خبرآنلاین |
3 سال پیش

حرفهای نامادری سنگدل که دختر 10ساله همسرش را کشته وقتی کتکش می زدم بی صدا گریه می کرد کمرش را که شکستم حتی آخ نگفت

حرفهای نامادری سنگدل که دختر 10ساله همسرش را کشته/وقتی کتکش می زدم بی صدا گریه می کرد؛کمرش را که شکستم حتی آخ نگفت

روزنامه خراسان نوشت:خیلی دوست داشت در حضور کارآگاهان اداره جنایی و قاضی ویژه قتل عمد، اشک بریزد تا وانمود کند که از مرگ «عسل کوچولو» ناراحت است اما گویی اشک‌ها نیز ترفند او را می دانستند و به همین خاطر از چشم هایش بیرون نمی آمدند!

این نامادری سنگدل دختر 10 ساله همسرش را به طرز وحشتناک و کم سابقه ای به قتل رسانده بود . او بدون هیچ گونه استرسی، لحظه های شکنجه «عسل» را بازگو می کرد و در برخی موارد نیز همسرش را عامل کودک آزاری وحشیانه می دانست و ادعا داشت که پدر «عسل» او را داغ کرده است!

آن چه می خوانید گفت وگو با قاتل «عسل» است.

نامت چیست؟منیره

چند سال داری؟25 ساله هستم.

ساکن مشهد هستی؟بله.در مشهد متولد شدم.ازدواج کردم و اکنون هم در مشهد زندگی می کنم.

مستاجر هستید؟بله. در یکی از خیابان های بزرگراه شهید بابانظر مستاجر بودیم و قرار بود منزل را تخلیه کنیم که این حادثه رخ داد.

پدرت هم ایرانی است؟نه! او تبعه کشور عراق است ولی مادرم ایرانی است.

چند کلاس سواد داری؟تا سیکل درس خواندم.

چرا ادامه ندادی؟به خاطر این که شوهرم دادند وگرنه دوست داشتم درس بخوانم.

چرا از همسر سابقت طلاق گرفتی؟معتاد و بددهن بود.بی مسئولیت بود. سوءظن داشت و ... هفت سال با او زندگی کردم اما همیشه زجر کشیدم.

با «محمد» (همسر فعلی) از قبل رابطه داشتی؟نه! از زمانی که با او آشنا شدم تا وقتی ازدواج کردیم چند ماه بیشتر طول نکشید و فقط در همین چند ماه با هم رابطه داشتیم، قبل از آن با «محمد» آشنا نبودم.

چه شد که تصمیم گرفتی «عسل» دختر همسرت را نزد خودت نگه داری؟چون همسر سابق «محمد» طلاق گرفت. من هم که خودم یک دختر به نام «هستی» داشتم! «محمد» هم حضانت دخترش را گرفت به همین خاطر «عسل» و «هستی» کنار هم ماندند.

چرا این کودک معصوم را به طور دلخراشی کتک می زدی؟چون به حرفم گوش نمی کرد.من هم عصبانی می شدم!

می شود مثال بزنی؟همین آخرین بار به او گفتم برو داخل اتاق تا من لباس هایم را عوض کنم ولی نرفت

بعد چه کردی؟چارچوب در اتاق را گرفتم و با کف پا محکم به شکمش کوبیدم طوری که روی تختخواب داخل اتاق افتاد! دوباره بلند شد و من باز لگد دیگری زدم! وقتی به درون اتاق دیگر فرار کرد جایی که کتاب ها و کیف مدرسه اش را گذاشته بود، دنبالش رفتم و پس از چند مشت و لگد کمرش را با زانویم شکستم!

دلت به حالش نمی سوخت؟من از مدتی قبل قرص های اعصاب می خوردم ولی از حدود 10-15 روز قبل از این حادثه دیگر نخوردم به همین دلیل نمی فهمیدم چه کار می کنم!

اگر متوجه رفتار خودت نبودی، پس چرا حتی یک بار هم دخترت «هستی» را کتک نزدی؟سکوت...! پاسخی ندارم!

خودت را مادر خوبی می دانی؟بله! من زیاد هم بد نبودم «عسل» مرا دوست داشت. او در نامه هایی که می نوشت از من به خوبی یاد می کرد.

ولی همسایگان طبقه پایین منزلت از رفتارهای وحشتناک تو با «عسل» گلایه داشتند.آن ها با من مشکل دارند! چون کرایه منزل یک بار دیر شد!

یعنی همه افرادی که در حضور قاضی از رفتارهای هولناک تو سخن گفتند، دروغ می گویند؟نمی دانم!

چرا «عسل» را به بهزیستی بردند؟یک روز خانم معلم صورت کبود او را دیده و با بهزیستی تماس گرفته بود چون همسرم یک سیلی به او زده بود

برای یک سیلی که کودکی را از خانواده اش جدا نمی کنندالبته جاهای دیگری از بدنش هم کبود شده بود.

هنگام بازسازی صحنه قتل ادعا کردی که همسرت «عسل» را کتک می زد.بله! او عسل را دوست نداشت طوری که وقتی من او را به قتل رساندم یکی از بستگان نزدیک «محمد» در بیمارستان به او سیلی زد و گفت: آخر هم «عسل» را کشتی؟

از روزگار تلخ «عسل» در زمان اختلافات «محمد» با همسر سابقش هم اطلاعی داری؟بله! همسرم تعریف می کرد که وقتی با زنش دعوا می کردند و عسل یک ساله بود هر کدام قسمتی از بدن او را می گرفتند و به طرف خودشان می کشیدند! مادر «عسل» در را روی او قفل می کرد و به دنبال خوشگذرانی خودش می رفت به طوری که سر این «بچه» پر از شپش شده و زخم هایش عفونت کرده بود! من بعد از ازدواج با «محمد» او را درمان کردم.

چرا «عسل» را به مادرش ندادید؟چون او خودش «عسل» را نمی خواست. همه اسباب و اثاثیه منزل محمد را هم با خودش برد «محمد» هم نتوانست هیچ کاری بکند.

از شکنجه های دیگری که «عسل» تحمل کرده است چیزی به خاطر داری؟همسرم در زمستان او را به داخل برف های حیاط می انداخت یا با شیلنگ کتک می زد!

فرزند دیگری هم داری؟بله! یک پسر کوچک دارم که الان پدرش او را به بستگانش سپرده است و به شهرستان برده اند.

یعنی شما «عسل» را خیلی دوست داشتی؟بله! برای من با «هستی» فرقی نمی کرد هر چه می‌خریدم برای هر دو نفرشان می خریدم! البته گاهی داد می زدم چون 25 سال بیشتر ندارم و مادر سه بچه هستم! و یک زندگی ناموفق داشتم! شوهرم اوضاع مالی خوبی نداشت.

پس این همه آثار کبودی و سوختگی وحشتناک چگونه روی بدن این طفل بی گناه ایجاد شده است؟نمی دانم احتمالا آن ها هم کار پدرش است! اوحتی یک بار می خواست «عسل» را از پنجره به بیرون پرت کند که من اجازه ندادم! گفتم اگر این کار را بکنی من خودم را می کشم! هیچ وقت از لجبازی های عسل و رفتارهای او نزد پدرش گلایه نمی کردم!

چند سال است با محمد زندگی می کنی؟سال 94 با هم ازدواج کردیم.

وقتی «عسل» کتک می خورد چه عکس العملی نشان می داد؟وقتی او را تنبیه می کردیم خیلی بی‌صدا گریه می کرد! فقط اشک هایش بیرون می آمد ولی صدایی از او نمی شنیدیم!

به خاطر آن همه زخم های هولناکی که در پیکر عسل بود او را نزد پزشک نبردید؟نه! البته یک هفته قبل از این حادثه به همسرم گفتم او را نزد دکتر ببر! حتی خواهرانش هم تذکر دادند ولی دیگر این اتفاق افتاد...

زمانی که با ضربه پا «عسل» را می زدی چیزی نمی گفت؟فقط التماس می کرد که بس است!

هنگامی که استخوان هایش را شکستی هم صدایش در نیامد؟نه! آن روز به حالت نیم خیز روی زانویش بلند شد من کف پایم را از پشت سر روی پاهایش گذاشتم که زانویم روی مهره های کمرش بود وقتی سر و گردنش را به پشت سر کشیدم و رها کردم، سرش به شدت به کف اتاق افتاد ولی صدایش در نیامد!

الان چه حسی داری؟پشیمانم! کابوس های وحشتناک رهایم نمی کند به طوری که هم بندی هایم در زندان مرا از خواب بیدار می کنند.

سابقه خبر

شب بیست و سوم خرداد بود که ماموران انتظامی در تماس با قاضی ویژه قتل عمد مشهد، از مرگ کودک 10 ساله ای به نام «عسل» خبر دادند که آثار کودک آزاری بر پیکرش نمایان بود. دقایقی بعد با حضور قاضی در بیمارستان 22 بهمن مشهد تحقیقات میدانی در این باره آغاز شد. بررسی ها نشان می داد، دختربچه مذکور بارها مورد کتک کاری و کودک آزاری های وحشیانه قرار گرفته است بنابراین درحالی دستور دستگیری نامادری این کودک صادر شد که پزشکی قانونی علت مرگ وی را خون ریزی داخلی و شکستگی مهره های کمر اعلام کرد. گزارش خراسان حاکی است، ادامه تحقیقات بیانگر آن بود که «عسل» توسط نامادری اش به قتل رسیده است .

این متهم در بازجویی های تخصصی به قتل «عسل» اعتراف کرد و در بازسازی صحنه جنایت برخی از آثار کودک آزاری بر پیکر مقتول را به همسرش نسبت داد به همین دلیل پدر عسل نیز به دستور قاضی و برای انجام بازجویی های تخصصی به دادسرا احضار شد.

1717



#‌اخبار_جامعه #‌اخبار_اجتماعی منبع: خبرآنلاین

بیشتر...


تبلیغات

تبلیغات

مطالب مرتبط

رئیس قوه قضائیه درباره تغییر معاون اول دستگاه قضا و انتصاب خلیلی به این سمت توضیح داد.

10 ساعت پیش

ساختمان مجموعه برج آزادی تهران همزمان با فرا رسیدن روز جهانی هموفیلی به رنگ قرمز درآمد.

12 ساعت پیش

زن ۶۰ساله برای چیدن گیاهان دارویی راهی ارتفاعات شهرستان پیرانشهر رفته بود، هدف حمله خرس قرار گرفت اما به طرز معجزه‌آسایی از این جدال هولناک جان سالم به در برد.

9 ساعت پیش

میانگین کیفیت هوای پایتخت هم‌اکنون در شرایط قابل قبول است.

15 ساعت پیش

تیم جنایی با جسد مرد حدودا ۴۳ ساله‌ای مواجه شدند که هدف ۳۷ ضربه بی‌رحمانه چاقو قرار گرفته بود.

8 ساعت پیش

مادر و دختری که فروشنده لباس را در شیراز کشتند، دستگیر شدند.

9 ساعت پیش

رئیس سازمان سنجش آموزش کشور با بیان اینکه باید غایبین آزمون کنکور را جدی بگیریم، گفت: بررسی‌های سنجش نشان می‌دهد که عده‌ای اجیر شده‌اند از سوی شبکه‌های تقلب که در آزمون غایب باشند؛ بنابراین دستورالعمل‌های پیچیده امنیتی را باید عوامل اجرایی جدی بگیرند.

12 ساعت پیش

اداره کل هواشناسی استان تهران پیش‌بینی وضعیت جوی استان تهران طی پنج روز آینده را اعلام کرد.

9 ساعت پیش

بیشتر...