را به کابوسی سورئالیستی تشبیه کرده‌اند و ظاهراً کتاب سوی دیگر یکی از معدود آثار مورد علاقه کافکا نیز بود. همچنین گفته می‌شود کتاب «قصر» از کافکا، تحت تاثیر کتاب سوی دیگر آفریده شده. به اعتقاد من، در این رمان به اندازه ده‌ رمان مطلب وجود دارد. اگر به دنبال داستانی فانتزی با درون‌مایه تاریک و هولناک هستید، «سوی دیگر» می‌تواند شما را غافلگیر کند.

[معرفی کتاب:کتاب وقت رفتن– اثر یوزف وینکلر]

کتاب سوی دیگر

جملاتی از متن کتاب

در میان آشنایان دوران نوجوانی من انسان عجیبی بود که داستانش به راستی ارزش آن را دارد که از چنگال فراموشی رهانده شود. من تا آن‌جا که توان داشتم کوشیدم دست‌کم بخشی از رویدادهای نادری را که با نام کلائوس پاترا در ارتباط بود مطابق با واقعیت بازگو کنم، آن‌طور که شایسته‌ی یک شاهد عینی است. در حین نگارش، با پدیده‌ی غریبی روبه‌رو شدم: در حالی که رویدادهای از سر گذرانده‌ام را با دقت روی کاغذ می‌آوردم ناخواسته و به گونه‌ای نامحسوس به توصیف صحنه‌هایی پرداختم که امکان ندارد خود شاهد وقوعشان بوده باشم و مسلماً شرح آن‌ها را از زبان کسی هم نشنیده‌ام. همگان پی خواهند برد که چگونه حضور پاترا موجب شد در سراسر یک سرزمین به نیروی تخیل، پدیده‌هایی بس نادر بروز کنند. تیزبینی اسرار آمیز من هم به یقین از همین جا ناشی می‌شود. کسانی که خواهان توضیح هستند به آثار پرمحتوای کاوشگران روح ما رجوع کنند.

در سرزمین رویا به هر طرف که نگاه می‌کردی، همه‌چیز مات و بی‌رنگ و رو بود. یک روز موقع اصلاح صورت به وسعت این تیرگی پی می‌برم.

ما همه کوچنده‌ایم، همه بی‌استثنا. در آغاز پیدایشِ بشر این‌گونه بود و همواره این‌گونه خواهد ماند. از کهن‌ترین اقوام مهاجر تا مسافران خوشگذران، از هجوم‌های غارتگرانه تا سفرهای اکتشافی جدید – انگیزه‌ها گوناگونند، اما کوچ همان کوچ است. پا، سُم، چرخ، نیروی بخار، برق، بنزین و هرچه که پیدا شود، وسیله هرچه می‌خواهد باشد، کوچ از میان نمی‌رود. آدمی چه راهی مهمانخانه شود، چه به دور زمین بگردد: در هر حال کوچ می‌کند، و تمام حیوانات همراه او، گاهی به این‌سو، گاهی به آن‌سو.

چه خیرخواه است مرگ، و همه در گریز از او چه دست و پایی می‌زنند! به دنبال نشانه‌های او، کنجکاوانه در هر چهره دقیق می‌شدم، بوسه‌هایش در هر چین و چروک ایام پیری کشف می‌کردم. هربار با چهره‌ای نو بر من عیان می‌شد. چه خوش‌آیند بود رنگ‌هایش! نگاهش چنان فریبنده و درخشان بود که قوی‌ترین‌ها هم به ناچار تسلیمش می‌شدند. سپس نقاب از چهره می‌کشید و میرانده او را عریان می‌دید میان تلالو الماس‌ها، میان هزاران تراشه طولانی.

برای جلوگیری از شیوع بیماری‌های همگانی، به رویایی‌ها دستور داده شد تمام لاشه‌ها را به رودخانه بریزند. اما فقط بخش کوچکی از این دستور عملی بود. چون مردم جرئت نداشتند وارد خانه‌های نیمه ویران شوند.

هنرمند جماعت به ندرت ممکن است آدم واقعا بدی باشد؛ این یا آن بدجنسی کوچک بله، ولی بیش از نه. احساسات ما به حقه‌بازی‌های بزرگ فرصت خودنمایی نمی‌دهند. ما روحمان را در کارهامان آشکار می‌کنیم، طوری که هرکس می‌تواند به وضوح ببیند که هنرمند تحت شرایطی خاص به چه آدم بدی ممکن است تبدیل شود. هنر یک جور سوپاپ اطمینان است.

ناگهان وحشت‌زده دیدم «من» من از بی‌شمار «من»‌ها تشکیل شده است؛ «من»هایی که هر لحظه یکی پشت دیگری کمین کرده بود. هر یک از «من»های بعدی بزرگ‌تر و تودارتر به نظر می‌رسید. آخرین‌ها از محدوده‌ی درک من بیرون می‌زدند و در سایه فرو می‌رفتند. هر یک از این «من»ها طرز تلقی خود را داشت. از دیدگاه زندگی جسمانی٬ استنباط مرگ به عنوان نقطه‌ی پایان درست بود اما در مرحله‌ی بالاتر از شناخت٬ آدم‌ها اصلن وجود نداشتند؛ در نتیجه نمی‌توانست چیزی به پایان برسد. آدمی‌زاد به عنوان فرد از میان می‌رود و دیگر به فردیت نیازی نیست‌.

مشخصات کتاب
  • عنوان: کتاب سوی دیگر
  • نویسنده: آلفرد کوبین
  • ترجمه: علی اصغر حداد
  • انتشارات: ماهی
  • تعداد صفحات: ۲۸۰

نظر شما در موردکتاب سوی دیگرچیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. اگر این کتاب را نخوانده‌اید، آیا به مطالعه آن علاقه‌مند شدید؟

[لینک:کانال تلگرام کافه بوک]


» معرفی چند کتاب دیگر از نشر ماهی:

  1. رمان بی قراری
  2. رمان اشتیلر
  3. رمان مرده‌ها جوان می‌مانند

آلفرد کوبین در تنها رمان خود – یعنی کتاب سوی دیگر – سرگذشت یک طراح را روایت می‌کند و آنچه را بر این طراح در اقامت سه‌ساله‌ی خود در «سرزمین رؤیا» گذشته، شرح می‌دهد. این طراح به دعوت همکلاسی سابقش به این سرزمین، در دل قاره‌ی آسیا، می‌رود و سه سالِ سراسر ترس و وحشت را در این سرزمین و در شهری به نام مروارید سپری می‌کند. سوی دیگر داستان سفر این طراح به شهر رازآلود مروارید است، همچنین سفر به اعماق ضمیر ناخودآگاه.

آلفرد کوبین خود نقاش اتریشی صاحب‌نامی است که در دوره‌ای از زندگی در کار هنری‌اش دچار نوعی بحران می‌شود. او برای حل این مشکل رمان سوی دیگر را می‌نویسد و تصویرگری می‌کند. این رمان نخستین‌بار در ۱۹۰۹ منتشر شده است و در پژوهش‌های ادبی بارها با آثار آلن‌پو مقایسه شده است و دنیایی فانتزی – ذهنی را در فرآیندی تدریجی از بطن دنیای عینی استخراج می‌کند و به آن شکل می‌دهد.

در قسمتی از متن پشت جلد کتاب سوی دیگر آمده است:

آلفرد کوبین، تصویرگر اتریشی و نماینده برجسته سمبولیسم و اکسپرسیونیسم، در این تنها رمان خود، دنیایی فانتزی – ذهنی را از بطن دنیای عینی استخراج می‌کند و به آن شکل می‌دهد. راوی خیالی داستان، که او نیز طراح است، رویدادهای هولناکی را از اقامت سه ساله‌اش در «سرزمین رویا» با دقتی موشکافانه روایت می‌کند. جایی که در آن خورشید و ماه و ستاره هرگز دیده نمی‌شود، آسمانی تیره و خاکستری بر آن سنگینی می‌کند و ساکنانش در عین سود جستن از نیروی تخیل قوی، ذهنی آشفته و مشوش دارند. «سرزمین رویا» در مبارزه دو نیروی اصلی هستی، شوق مرگ و شور زندگی، سرانجام به نابودی کشیده می‌شود.

[ »معرفی ترجمه‌ای دیگر از علی اصغر حداد:کتاب مسخ– اثر فرانتس کافکا]

کتاب سوی دیگر

این رمان همان‌طور که اشاره شد، روایت مردی طراح است که به‌طور غیرمترقبه، نامه‌ای از دوستی دور دریافت می‌نماید که وی را به«سرزمین رویا»فرامی‌خواند. سرزمینی که یا بایستی در آن متولد شوی یا خیلی خاص باشی که به آن وارد شوی!

شخصیت اصلی با توضیحاتی که درباره این سرزمین می‌شنود با همسرش مجاب می‌شوند به این سفر تن دهند و به سرزمین رویاها قدم می‌گذارند.

کتاب را می توان به دو نیمه تقسیم کرد، نیمه ابتدایی کاملا رئال و شرح رسیدن طراح و همسرش به آن شهر است، نیمه دوم کاملا سورئال و پر از وحشت و ترس، شهری که نامش مروارید است هیچ گونه نور و درخششی در آن دیده نمی سود، آسمانش را همیشه ابری سیاه در بر گرفته و ماه و خورشید و ستارگان را پشت خود پنهان کرده تا همگی در تاریکی مطلق به سر ببرند.

اما آن‌ها در آغاز ورودشان تفاوتی احساس نمی‌کنند گویی همان روزمرگی‌ها و تلخی‌هاست تا زمانی که راوی در شهر «مروارید» یایتخت سرزمین شروع به طراحی می‌کند. طبقات اجتماعی و روانشناختی آنان انگاری همان است که بیرون از اینجا بود تا ناگاه با ورود یک «آمریکایی» معادلات سرزمین به‌هم می‌ریزد‌. شکافت‌ها و گسست‌ها رخ می‌نمایانند و یک رویارویی اتفاق می‌افتد.

خورشیدی در این سرزمین پیدا نیست.«در سرزمین رویا توهم عین واقعیت است.»پایه‌ی اصلی خوشبختی نه بر اساس دریافت‌ها و پاداش‌هاست بلکه بر پایه‌ی بلاهت و حماقت است. تنها تصوری از شادی وجود دارد و تئوریسینی که اکنون از او گفتن ممنوع است. شخصیت «پاترا» نیمه‌ی خدای‌گون سرزمین است که هرآنچه می‌خواهد انجام می‌دهد و شخصیت «آمریکایی» نیمه‌ی شیطانی اثر. تقابل این دو حوادثی ناب را می‌آفریند که پرسش‌های حیاتی را مطرح می‌نماید.

با ورود نیمه‌ی شیطانی غرایزی که خواب بوده‌اند یا نادیده انگاشته شده‌اند بیدار می‌شوند. شک پدید می‌آید و از پس آن شکافت و سپس هرکس بدلی پیدا می‌کند که چهره‌ی دیگر اوست و خوابی که همه را می‌رباید و پس از بیداری شهر در تصرف حیوانات است. حیوانات هستند که بر جامعه حکمفرمایی می‌کنند. جابجایی عجیبی بین انسان و حیوان اتفاق می‌افتد.

در روایت یک تقابل ایمان و بی‌ایمانی هست که در سایه‌ی نیروی خیر و شر حادث می‌شود. خیری در سایه که بایستی انتظارش را معنا کرد و شری دوست‌داشتنی و ملموس. پیروزی از آن کیست؟ داستان به دور از کلیشه‌های رایج پاسخ‌ مخاطب را می‌دهد.

کتاب سوی دیگری هم می‌تواند یک دنیای فانتزی و جدید باشد و هم می‌تواند همین دنیایی باشد که اکنون درش هستیم. تقابل تخیل و نیستی، شور زندگی و عشق به مرگ ناباورانه در این کتاب پرداخته شده و نویسنده نیز به درستی اشاره می‌کند که:

جهنم واقعی در این است که این بازی دو پهلوی متضاد در درون ما ادامه می‌یابد.

اثر کوبین داستان نابی است که مخاطب را به سمت کشف و بازی ذهنی می‌راند. نیمه‌ی نخست اثر بسترسازی رئالی است که به فانتزی و سپس به سورئالیسمی سمبلیک می‌رسد که مخاطب کتاب را دیگر رها نخواهد کرد.

منتقدان این رمان را به کابوسی سورئالیستی تشبیه کرده‌اند و ظاهراً کتاب سوی دیگر یکی از معدود آثار مورد علاقه کافکا نیز بود. همچنین گفته می‌شود کتاب «قصر» از کافکا، تحت تاثیر کتاب سوی دیگر آفریده شده. به اعتقاد من، در این رمان به اندازه ده‌ رمان مطلب وجود دارد. اگر به دنبال داستانی فانتزی با درون‌مایه تاریک و هولناک هستید، «سوی دیگر» می‌تواند شما را غافلگیر کند.

[معرفی کتاب:کتاب وقت رفتن– اثر یوزف وینکلر]

کتاب سوی دیگر

جملاتی از متن کتاب

در میان آشنایان دوران نوجوانی من انسان عجیبی بود که داستانش به راستی ارزش آن را دارد که از چنگال فراموشی رهانده شود. من تا آن‌جا که توان داشتم کوشیدم دست‌کم بخشی از رویدادهای نادری را که با نام کلائوس پاترا در ارتباط بود مطابق با واقعیت بازگو کنم، آن‌طور که شایسته‌ی یک شاهد عینی است. در حین نگارش، با پدیده‌ی غریبی روبه‌رو شدم: در حالی که رویدادهای از سر گذرانده‌ام را با دقت روی کاغذ می‌آوردم ناخواسته و به گونه‌ای نامحسوس به توصیف صحنه‌هایی پرداختم که امکان ندارد خود شاهد وقوعشان بوده باشم و مسلماً شرح آن‌ها را از زبان کسی هم نشنیده‌ام. همگان پی خواهند برد که چگونه حضور پاترا موجب شد در سراسر یک سرزمین به نیروی تخیل، پدیده‌هایی بس نادر بروز کنند. تیزبینی اسرار آمیز من هم به یقین از همین جا ناشی می‌شود. کسانی که خواهان توضیح هستند به آثار پرمحتوای کاوشگران روح ما رجوع کنند.

در سرزمین رویا به هر طرف که نگاه می‌کردی، همه‌چیز مات و بی‌رنگ و رو بود. یک روز موقع اصلاح صورت به وسعت این تیرگی پی می‌برم.

ما همه کوچنده‌ایم، همه بی‌استثنا. در آغاز پیدایشِ بشر این‌گونه بود و همواره این‌گونه خواهد ماند. از کهن‌ترین اقوام مهاجر تا مسافران خوشگذران، از هجوم‌های غارتگرانه تا سفرهای اکتشافی جدید – انگیزه‌ها گوناگونند، اما کوچ همان کوچ است. پا، سُم، چرخ، نیروی بخار، برق، بنزین و هرچه که پیدا شود، وسیله هرچه می‌خواهد باشد، کوچ از میان نمی‌رود. آدمی چه راهی مهمانخانه شود، چه به دور زمین بگردد: در هر حال کوچ می‌کند، و تمام حیوانات همراه او، گاهی به این‌سو، گاهی به آن‌سو.

چه خیرخواه است مرگ، و همه در گریز از او چه دست و پایی می‌زنند! به دنبال نشانه‌های او، کنجکاوانه در هر چهره دقیق می‌شدم، بوسه‌هایش در هر چین و چروک ایام پیری کشف می‌کردم. هربار با چهره‌ای نو بر من عیان می‌شد. چه خوش‌آیند بود رنگ‌هایش! نگاهش چنان فریبنده و درخشان بود که قوی‌ترین‌ها هم به ناچار تسلیمش می‌شدند. سپس نقاب از چهره می‌کشید و میرانده او را عریان می‌دید میان تلالو الماس‌ها، میان هزاران تراشه طولانی.

برای جلوگیری از شیوع بیماری‌های همگانی، به رویایی‌ها دستور داده شد تمام لاشه‌ها را به رودخانه بریزند. اما فقط بخش کوچکی از این دستور عملی بود. چون مردم جرئت نداشتند وارد خانه‌های نیمه ویران شوند.

هنرمند جماعت به ندرت ممکن است آدم واقعا بدی باشد؛ این یا آن بدجنسی کوچک بله، ولی بیش از نه. احساسات ما به حقه‌بازی‌های بزرگ فرصت خودنمایی نمی‌دهند. ما روحمان را در کارهامان آشکار می‌کنیم، طوری که هرکس می‌تواند به وضوح ببیند که هنرمند تحت شرایطی خاص به چه آدم بدی ممکن است تبدیل شود. هنر یک جور سوپاپ اطمینان است.

ناگهان وحشت‌زده دیدم «من» من از بی‌شمار «من»‌ها تشکیل شده است؛ «من»هایی که هر لحظه یکی پشت دیگری کمین کرده بود. هر یک از «من»های بعدی بزرگ‌تر و تودارتر به نظر می‌رسید. آخرین‌ها از محدوده‌ی درک من بیرون می‌زدند و در سایه فرو می‌رفتند. هر یک از این «من»ها طرز تلقی خود را داشت. از دیدگاه زندگی جسمانی٬ استنباط مرگ به عنوان نقطه‌ی پایان درست بود اما در مرحله‌ی بالاتر از شناخت٬ آدم‌ها اصلن وجود نداشتند؛ در نتیجه نمی‌توانست چیزی به پایان برسد. آدمی‌زاد به عنوان فرد از میان می‌رود و دیگر به فردیت نیازی نیست‌.

مشخصات کتاب
  • عنوان: کتاب سوی دیگر
  • نویسنده: آلفرد کوبین
  • ترجمه: علی اصغر حداد
  • انتشارات: ماهی
  • تعداد صفحات: ۲۸۰

نظر شما در موردکتاب سوی دیگرچیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. اگر این کتاب را نخوانده‌اید، آیا به مطالعه آن علاقه‌مند شدید؟

[لینک:کانال تلگرام کافه بوک]


» معرفی چند کتاب دیگر از نشر ماهی:

  1. رمان بی قراری
  2. رمان اشتیلر
  3. رمان مرده‌ها جوان می‌مانند
در مقدمه‌ی کتاب درباره کشتن به قلم نویسنده آمده است: «کشتن می‌تواند یک مردن ساده باشد، آن هم وقتی آرزویش را داری. کشتن می‌تواند ناگزیر...
نویسنده کتاب خانه‌ام آتش گرفته است یعنی آریل دورفمن، زاده ۶ می ۱۹۴۲، نویسنده، نمایشنامه‌نویس، روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر اهل شیلی - آمریکا است....
کتاب ببر سفید روایتی تلخ از زبان مردى هندى به نام بالرام است. بالرام شخصيتى ساده و در عين حال عاصى است كه از دل...
کتاب رودخانه مه‌آلود و داستان‌های دیگر شامل ۱۴ داستان کوتاه از یک نویسنده‌ی توانای ژاپنی‌ست که در آن‌ها می‌توان امتزاج روح ژاپنی با سبک غربی...
پیان هی‌یونگ نویسنده کتاب گودال متولد ۱۹۷۲ یکی از نویسندگان مطرح کره جنوبی است. او مدرک کارشناسی خود را در نویسندگی خلاق و مدرک کارشناسی...
کتاب خاطرات یک ابله سیاسی روایتگر زندگی مردمی است که در فجایعی که کشورشان باعث و بانی اصلی آن بوده‌ نقشی نداشتند اما آتشی که...
کتاب خانه‌ای که در آن مرده بودم بیست و یکمین کتاب از مجموعه ادبیات پلیسی امروز جهان است که از سوی نشر قطره زیر نظر...
ما در وب‌سایت معرفی کتاب کافه‌بوک همواره تلاش می‌کنیم تا به شما مخاطبان گرامی در انتخاب کتاب خوب برای مطالعه کمک کنیم. تا امروز بیشتر...


#‌رمان #‌رمان_خارجی منبع: کافه بوک

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط

به گزارش همشهری آنلاین، معاون بهداشت وزارت بهداشت با اعلام این خبر در هفتمین جلسه کمیسیون دائمی شورای عالی سلامت و امنیت غذایی گفت: اجرای برنامه...

6 ماه پیش

همشهری - سعیده مرادی: قدمت آسیاب والی به دوره قاجار برمی‌گردد؛ آسیابی که با نیروی آب، گندم را آرد و تنورهای چندین نانوای دور و نزدیک شهر را روشن نگه‌...

6 ماه پیش

به گزارش همشهری آنلاین امید حامدی‌فر بازیکن جنوبی استقلال که فصل گذشته به این تیم پیوسته بود و در این فصل ماجراهایی عجیبی را تا به اینجا پشت سر...

6 ماه پیش

اطلاعات آنلاین نوشت: آویشن برای تقویت اعصاب، درمان افسردگی، خستگی و بی‌خوابی مفید است و باعث کاهش فشارخون و چربی خون می‌شود. علی حسین بیرانوند اظهار...

6 ماه پیش

به گزارش همشهری آنلاین آیت الله سید نصیر حسینی نماینده ولی فقیه در کهگیلویه و بویراحمد و امام جمعه یاسوج، فرماندار شهرستان بویراحمد، مدیر کل ستاد...

6 ماه پیش

به گزارش ایسنا، غلامرضا رضایی ـ معاون حج و عمره سازمان حج و زیارت ـ در این نشست، به آمادگی واحدهای مختلف مجموعه حج و زیارت برای ازسرگیری سفرهای عمره...

6 ماه پیش

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از مشاور رسانه‌ای پروژه، پوستر رسمی فیلم کوتاه مدیر مدرسه به کارگردانی میکائیل دیانی و تهیه‌کنندگی سیدمحمدهادی آقاجانی...

6 ماه پیش

به گزارش خبرنگار ایسنا، عصر امروز ۲۴ مهر ماه این جلسه با حضور محمد مهدی عسگرپور رییس هیات مدیره خانه سینما، محسن امیریوسفی رییس کانون کارگردانان...

6 ماه پیش

به گزارش ایسنا، لغو یکطرفه روادید با ۶۷ کشور پیشنهاد وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به دولت بوده که با هدف جذب گردشگران بیشتر، تسهیل...

6 ماه پیش

بیشتر...