مجید شاپوری کمدین مشهور دهه هفتاد که به تازگی در برنامه جوکر حضور پیدا کرده، در گفت و گو با ایران آنلاین، می گوید: درآمدم نسبت به دهه هفتاد بی نهایت کاهش پیدا کرده است برای اینکه فعالیت هنری ام کم شده دستمزدم پایین آمده است از لحاظ معیشتی خیلی ضربه خوردم من هم مثل مردم در این جامعه زنگی می کنم هر مشکلی که مردم دارند من هم دارم .

او در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آینده کمدی را در ایران چگونه می بینید، می افزاید: آینده خوبی را برای استند آپ کمدی ها نمی بینم . کاری که می کنند استند آپ کمدی نیست تقلید است و استند آپ کمدی را وارونه نمایش می دهند و خاطره تعریف می کنند این این به درد مردم نمی خورد این افراد باید کار هنری خودشان را انجام دهند و هنر جدید را ابداع کنند.

شاپوری در پاسخ به سوال دیگری در خصوص کم کار شدن هنرمندان مشهور دهه هفتاد، عنوان می کند:اینکه می گویند نو می آید به بازار کهنه می شود دل زار این را قبول ندارم حمید ماهی صفت هنرمند خیلی خوبی است ، اما ایشان یک سری کارهای تکراری انجام دادند که به دل مردم ننشست و مطابق ذائقه شان نبود هنرمند باید به شعور و ذائقه مردم احترام بگذارد هنرمند بداند که چه چیزی به دل مخاطب می نشیند و با آن می خندد.

اینکمدین مشهور دهه هفتاد، تقلید صدای هلیکوپتر را شناسنامه کاری خود می داند و می افزاید: مردم من را با همان صدای هلیکوپتر می شناسند وقتی روی صحنه می روم همه دست شان را به علامت هلی کوپتر تکان می دهند و می گویند هلی کوپتر یادتان نرود بارها شده بود من 5-6 تا برنامه برای اجرای صدای هلی کوپترداشتم که بعد از آن دیگر صدایم در نمی آمد هلی کوپتر سخت ترین کارم بود.

---

شاپوری با گلایه از دستمزد پایین شغلش، می گوید: هیچ صنفی نیست از کار ما حمایت نمی‌کند چند سالی یک مدیر برنامه داشتم که پول اصلی به آن می رسید و دستمزد ناچیزی به من می داد.منبع در آمدم از همین صدا پیشگی است و حتی کرونا هم باعث نشد به دنبال کار دیگری برای امرار معاش بروم دوستانی که دارم از لحاظ مالی به من کمک می کنند الان در دفتر کاری یکی از دوستانم شب ها می خوابم چون از عهده اجاره خانه بر نمی آمدم خانه ندارم مستاجر هم نیستم من به مردم نمی توانم دروغ بگویم مردم خودشان اسم هنرمند را روی من گذاشتند مثل خودشان هستم شفاف هستم.


او در مورد دوران کودکی خود نیز، عنوان می کند: در کودکی شیطنت زیاد می کردم همیشه با دهان سر و صدا می کردم کلاس دوم دبستان بودم یک روز روی صخره نشسته بودم درس می خواندم ناخوداگاه رفتم در بحر موج دریا که به صخره می خورد و بر می گشت من هم با لبهایم بازی کردم و صدای در آوردم در ست مثل صدای موج دریا ، کتابم را بستم و رفتم خانه یکی از همکلاسی هایم وقتی رسیدم به دوستم گفتم فلانی صدای موج دریا را می توانم در بیاورم و برای او هم صدای دریا را اجرا کردم و دوستم خیلی هیجان زده شد از اینکه چقدر خوب صدای دریا را با دهانم تقلید می کنم. یک هفته بعد در زنگ هنر معلم کلاس از بچه ها خواست یک کار هنری اجرا کنند همکلاسی ام دستش را بالا برد و گفت : خانم شاپوری صدای موج دریا را خیلی خوب تقلید می کند وقتی این را گفت دنیا روی سرم خراب شد چون خیلی خجالتی بودم معلم خواست کار هنری ام را اجرا کنم رفتم پای تخته صدای موج دریا را بدون اکو و میکروفون اجرا کردم بعد خانم معلم رفت در دفتر و با مدیر و ناظم صحبت کردند و بعد از آن من را در جشن های مختلف دعوت می کردند همین صدای موج دریا را اجرا می کردم خیلی برای مردم عجیب و غریب بود و از آن خیلی خوششان می آمد.

شاپوری ادامه داد:کار نیکو کردن از پر کردن است بعد از صدای دریا به رضایت نرسیدم و رفتم دنبال صداهای دیگر یک زن دایی داشتم من را خیلی دوست داشت همراهش می رفتیم پشت فنس های باند فرودگاه من را تشویق می کرد خوب گوش کنم صدای هواپیماها و هلی کوپترها و از من می خواست که صدای آنها را تقیلد کنم بعد از آن فهمیدم می توانم صدای هلی کوپتر را در بیاورم و با صدای هواپیما شد سه آیتم بعد از آن حضورم در برنامه ها و جشن ها زیاد شد و ترک تحصیل کردم و بعد از آن رفتم دنبال آیتم های دیگر و همه اینها را در مجموع نتیجه عنایت خداوند می دانم که این هنر را در وجود من گذاشت.

او در مورد علت کناره گیری اش از صداوسیما نیز می گوید:مسائل روحی باعث شد از صدا و سیما کناره گیری کنم و یک سری از دوستان هنرمندم اذیتم می کردند تصمیم گرفتم از صدا و سیما کناره گیری کنم خیلی از شبکه های مختلف زنگ می زدند برای کار ولی من دیگر روحیه کار کردن جلوی دوربین را نداشتم.

شاپوری ادامه می دهد:نتوانستن در کار من نیست هر صدایی را بخواهم می توانم اجرا کنم کافی است هر صدایی یا شی ای به دل من بنشیند ان را اجرا می کنم مردم خوششان می آید چون از ذائقه مردم خبر دارم می دانم از چه صدایی خوششان می آید هنرمند وقتی روی صحنه می رود باید بداند که چطور روی صحنه برود و چگونه اجرا کند و چطوری صحنه را ترک کند اینها خیلی مهم است مخصوصا در کار استند آپ کمدی و تقلید صدا من می دانستم چه کار کنم مردم راضی شوند.با هیچ کس کل کل ندارم و حاشیه هایی که در فضای مجازی درباره حس ریوندی و من پخش شد نقشی نداشتم و برایم در آوردند ، وقتی کار خودم است به چه کسی می توانم حسادت کنم همه به من می گویند مجید شاپوری یک دانه است و خودم هم باورم شده است به چه کسی حسادت کنم به خودم حسادت کنم.

---

او عنوان کرد:بی نهایت بعضی وقت ها از شوخی ها و صداهایی که از حنجره ام بیرون می آید تعجب می کنم ،
هنرمند باید بداند چه جوری با جمعیت صحبت کند مردم با زن و بچه به برنامه های می آیند حرف های آن چنانی نباید بزند از لهجه های مختلف استفاده می کند یا الفاظ رکیک استفاده کند تا مردم بخندن مثلا از لهجه رشتی استفاده می کند و آن رشتی را در چارچوب جوک ذلیل می کنند معلوم است مردم ناراحت می شوند در حالی که باید آن رشتی را در چارچوب جوک خودم قهرمانش کنم که خوششان بیاید و به دلشان بشیند نه اینکه خراب شان کنم قشنگ نیست یا از الفاظی استفاده کنم طرف خانواده اش خجالت زده شوند و از برنامه بیرون بروند.

من هم مردم را خندانم هم باعث گریه شان شدم ، برنامه تایتانیک را 25 سال پیش در لندن اجرا کردم از طرف سفارت جمهوری اسلامی دعوت شده بودم همه گریه می کنند تایتانیک تازه اکران شده بود بدون موزیک هم اجرا کردم خیلی سخت بود تازه صدای خواننده زن را تقلید کنم با همان تحریر صدای زنانه ولی من این کار را کردم در سالن شهرداری لندن همه به گریه افتاده بودند از گریه مردم گریه ام گرفت.

او در خاتمه می گوید که برای جلوگیری از آسیب دیدن حنجره اش هیچگونه پرهیز غذایی را رعایت نمی کند وتنها دلمه و کوفته تبریزی نمی خورد.

بیشتر بخوانید